خبر گزاری شبستان : در گزارش قبل به جایگاه سید جما الدین در رنسانس اسلامی اشاره شد . در این گزارش سعی خواهد شد دیگر شخصیتهای اصلاح طلب قرن 19 در جهان اسلام را مرور کرده باشیم .
پس از سید جمال، دومین شخصیتى که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن، بالخصوص در جامعه عرب، برده مىشود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سید جمال است. عبده روح خود و زندگى معنوى خود را مدیون سید جمال مىدانست.
شیخ محمد عبده، مفتى اسبق مصر است که نهج البلاغه را با شرح مختصرى در مصر چاپ کرد و منتشر ساخت و براى اولین بار به توده مصرى معرفى کرد، وی اصلًا نهج البلاغه را نمىشناخته و نسبت به آن آگاهى نداشته است، تا اینکه در یک حالت دورى از وطن این کتاب را مطالعه مىکند و سخت در شگفت مىماند؛ احساس مىکند که به گنجینهاى گرانبها دست یافته است. همان وقت تصمیم مىگیرد آن را چاپ کند و به توده عرب معرفى نماید.
از دیدگاه شهید مطهری : عبده همان دردهایى که سید جمال تشخیص داده بود، احساس مىکرد. چیزى که عبده را از سید جمال متمایز مىسازد توجه خاص عبده به بحران اندیشه مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضیات جدید جهان اسلام است، که مسلمانان در اثر رکود چند صد ساله آمادگى درستى براى مقابله با این بحران نداشتند. به عبارت دیگر عبده پس از جدا شدن از سید جمال و بازگشت به مصر، آنچه اندیشه او را آزار مىداد و در جستجوى راه حلى براى آن بود مسئله «اسلام و مقتضیات زمان» بود.
عبده- برخلاف سید جمال- آن نوع مسئولیتى را احساس مىکرد که یک عالم دینى احساس مىکند. از این رو در پى کشف ضوابطى بود که جلو افراط و تفریط را بگیرد.
از این رو عبده مسائلى را طرح کرده که سید جمال طرح نکرده است از قبیل فقه مقارن از مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفى حقوق در اجتهاد، ایجاد نظام حقوقى جدید در فقه که پاسخگوى مسائل روز باشد، تمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات و به عبارت دیگر تمایز قائل شدن میان آنچه به امور معنوى و اخروى مربوط است و آنچه به امور زندگى و دنیایى مربوط است و اینکه فقیه در قسم دوم حق نوعى اجتهاد دارد که در قسم اول ندارد، و همچنین دید خاصى درباره اجماع و اینکه اعتبار اجماع همان اعتبار افکار عمومى است، و همچنین اینکه اصل شورا در اسلام همان اصل دموکراسى است که غرب قرنها بعد طرح کرده است.
عبده مانند سید جمال در پى آن بود که ثابت کند اسلام توانایى دارد که به صورت یک مکتب و یک ایدئولوژى، راهنما و تکیهگاه اندیشه جامعه اسلامى قرار گیرد و آنها را به عزت دنیایى و سعادت اخروى برساند. از این رو سعى داشت فلسفههاى دنیایى و اجتماعى مقررات اسلامى از قبیل نماز و روزه و حج و زکات و انفاق، و استحکام اصول اخلاقى اسلام را روشن نماید.
عبده با سید جمال در دو جهت اختلاف نظر داشت: یکى اینکه سید انقلابى فکر مىکرد و عبده طرفدار اصلاح تدریجى بود. دیگر اینکه سید مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامههاى خود قرار داده بود و معتقد بود اول باید ریشه این امّ الفساد را کند و دور انداخت، ولى عبده معتقد بود که آموزش و تربیت دینى جامعه تقدم دارد بر آموزش و پرورش سیاسى آنها و بر هر حرکت سیاسى. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج24، ص: 49 )
در کتاب سیرى در اندیشه سیاسى عرب چنین آمده است :
نتایج کار سید با عبده از حیث تأثیرى که ایندو بر تاریخ بیدارى مسلمانان داشتهاند، از یکدیگر بسیار متفاوت بوده است. سید جمال بیشتر مرد پیکار و سختکوشى بود و عبده مرد اندیشه و میانهروى. سید جمال آزادى مسلمانان را تنها راه تحرک فکرى آنان مىدانست و عبده بیشتر پرواى تربیت اخلاقى و دینى مسلمانان را داشت. سید جمال دامنه کوششهاى خود را کم و بیش در سراسر جهان اسلامى گسترد و عبده بیشتر در اصلاح احوال مصریان کوشید. ولى شاید به دلیل همین تفاوتها باید بگوییم که حاصل کار سید جمال و حاصل کار عبده مکمل یکدیگر بوده است، مخصوصاً که هردوى آنها ضرورت بازگشت مستقیم به منابع اصلى فکر دینى «1» و توجیه عقلى احکام شریعت و هماهنگى آنها با مسائل عصر «2» و پرهیز از پراکندگى و فرقهبازى «3» و پافشارى بر سر احیاى اجتهاد و کوشش براى شناخت روح و جوهر دین اسلام در وراى قواعد خشک و بینش قشرى علماى چاکر حکومت، همداستان بودند و همین خواستها و آرزوها بود که به نام اصول اساسى تجددخواهى سنى پذیرفته شد «4». سیرى در اندیشه سیاسى عرب ص 156.
به نظر میرسد در انقلاب اسلامی شاهد ترکیب و نزدیکی ارمانهای سید جمال و عبده از برخی جهات بودیم . اگر چه انقلاب اسلامی ایران انقلابی بود مستقل و با هویتی خاص اما این انقلاب توانست تمامی خصوصیات مثبت اقدامات اصلاحی گذسته را جمع کند . تعلیم و تربیت و بصیرت و اگاهی سیاسی و اجتماعی و دینی مردم خاصه نسل جوان از امتیازهای مهم انقلاب اسلامی بود لذا از درون همین مردم انقلاب پدید امد .
ادامه دارد
روح الله دارائی
پایان پیام/
فقه مقارن از مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفى حقوق در اجتهاد، ایجاد نظام حقوقى جدید که پاسخگوى مسائل روز باشد، تمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات از جمله مسائلی بود که ذهن عبده را به خود مشغول داشت
کد خبر 107166
نظر شما