نقش رهبری در شناخت افات نهضت اسلامی

نهضتها مانند همه پدیده‏هاى دیگر ممکن است دچار آفت‏زدگى شوند. وظیفه رهبرى نهضت است که پیشگیرى کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلى که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد، آفت‏زدایى نماید.

خبر گزاری شبستان : در گزارش گذشته ، به اهداف و ماهیت نهضت اسلامی اشاره شد. در این گزارش سعی خواهد شد نقش رهبری در شناخت افات را واکاوی کنیم .
هر نهضتى نیازمند به رهبر و رهبرى است. به نظر میرسد انقلابهای اخیر در دول اسلامی به رهبری بیش از هر عامل دیگر نیازمند هستند .
یک نهضت که ماهیت اسلامى دارد و اهدافش همه اسلامى است، به وسیله چه کسانى و چه گروهى مى‏تواند رهبرى شود و باید رهبرى شود؟
امام خمینی رهبر فرزانه انقلاب بر اساس مبانی اسلامی نظریه ولایت فقیه را جوابگوی این پرسش میدانست .
شهید مطهری وجود فردی اسلام شناس را امری بدیهی برای نهضت اسلامی می دانند.( مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24) صرف شرایط عمومی برای رهبری نهضت اسلامی کافی نمیباشد. نهضت اسلامی تنها نهضت و اصلاح نیست بلکه قید اسلامی دارد لذا این ویژگی تمامی مولفه های اصلی این نهضت را در بر میگیرد.
هر نهضت اجتماعى باید پشتوانه‏اى از نهضت فکرى و فرهنگى داشته باشد و اگر نه در دام جریانهایى قرار مى‏گیرد .رهبری نهضت نیز از این مسئله مستثنی نیست . وی با اشراف برمسائل پیش روی نهضت به مدیریت نهضت می پردازد و این مهم لازم به مبادی تصوری و تصدیقی لازم برای اینگونه مدیریت است .
اندیشمندان نهضت اسلامی باید فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه سیاسى، فلسفه اقتصادى، فلسفه دین، فلسفه الهى خود اسلام را که از متن تعلیمات اسلام الهام بگیرند، تدوین کنند و در اختیار جامعه قرار دهند.
آفات نهضت‏ :
شهید مطهری قائلند : نهضتها مانند همه پدیده‏هاى دیگر ممکن است دچار آفت‏زدگى شوند. وظیفه رهبرى نهضت است که پیشگیرى کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلى که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد، آفت‏زدایى نماید. اگر رهبرى یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت‏زدایى سهل‏انگارى نماید قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید. برخی از انواع آفتها را می توان چنین استقصا کرد :
1. نفوذ اندیشه‏هاى بیگانه. اندیشه‏هاى بیگانه از دو طریق نفوذ مى‏کنند. یکى از طریق دشمنان. هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مى‏گیرد و جاذبه پیدا مى‏کند و مکتبهاى دیگر را تحت‏الشعاع قرار مى‏دهد، پیروان مکتبهاى دیگر براى رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه‏هاى بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب مى‏کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت مى‏اندازند و یا کم‏اثر مى‏کنند.
دیگر از طریق دوستان و پیروان. گاهى پیروان خود مکتب به علت ناآشنایى درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‏هاى بیگانه مى‏گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب مى‏دهند و عرضه مى‏نمایند.
2. تجددگرایى افراطى. پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر کارى خالى از دشوارى نیست. گویى همیشه راه اعتدال یک خط باریک است که اندک بى‏توجهى موجب خروج از آن است. اینکه در آثار دینى وارد شده که «صراط» از «مو» باریکتر است اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کارى سخت و دشوار است.
بدیهى است که مشکلات جامعه بشرى نو مى‏شود و مشکلات نو راه حل نو مى‏خواهد. «الحوادث الواقعه» چیزى جز پدیده‏هاى نوظهور نیست که حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامى است. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 88
3. ناتمام گذاشتن نهضت . متأسفانه تاریخ نهضتهاى اسلامى صد ساله اخیر یک نقیصه را در رهبرى روحانیت نشان مى‏دهد و آن اینکه روحانیت، نهضتهایى که رهبرى‏ کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نداده .
انقلاب عراق با پایمردى روحانیت شیعه به ثمر رسید، اما روحانیت از ثمره آن بهره‏بردارى نکرد. مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید، اما آن را ادامه نداد و بهره‏بردارى نکرد و لهذا طولى نکشید که یک دیکتاتورى خشن روى کار آمد و از مشروطیت جز نام باقى نماند، بلکه تدریجاً در مردم سوءظن پدید آمد که اساساً رژیم استبداد از رژیم مشروطه بهتر بوده است و مشروطیت گناه است. حتى در جنبش تنباکو اظهار تأسف مى‏شود که روحانیت با لغو امتیاز رژى کار خود را تمام‏شده تلقى کرد در صورتى که مى‏توانست پس از آن آمادگى مردم، یک نظام واقعاً اسلامى به وجود آورد.
نهضت اسلامى ایران در حال حاضر در مرحله نفى و انکار است. مردم ایران یکدست علیه استبداد و استعمار قیام کرده‏اند. مرحله نفى و انکار به دنبال خود مرحله سازندگى و اثبات دارد. به دنبال لا اله باید الَّا اللَّه بیاید. در هر نهضت، مرحله سازندگى و اثبات از مرحله نفى و انکار دشوارتر است. اکنون این نگرانى در مردم هوشمند پدید آمده است که آیا باز هم روحانیت کار خود را نیمه‏تمام خواهد گذاشت؟
