به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابطعمومی خانه کتاب و ابیات ایران، وبینار «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» از سوی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی با حضور ایوب دهقانکار (مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران)، سیدعبدالامیر نبوی (عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و معاون پژوهشی مرکز نشر دانشگاهی) و احمد شاکری (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار شد.
تبدیل علم به فرهنگ با دستگاه چاپ
در ابتدای وبینار «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» سیدعبدالامیر نبوی با بیان اینکه پیرامون آنچه که صنعت نشر میدانیم و میشناسیم و رابطه آن با فرهنگ و مسائل اجتماع بحثهای گوناگونی شکل گرفته، اظهار کرد: همه نویسندگان و تحلیلگران معتقدند که صنعت نشر موجب شد دنیای دیگری شکل بگیرد؛ قبلا رابطه افراد با کتاب محدودتر بود چون کتاب نیز به تعداد کتابهای خطی محدود بود که در کتابخانههایی نگهداری میشد؛ درواقع تعدادشان کم و به صورت پراکنده بودند؛ بایکدیگر ارتباطی نداشتند و استفاده از کتاب نیز به عدهای خاص محدود بود. لذا نوعی اشرافسالاری و نخبهگرایی و محدودیت در استفاده از کتاب و کتابخانه وجود داشت. همچنین رشد و تکثیر کتاب نیز به صورت محدود بود و امکان اشتباه زیاد بود.
وی در ادامه بیان کرد: به همین دلیل اختراع گوتنبرگ به عنوان یک انقلاب شمرده میشود. یعنی آن اتفاقی که در قرن 15 میلادی رخ داد و با انتشار انجیل در سال 1455 میلادی شروع شد، به عنوان یک انقلاب در تاریخ علم و فرهنگ بشری نام برده میشود. بر اثر این اختراع و رشد بعدی آن بود که انتقال و ترویج دانش موجود با سهولت و سرعت بیشتر صورت گرفت، درواقع رشد و انتقال دانش موجود چشمگیر شد؛ سبب شد میانگین علمی و فرهنگی اقشار یک جامعه افزایش یابد و جوامع مختلف به هم نزدیک شود و جامعه گستردهتری مخاطب قرار گیرد.
او ضمن اشاره به اینکه به دلیل وجود دستگاه چاپ، گردش دانش موجود سریعتر صورت گرفت، عنوان کرد: همچنین تبدیل علم به فرهنگ نیز سریعتر صورت گرفت، همزمان دانش از انحصار طبقاتی خارج و سبب عدالت بیشتر شد؛ هزینه تحصیل، مطالعه و کسب علم کاهش پیدا کرد، فرصت طرح عقاید توسط همگان افزایش پیدا کرد و امکان کنترل و سانسور نیز کم شد. در کتاب استفاده از تصاویر بیشتر شد و سبب افزایش و رشد قوه تخیل خوانندگان شد. بهویژه در حوزه کتابهای کودکان که میدانیم تصویر جایگاه ممتاز دارد و اساسا آثار کودک و نوجوان بخش خاصی در بازار کتاب را به خود اختصاص داد که با عنصر تصویر ارتباط وثیقی دارد.
عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم همچنین مطرح کرد: اولین انجیل در سال 1455 منتشر شد، گفته میشود اعلامیه مارتین لوتر سال 1517 در حدود 30 هزار نسخه منتشر شد این دستگاه ظرف مدت کوتاهی چنین دسترسیهایی به شهروندان داد. البته خطاهایی نیز رخ داد؛ مثلا هرزنامهها و مبحثی که امروزه به عنوان شبه علم میشناسیم رشد بیشتری پیدا کرد، سانسور و سرکوب از بین نرفت و شیوه آن پیچیدهتر شد؛ اما همزمان علاوه بر نکاتی که عرض کردم حوزههایی از اقتصاد رشد کرد؛ بحث اقتصاد نشر، مباحث مدیریت و مدیریت بازاریابی به حوزه کتاب کشیده شد، علم حقوق در زمینه حقوق خوانندگان، مصنفان و ناشران رشد کرد.
او با بیان اینکه آنچه در خصوص چاپ کاغذی و انقلاب صنعت نشر میگوییم امروزه خود سنتی شده است، تصریح کرد: چون فناوریها، رسانهها و تکنولوژیهای جدید سبب شد چاپ کاغذی خود، چاپ سنتی شود. یعنی ما میبینیم نشر الکترونیک همان مزایا را دارد، دسترسی سریعتر، سهولت بیشتر، مخاطب بیشتر، تبدیل علم به فرهنگ با سرعت بیشتر، کاهش هزینه مطالعه و تحصیل، رشد قوه تخیل که با بحث توسعه رابطه نزدیک دارد و طبیعتا کاهش محدودیت و سانسور. به خصوص که نشر الکترونیک نقش عامل تصادف را کمتر کرده است(عامل تصادف یعنی فرد به صورت تصادفی به کتابفروشی برود و اثری را انتخاب کند). البته در کنار آن هرزنامه، کپیکاری و سرقت رشد شبه علم بیشتر شده و شیوه سرکوب و سانسور پیچیدهتر شده است اما ابزار انتقاد نیز راحتتر بوده و سریعتر صورت گرفته است. در اثر رشد چاپ و نشر و دستاوردهای فناورانه رابطه بین فرهنگ و علم نزدیکتر و اثرگذارتر شد؛ فناوری جدید و پلتفرمهایی که استفاده میکنیم سبب شد عدالت در کسب و رشد علم بیشتر شود.
خواندن یکی از اهداف تولید کتاب
در ادامه این وبینار ایوب دهقانکار با اشاره به اینکه پیوند حوزه علم به معنای Science و فرهنگ، پیوند دیرپایی بوده و در عینحال مستلزم کاوش و پژوهشهای جدید است، گفت: بهنظر من زمانی که ما از علم و فرهنگ و پیوند این دو و قرارگرفتن آنها در کنار یکدیگر صحبت میکنیم واقعا از اقیانوسی به نام علم و اقیانوسی به نام فرهنگ صحبت میکنیم که این دو هم وسیع بوده و هم عمیق هستند و غور کردن در این اقیانوس به هم پیوسته همت وسیعی را میطلبد و جای تشکر دارد که این احساس نیاز و بیداری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به وجود آمده است.
وی افزود: زمانی که از مباحث و مسائل حوزه فرهنگی سوال به میان میآید شاید برای پیدا کردن راه حلی برای آن و پاسخی برای یکسری سوالات سراغ خیلی از حوزهها به جز حوزه علم میرویم. به عنوان مثال سوالاتی که تحت این عناوین مطرح میشود که آیا نشر الکترونیک خوب است یا خیر، جایگاه پلتفرمهای نشر کجاست، آیا ما به سمت تولید کتابهای صوتی برویم یا خیر و... جز سوالات داغ و متداول فعالان حوزه نشر و دغدغهمندان است و البته از منظرهای مختلف یعنی از لحاظ بازاریابی، امور مدیریتی و اقتصادی و حوزههای مختلف به آن پرداخته شده و پاسخ داده شده است. به نظر من چندان در این حوزه ورود پیدا نکردیم که ببینیم علم در یک حوزهای که تقریبا در حوزه فرهنگ مغفول بوده و آن هم علم شناختی (Cognitive science) است چه جوابی به ما میهد و جایخالی آن به شدت احساس میشود.
او با اشاره به اینکه وقتی صحبت از book reading و Cognitive science به میان میآید، میگویند در درجه اول یک نمودی از حوزه فرهنگ و کتاب است و همگان موافق آن هستند، مطرح کرد: دستگاههای مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید این حوزه را تقویت کند. لذا یکی از رسالتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج و گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی است؛ وقتی ما از کتابخوانی صحبت به میان میآوریم از دو مقوله مرتبط اما کاملا متفاوت از نظر ماهیتی صحبت میکنیم، یکی واژه کتاب و دیگری خواندن.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در ادامه بیان کرد: کتاب یک سختافزار است، صرفنظر از اینکه روی کاغذ، چرم و حتی روی صفحه کامپیوتر باشد بالاخره یک محصول نهایی است. اما خواندن با علوم شناختی مرتبط میشود از آن جهت که حوزه خواندن یک فرایند ذهنی است. وقتی از کتابخوانی صحبت میکنیم بیشتر تمرکز ما بر کتاب بوده و کمتر به حوزه خواندن پرداختیم. اگر بخواهیم در کتابخوانی حق حوزه کتاب را ادا کنیم کار سختی نیست؛ یعنی با اختصاص بودجههای مناسب، دادن تسهیلات، برگزاری نمایشگاهها، دادن گرنتها، یارانههای کتاب و برگزاری جشنوارههایی که در همه کشورها بوده و در کشور ما نیز هست از جمله هفته کتاب، نمایشگاه کتاب تهران، نمایشگاه استانی، خرید کتاب و... میتوان این کار را انجام داد.
وی افزود: بهزعم بنده میتوان حق کتاب در آن بخش که محصول نهایی است را تحت شرایطی که هم بودجه و هم برنامه دقیق و منظم باشد و ادارات، وزارتخانهها و نهادهای فرهنگی ما عزمی داشته باشند، ادا کرد. مثلا بخش زیادی از مشکلات ناشران ما به حوزه کاغذ مربوط است و همه معتقدیم اگر مشکل کاغذ حل شود تا حد زیادی مشکلات نشر ما برطرف میشود. یا بالعکس اگر مشکل کاغذ حل نشود نشر ما دچار مشکلات جدی میشود.
دهقانکار بخش مغفول «کتابخوانی» را بخش دوم آن یعنی همان خواندن (Reading) دانست و عنوان کرد: خواندن یک پروسه و فرایند ذهنی است و کمتر کسی به آن توجه کرده است؛ درست است که کارهای ما بیشتر به اسم کتابخوانی و ترویج مطالعه و کتابخوانی بود ولی تقریبا تمامی کارهای ما به کتاب مرتبط بود و برای نفس و عمل خواندن به عنوان یک عمل ذهنی که علم ورود گستردهای به آن حوزه داشته متاسفانه کاری نکردیم. بهواقع نه فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، در آکادمیهای فرهنگی که به صورت خاص به علوم شناختی مرتبطاند فعالیتی صورت نگرفته است و جای خالی آن احساس میشود.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران درباره اهمیت مقوله خواندن تاکید کرد: در علوم شناختی، خواندن (Reading) را یکی از چهار مهارت اصلی در کنار مهارتهای گفتاری (speaking)، نوشتاری و شنیداری (Listening) حساب میکنند. از این چهار مهارت، دو مهارت خواندن و شنیدن را مهارت Receptive skills و دو مهارت گفتاری و نوشتاری را productive skills میگویند.
وی در ادامه عنوان کرد: چامسکی نظریهای دارد که میگوید زبان فطری و ذاتی است؛ حول این جمله کتابها و مقالات بسیاری به زبانهای مختلف نوشته شده است؛ اما چامسکی در یک تقسیمبندی جالبی میگوید همان زبانی که در نهاد همه انسانها به صورت فطری به ودیعت گذاشته شده است را باید بالفعل کرد. یعنی I Language که همان زبان درونی بوده و ذاتی است را باید بالفعل و عملیاتی کرد تا به اجرای زبانی که همان مهارتهای گفتاری و نوشتاری است، برسد. از این رو از E Language صحبت میکند.
او با اشاره به اینکه در بحث I Language خداوند به عنوان خالق کار خود را به نحو احسن انجام داده است، بیان کرد: به واقع همه انسانها به استثنای افرادی که با بیماریهای خاص دنیا میآیند توانایی زبانی دارند. اما چامسکی از E Language صحبت میکند یعنی ما باید به زبان خروجی که در جامعه نمود پیدا میکند و سطح بیرونی توانایی زبانی است در حوزه psycholinguistics بپردازیم و نباید مغفول بماند. این همان جایی است که بنده جایخالی آن را به عنوان یکی از یافتههای Science و علوم در فعالیتهای خود و در حوزه کتابخوانی احساس میکنم.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران درباره دلیل این احساس خلا اظهار کرد: باید اهداف صنعت نشر را برشمریم؛ بهواقع تولید کتاب شاکله صنعت نشر را شامل میشود؛ ما کتاب را برای خواندن یا برای انتقال تجربیات و آگاهیها تولید میکنیم. هدف از خواندن نیز برای درک مطلب است و هدف از درک مطلب نیز فراگیری و یادگیری (Learning) است. بنابراین آن Information که دریافت میکنیم در تصمیمگیری (Decision making) ما مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی اصولا هدف نهایی از مطالعه، تصمیمگیری است، یعنی یک دانشی در ما به وجود بیاید که بر اساس آن بتوانیم تصمیمگیری کنیم.
وی افزود: لذا یکسری مهارتها از جمله critical thinking موردنیاز است، یعنی خوانندگان ما باید متفکران انتقادی باشند. بنابراین در معرض کتاب قرار گرفتن به تنهایی نمیتواند یادگیری و تفکر خلاقانه و در نتیجه تصمیمگیری نقادانه را تضمین کند؛ لذا اگر این هدف متعالی را که برای خواندن متصور شویم متوجه میشویم صرف برگزاری جشنواره، هفته کتاب، دادن یارانه، تامین کاغذ و… حول محور کتاب است و اگر از بحث خواندن و یادگیری خارج شویم به نظر من نتیجه مدنظر حاصل نمیشود.
او با اشاره به اینکه باید در حوزه کتابخوانی هم به کتاب بپردازیم و هم به خواندن، اظهار کرد: به وفور در خصوص علوم جدید، psycholinguistics یا روان زبانشناسی بحث شده است و اگر بخواهیم بگوییم برای مهارت خواندن چه چیزی نیاز است باید سراغ cognitive science برویم. دانشمندان برای Learningهای مختلف stylesهای مختلف تعریف میکنند، یعنی در هر فرد مجهز به همان توانایی زبانی که چامسکی مطرح کرده است Learning styles و Learning strategies متفاوت است. اگر بخواهیم به فرهنگ کتابخوانی کمک کنیم باید مراقب باشیم و بدانیم Learning styles و Learning strategies هر فردی چیست و همه اینها با هم منجر به Effective reading و خواندن مثمر ثمر خواهد شد.
دهقانکار در ادامه عنوان کرد: مثلا برای Learning styles ممکن است خوانندگان مختلف حالتهای متفاوتی مانند Aural ،Visual و... داشته باشند. نکته جالب این است که stylesها قابل تغییر نیستند و اگر هم بخواهیم تغییر دهیم هزینهبر است. اما Learning strategies قابلیت تدریس و فراگیری دارد و میتوان استراتژی خواندن را به خواننده آموخت.
وی درباره افزایش مهارت خواندن عنوان کرد: Science یکی از حوزههایی است که در این زمینه میتواند کمک کننده باشد. وزارتخانهها، نهادهای دولتی و فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهادهای علمی و پژوهشی و البته ناشران، تولید کنندگان کتاب، کتابخانهها و کتابفروشیها دخیل هستند. لذا با علم به این مسائل و با علم به اینکه علم در این حوزه حرفی برای گفتن دارد جواب دادن به آن سوالات ابتدایی دیگر چندان سخت نیست، علم نیز در این زمینه میتواند کمک کند و به نظر من بیشترین کمک را علم میکند از اینرو که پاسخ درست را میتوان با اتخاذ موضع علمی دریافت کرد. علم میگوید یکسری افراد استایلها و استراتژیهایی دارند که نباید به آنها کتاب کاغذی داد و باید برای آنها تنها از کتابهای صوتی استفاده کرد. برخی افراد دیداری، شنیداری و... بوده و علم همه اینها را تعریف کرده و به رسمیت شناخته است؛ به نظر من اینکه ما به صورت آنی و بر مبنای تب بازار، درباره یک مقوله عجولانه تصمیمگیری کنیم نتیجه درست را دریافت نخواهیم کرد.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران با اشاره به اینکه برخی میگویند ملت ایران تا مدتها ملت شفاهی بود، مطرح کرد: یعنی خطابههای خود را از طریق منبرهای مساجد به گوش ما رساندهاند و این زمانی بود که کانال انتقال اطلاعات از طریق گوش بود؛ یا نقاشیهایی که در قهوهخانههای قدیمی از نقالیها و تصاویر شاهنامه منتقل شد، علم آنها را به رسمیت شناخته و برای آنها تعریف دارد. به نظر من در این حوزه هم میتوان روی یافتههای جدید علمی حساب کرد و نظر علم را محترم شمرد.
حلقه صنعت نشر بینالمللی باید فرامرزی باشد
در ادامه احمد شاکری به عنوان دبیر این وبینار این سوال را از نبوی پرسید: در حوزه نشر دانشگاهی ما شرایط خاصی حاکم است؛ ابتدا خودتان از منظر کسی که هم در حوزه آکادمیک و هم در حوزه اجرا قرار دارد نکاتی را درباره وضعیت موجود نشر دانشگاهی بگویید؛ یعنی یک بازخوانی از دیروز، توصیفی از حال و چشماندازی از نشر دانشگاهی داشته باشید. اصولا در نشر دانشگاهی چقدر توجه به نگاه بینالمللی نیاز است و نظریات و مطالعات فرهنگی در این حوزه چه کمکی میتواند به نشر دانشگاهی داشته باشد؟
سیدعبدالامیر نبوی نیز در پاسخ به این سوال مطرح کرد: اغلب ناشران دانشگاهی حتی در بخش دولتی ما ویرایش علمی ندارند. کتابهای علمی و دانشگاهی علاوه بر اینکه نیازمند ویرایش ادبی هستند به ویرایش علمی نیز نیاز دارند. بسیاری از ناشران دانشگاهی ما حتی در دانشگاههای دولتی و معتبر سنت ویرایش علمی ندارند از اینرو که اشتباهات فاحش در برخی آثار دیده میشود. مثلا جملات و پارگرافهایی در هنگام ترجمه غیب میشود و… مشکل دوم این است که بسیاری از ناشران دانشگاهی ما شناخت خوبی از بازار کتاب خود ندارند و نمیتوانند آثار با کیفیتی را به دست مخاطب برسانند.
وی افزود: بهعنوان مثال در حوزه نشر بینالملل تعداد صفحات کتابهای دانشگاهی و درسی از یک حدی بیشتر نمیشود، فشردهنویسی مهم است از اینرو توضیحات اضافی حذف یا به کتابهای کمک درسی و توضیحات سرکلاس واگذار میشود؛ صفحهآرایی و طراحی جلد کاملا ساده است اما با شان ناشر و محتوای اثر مرتبط است. برخی از ناشران در سطح بینالملل کتابهای تعاملی را در پیش گرفتند بدین صورت که بخشهایی از یک اثر را پیش از چاپ روی سایت قرار میدهند. سپس جمعبندی و نظرات خوانندگان بر مراحل بعدی فرآیند تولید اثر میگذارد. در صورتی که انتشار یک کتاب در دانشگاههای ما نتیجه تعامل ناشر و نویسنده است. بدتر از آن، این است که جزوهها و نوشتههای دانشجویان سرکلاس تبدیل به کتاب میشود.
معاون پژوهشی مرکز نشر دانشگاهی با اشاره به اینکه اصولا نشر دانشگاهی ایران، بینالمللی نیست، اظهار کرد: نه به این معنا که کتاب به زبان خارجی نداریم. بهواقع نشر بینالمللی یعنی حلقههای زنجیره صنعت نشر فرامرزی باشد، نه اینکه ناشر دانشگاهی صرفا اثری را به زبان خارجی منتشر کند. تمام حلقههای صنعت نشر ما ملی است و مخاطبان آن نیز حداکثر ملی است. ممکن است برخی از آثار در حوزه ادبیات یا تاریخ علاقهمندانی در بین همسایگان فارسی زبان ما مانند افغانستان و تاجیکستان داشته باشد یا افرادی در هند و پاکستان و ترکیه نسبت به آن علاقه پیدا کنند. اگر ناشر دانشگاهی ما بخواهد نشر بینالمللی محسوب شود برخی از حلقههای نشر باید خارج از زنجیره داخلی و خارج از مرزها باشد. در این صورت ناشر باید الگوی فعالیت خود را اصلاح کند.
او با اشاره به اینکه نشر دانشگاهی ایران الکترونیک نیست، تصریح کرد: الگوهای ترویج علم در دنیا تغییر کرده و الگوهای جدیدی در حال تجربه شدن است در همین چهارچوب نشر الکترونیک نیز رواج بیشتری پیدا کرده است؛ نشر کاغذی و نشر الکترونیک مکمل یکدیگر هستند و صنعت نشر دانشگاهی ایران برای ماندگاری چارهای جز تطبیق خود با این الگوی نوین ندارد، درواقع این دو رقیب نیستند و هرکدام مخاطبان خاص خود را دارند. اما وظیفه حلقه زنجیره نشر در صنعت نشر الکترونیک تغییر میکند، هوش مصنوعی در این نشر ورود پیدا کرده و مدل بازاریابی متفاوت میشود اما وقتی از نشر الکترونیک صحبت میشود تلقی ناشران دانشگاهی تبدیل فایل word به pdf و عرضه از طریق پلتفرم است.
سیدعبدالامیر نبوی عدم رعایت کپیرایت را یکی از کاستیهای صنعت نشر دانشگاهی دانست و گفت: خریدار هم حقوقی دارد که ما آن را رعایت نمیکنیم؛ تا زمانی که کپیرایت رعایت نشود حقوق ناشر، پدیدآورنده و خریدار رعایت نمیشود و در نتیجه سخن گفتن از اینکه ما میخواهیم نشر دانشگاهی را جدی بگیریم شبیه یک شوخی است. به همین دلیل است که ما امروزه با بحران قاچاق کتاب و کپیکاری روبهرو هستیم. اینها منظومه ناکارآمدی و ناموفق بودن و عدم کامیابی ناشران دانشگاهی ما را میسازد و اینکه نشر ما نتواند در بازارهای جهانی جایی برای خود باز کند.
اختلاف در شیوه اجرا و برنامههای فرهنگی
شاکری در بخش دیگر وبینار «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» سوالی را از ایوب دهقانکار پرسید و عنوان کرد: به نظر شما آیا جایخالی پژوهش حس میشود و نیاز است پژوهش به شکل دیگری در این حوزه حضور داشته باشد. آیا آنطور که باید پژوهش در صحن فرهنگ حضور دارد یا خیر؟
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران نیز در پاسخ به این سوال اظهار کرد: بنده معتقدم در سیاستهای کلان که بخواهیم آن را به عنوان راهبرد مدنظر قرار دهیم چندان مشکل نداریم. یعنی در اهداف کلان کمتر میتوان افرادی را پیدا کرد که دارای تعارض ایده و عقیده باشند؛ معمولا اختلاف کمتری در حوزه کلان فرهنگ، نشر و کتابخوانی وجود دارد. آنچیزی که شاید محل اختلاف و بعضا تعارض هم باشد شیوه اجرا و برنامههاست.
وی در ادامه بیان کرد: جایخالی پژوهش نیز خیلی احساس میشود؛ ما در حوزه فرهنگ و بهطور خاص صنعت نشر با یافتههای جدید علمی فاصله زیادی داریم و با شم ذاتی خود مدیریت نشر میکنیم و در حوزه صنعت نشر نیز مطالعه و پژوهش به ویژه پژوهشهایی که منجر به خروجی شود نادر است. خلا آن چیزی که احساس میشود در فعالیتها است که به نظر من حاکی از خلا خاص پژوهشی است. درواقع نخ تسبیحی که همه آنها را به هم وصل کند خالی است. ممکن است پژوهشهایی صورت گیرد و ما بیاطلاع باشیم یا اتفاقاتی در مقام عمل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد و پژوهشگاهها بیاطلاع باشند و ایجاد پل و ارتباطی بین نظر و عمل، حلقه مفقوده است و کار سختی نیست؛ اقدامات مقطعی که در برخی حوزهها صورت گرفته خوب جواب میدهد.
ایوب دهقانکار در پایان سخنان خود گفت: علاوه بر ارگانهای دولتی و متولیان نشر که یکی از دستگاههای اصلی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و همچنین باقی وزارتخانهها و نهادهای دولتی و خصوصی، من بخش خصوصی را هم نه تنها بیتاثیر نمیدانم بلکه بهروزرسانی آنها را یکی از فاکتورهای اصلی صنعت نشر میدانم. از سهم وزارت ارشاد در صدور مجوزهای نشر گرفته تا سهم خود نشر و دستاندرکاران آن در بهروزرسانی. یعنی همچنان که جایخالی پژوهش احساس میشود جایخالی آموزش نیز احساس میشود.
نبود سیاستگذاری روشن در حوزه نشر دانشگاهی
احمد شاکری در پایان وبینار «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» سوالی را مطرح کرد و از نبوی پرسید: بخشهایی که ذکر کردید ناظر به سیاستگذاریهای فرهنگی است، یعنی وضعیتی که برای نشر متصور شدید بخشی است که بهطور کلی سیاستهای فرهنگی در حوزه نشر و مجموعهای به نام آموزش عالی دیده شده است، الگویی ناظر بر برنامهریزی فرهنگی و در کنار آن بحث آموزش مطرح است. نظر کلی خود را در این حوزه عنوان کنید.
نبوی نیز با بیان اینکه برخلاف زحماتی که همکاران با تجربه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میکشند ما در حوزه نشر دانشگاهی در ایران به ویژه در خصوص حضور بینالملل سیاست روشنی نداریم، اظهار کرد: در حالی که این امر نیازمند سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدام درست و هدفمند است. بهویژه اینکه در دوسال اخیر نشر دانشگاهی ایران دو مشکل جدی را متحمل شد؛ یکی بحث کرونا که همه ناشران دنیا را تحت تاثیر قرار داد، اما مشکل دوم کاهش جمعیت دانشجویان است که در دورهای از ۴ میلیون نفر نیز افزونتر بود و در سالهای اخیر زیر ۴ میلیون رسیده است. این کاهش دانشجو نیز بر عرضه و فروش کتاب درسی و کمک درسی اثر گذاشته است. از اینرو نشر دانشگاهی برای حضور در عرصه بینالملل نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه تجربه خوبی دارد و میتواند به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ناشران دانشگاهی ما کمک کند.
وی افزود: اگر بنا باشد ناشران دانشگاهی از بحران خارج شوند باید به دو امر مهم توجه کنند. یکی سرمایهگذاری بر نسل جدید کتابخوان و کتابخوانان آنلاین است؛ همچنین باید تکلیف بحث کپی رایت روشن شود. نکته دوم که سبب میشود ناشران دانشگاهی از این رخوت، سستی، دوبارهکاری و موازیکاری خارج شوند حضور در بازار جهانی است. تا این امر رخ ندهد استانداردهای نشر ایران در بخش دانشگاهی از اینی که هست فراتر نمیرود؛ بهواقع تا ناشر دانشگاهی احساس رقابت نکند و وارد میدان عمل نشود رشد نمیکند. بخشی از این سیاستگذاری برعهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مجلس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است اما گمان میکنم بهترین متولی آن میتواند نهادهای مدنی و انجمنهای ناشران و کتابفروشان باشد.
سیدعبدالامیر نبوی در پایان با اشاره به صحبتهای دهقانکار گفت: بسیاری از بخشهای نشر دانشگاهها آموزش استانداردها و الگوهای جدید برای ویرایش، صفحهآرایی و بازاریابی ندیدهاند و نکتهای که مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در خصوص آموزش مطرح کرد نکته کلیدی و مهم است.
نظر شما