4. رخنه فرصت‏طلبان. رخنه و نفوذ افراد فرصت‏طلب در درون یک نهضت از آفتهاى بزرگ هر نهضت است. وظیفه بزرگ رهبران اصلى این است که راه نفوذ و رخنه این گونه افراد را سد نمایند.
هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طى مى‏کند سنگینى‏اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است، اما همینکه به بار نشست و یا لااقل نشانه‏هاى بار دادن آشکار گشت و شکوفه‏هاى درخت هویدا شد، سر و کلّه افراد فرصت‏طلب پیدا مى‏شود. روز به روز که از دشواریها کاسته مى‏شود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر مى‏گردد، فرصت‏طلبان محکمتر و پرشورتر پاى عَلَم نهضت سینه مى‏زنند تا آنجا که تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بدر مى‏کنند. این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده که مى‏گویند: «انقلاب فرزندخور است.» گویى خاصیت انقلاب این است که همینکه به نتیجه رسید فرزندان خود را یک‏یک نابود سازد. ولى انقلاب فرزندخور نیست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت‏طلبان است که فاجعه به بار مى‏آورد.
جاى دورى نمى‏رویم. انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانى به ثمر رساندند؟
و پس از به ثمر رسانیدن، چه چهره‏هایى پستها و مقامات را اشغال کردند؟ و نتیجه نهایى چه شد؟
چرا قرآن کریم میان انفاق و جهاد قبل از فتح مکه و انفاق و جهاد بعد از فتح مکه و در حقیقت میان مؤمنِ منفقِ مجاهدِ قبل از فتح و مؤمنِ منفقِ مجاهدِ بعد از فتح فرق مى‏گذارد: مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 91
لا یَسْتَوى مِنْکُمْ مَنْ انْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ اولئِکَ اعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ انْفَقوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلوا وَ کُلًاّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلونَ خَبیرٌ «1». حدید/ 10.
آنان که پیش از فتح، انفاق و جهاد کردند (با دیگران) همانند نیستند. آنان از نظر درجه بزرگترند از کسانى که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند و خداوند به همه وعده نیکى داده و خداوند به آنچه مى‏کنید آگاه است.
سرّ مطلب واضح است. پیش از فتح مکه هرچه بود دشوارى و تحمل مشقت بود، ایمانها خالصتر و انفاقها و جهادها بى‏شائبه‏تر و از روحیه فرصت‏طلبى دورتر بود، برخلاف انفاق و جهاد بعد از فتح که در آن حد از بى‏شائبگى نبود.
همچنین قرآن درباره مجاهدین اولین مى‏فرماید: بیست نفر شما برابر با دویست نفر از کافران است. ولى همینکه عناصر دیگر که هنوز روح اسلامى کاملًا در آنها دمیده نشده بود و دقیقاً مؤمن به اهداف انقلاب اسلامى نبودند وارد شدند- و در آن هنگام مى‏شد اسلام را یک فرصت تلقى کرد- مى‏گوید صد نفر شما با دویست نفر دشمن برابرى مى‏کند «1».
نهضت را اصلاح‏طلب آغاز مى‏کند نه فرصت‏طلب، و همچنین آن را اصلاح‏طلب مؤمن به اهداف نهضت مى‏تواند ادامه دهد نه فرصت‏طلب که در پى منافع خویش است.
به هرحال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت‏طلبان على‏رغم تظاهرات فریبنده‏شان یکى از شرایط اصلى ادامه یک نهضت در مسیر اصلى است.
5. ششمین آفتى که یک نهضت خدایى را تهدید مى‏کند، از نوع معنى است، از نوع تغییر جهت دادن اندیشه‏هاست، از نوع انحراف یافتن مسیر نیتهاست. نهضت خدایى باید براى خدا آغاز یابد و براى خدا ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیرخدایى در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهى شاملش گردد، و اگرنه باد غیرت خدایى به صد خار پریشاندلش مى‏نماید. آن که نهضت خدایى آغاز مى‏کند باید جز به خدا نیندیشد، توکلش بر ذات مقدس او باشد و دائماً حضور ذهنى داشته باشد که در حال بازگشتن به اوست.
هنگامى که گروهى از مجاهدین اسلام نبردى را پشت سر گذاشته و به مدینه برمى‏گشتند، رسول خدا به آنها فرمود: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهادَ الْاصْغَرَ وَ بَقِىَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْاکْبَرُ آفرین بر گروهى که جهاد کوچکتر را انجام داده و جهاد بزرگترشان هنوز باقى است. گفتند: یا رَسولَ اللَّهِ! وَ مَا الْجِهادُ الْاکْبَرُ؟ جهاد بزرگتر چیست؟
فرمود: جهاد با هواى نفس.
کمی تامل کنیم ایا دنیا طلبی و حب مقام و اشرافی گری - خاصه برای مسئولین - با جهاد اکبر سنخیت دارد ! البته انقلاب ثمرات مهمی به همراه داشت اما نباید از افات ان نیز غفلت کرد .
بی شک خطبه نماز جمعه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مصداق تام و اتم رهبری و شناخت افات است . 
 ادامه دارد

ر. دارائی

پایان پیام /

کد خبر 106195

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha