به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، آیت الله «سید محمد غروی»، عضوء مدرسین حوزه علمیه قم و مدیر پژوهشکده علوم رفتاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در دومین دوره تخصصی تفسیر موضوعی و معارف قرآن در خصوص اصالت روح از منظر قرآن کریم گفت: یکی از مباحث انسان شناسی قرآن کریم، مساله اصالت روح است، در کلام و فلسفه بحثی تحت عنوان اینکه آیا در انسان روح وجود دارد یا خیر به تعبیر دیگر آیا انسان دارای روح است؟ داریم. البته خود این کلمه گاهی رهزن است، چون گاهی مواقع مادیون « ماتریالیسم ها» هم کلمه روح را بکار می برند ولی اصالتی برای آن قایل نیستند و معتقدند با تلاشی بدن روح از بین می رود گاهی مواقع در بین کلمات علما از آن چه که در مادیون از آن به عنوان «روح» یاد می شود در میان آنها روح بخارین بکار می رود.مادیون معتقدند اگر چه روح در انسان وجود دارد ولی با از بین رفتن پیکر و جسم انسان روح هم از بین می رود لذا این گونه نیست که بگویم هر دانشمندی که کلمه روح را بکار می برد اعتقاد به اصالت آن در انسان دارد بر همین اساس گاهی مادیون همین تعبیر را بکار می برند اما نه به آن معنایی که ما بکار می بریم.
در ادامه متن سخنرانی آیت الله غروی در این نشست آورده شده است:
برابر آن چه که ما در قرآن کریم بررسی کردیم و مباحث فلسفی هم آن را تایید و تبین می کند، انسان دارای دو ساحت مادی و غیر مادی است یا به عبارت دیگر انسان دارای دو بعد مادی و غیر مادی می باشد از سوی دیگر نه تنها انسان دارای دو ساحت (مادی و غیر مادی) است بلکه ساحت غیر مادی آن اصالت دارد، یعنی انسانیت انسان بستگی به آن دارد و یک امر فرعی نیست، نکته مهم دیگر که باید در مباحث قرانی مورد توجه قرار گیرد این است که همین ساحت غیر مادی روح که دارای اصالت است از بین نمی رود به تعبیر دیگر مجرد است و این مجردی نیست که ما در مورد حق تعالی بیان می کنیم لذا فرق می کند.
در مورد خلقت و بعد مادی انسان آیات مختلفی در قرآن کریم وجود دارد که می فرماید: ما انسان را از خاک ، زمین و گل چسبنده خلق کردیم در واقع قرآن منشاء مادی انسان را این گونه بیان می کند ضمن اینکه دو مورد از آیات هم به نطفه انسان اشاره دارد ( ما انسان را از نطفه ای خلق کردیم) به گفته برخی علما بعضی از آیات به خلقت اولیه انسان و برخی هم به خلقت بعدی انسان دلالت دارند، انسان اولی مربوط به حضرت آدم است که از خاک و گل چسبنده خلق شده است.
نکته قابل توجه دیگر در آیات، مربوط به خلقت مادی انسان است که می فرماید: ما از روح خود در انسان دمیدیم «ثم سواه و نفخ فیه من روح» (سپس او را استور کرد و در او از روح خویش دمید) و در خصوص حضرت آدم فرمود: «فإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ»( پس هرگاه معتدل و استوارش ساختم و از روح خود در او دميدم، پس سجدهكنان پيش او بيافتيد) یعنی حضرت آدم مراحل مختلفی را در خلقت خود داشته است البته نه آن مرحله ای که مربوط به نسل آدم است. لذا به مرحله ای می رسد که خداوند می فرماید: ما از روح خود در او دمیدیم،
همچنین در آیه ۲۹ سوره حجر و آیه ۷۲ سوره «ص» به کلمه روح اشاره شده است.«فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ» (پس هرگاه معتدل و استوارش ساختم و از روح خود در او دميدم، پس سجدهكنان پيش او بيافتيد.) وقتی خلقت مادی انسان مطرح می شود، خداوند می فرماید: ما در او روح دمیدیم این مرحله بسیار حایز اهمیت است، یعنی آدم به مرحله ای رسید که ملایکه مامور به سجده او می شوند، یعنی تمامیت انسان به همان روحش است که به وی افاضه شده لذا کلمه روح در موارد مختلف در قرآن کریم بکار رفته است، روح القدوس، روح الامین و خود کلمه روح که در سوره قدر به آن اشاره شده است در پاره ای از موارد «روحا» (سوره شورا) هم بکار رفته است که منظور از آن خود قرآن کریم می باشد، حتی کلمه روح برای غیر انسان هم بکار رفته است ولی همه اینها( روح القدوس، روح الامین و الروح) در یک خصوصیت با هم مشترک هستند، بنابراین کلمه روح هم در باره ملایکه و هم در مورد روح انسان بکار رفته است در یک مرحله خاصی هم روح در انسان افاضه می شود که از آن به عنوان «نفخ روح» یاد می شود.
حالا این روحی که به انسان داده شده چه وزنه ای در وجود آدم دارد؟ در آیات مختلف بیان می شود که سنگینی این وزنه بستگی به هویت و حقیقت انسان دارد در واقع وقتی روح در انسان افاضه می شود آدم از نظر ساختار اولیه کامل می شود و به خاطر ارتباط با بدن رشد می کند در وقع هدف از خلقت انسان رشد و تکامل این حقیقت و گوهر وجودی انسان(روح) است نکته مهم اصالت داشتن روح است نه اینکه یک حقیقتی ارضی باشد و با تلاشی ماده و جسم از بین برود این گونه نیست، هر چند بدن انسان بستری برای تحقق روح است ولی در بستر بدن تکامل و استکمال می یابد اما هیچ گاه با از بین رفتن بدن روح از بین نمی رود.
آیات مختلفی این حقیقت را بیان می کنند و از مرگ انسان به عنوان «متوفی» یاد می کنند، معنای توفی گرفتن یک چیزی به طور کامل است، خداوند در آیه ۱۰ سوره سجده می فرماید: «وَقَالُواْ أَءِذَا ضَلَلْنَا فِى الْأَرْضِ أَءِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِیدِ بَلْ هُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمْ کَافِرُون» (آیا همین که (پس از مرگ) در زمین (دفن و پوسیده و) گم شدیم، آیا آفرینش جدیدى خواهیم یافت؟ آرى، آنان به ملاقات پروردگارشان کافرند.) ملایکه بعد از مرگ شما را به طور کامل توفی می کنند و حقیقت شما را می گیرند سپس به سوی خدا رجعت می کنید، یعنی با مرگ، اساس انسان گرفته می شود و به عالم دیگری به نام برزخ انتقال می یابد، پس این طور نیست که روح انسان پس از مرگ از بین برود.
خداوند در آیه ۴۲ سوره زمر می فرماید: «أللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمّىً إِنَّ فِى ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (خداوند است که جانها را به هنگام مرگشان به طور کامل مى گیرد، و (جان) آن را که نمرده است در هنگام خواب (مى گیرد)، پس آن را که مرگ بر او قطعى شده نگاه مى دارد و جانه اى دیگر را (که مرگش فرا نرسیده) براى مدّتى معین (به جسم آنان) باز مى گرداند. بى شک در این (گرفتن و دادن روح هنگام خواب و بیدارى)، براى گروهى که فکر مى کنند نشانه هایى بزرگ (از قدرت خدا) وجود دارد.) لذا خواب انسان هم یک مرتبه ای از توفی است اما ضعیف تر از توفی در مرگ، چون توفی در مرگ کاملا گرفته می شود جالب تر این که وقتی انسان توفی می شود دارای درک و فهم است و با حقیقت خود وارد عالم برزخ می شود، در واقع این طور نیست که ادراکات خود را از دست بدهد، از نظر فلسفی ابزار دریافت ادراکات انسان در این دنیا حواس یا مراکز عصبی او است اما حقیقت ادراک یک امر غیر مادی می باشد که در روح ترسیم می شود، وقتی رابطه انسان با این بدن قطع می شود آن حقیقت را با خود دارد، حتی با این تفاوت که ممکن است انسان بر اثر عوارض مختلف( کهولت سن) چیزهایی را فراموش کند، ولی وقتی از این عالم به عالم دیگر منتقل شود، همان آنها در ذهنش حاضر می شود.
خداوند در آیه ۹۷ سوره نساء می فرماید:«إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيرا»ً (كسانى كه فرشتگان [قبض روح]، جان آنها را گرفتند درحالىكه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد»؟ گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم». آنها (فرشتگان) گفتند: «مگر زمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد»؟! آنها [عذرى نداشتند، و] جايگاهشان دوزخ است، و فرجام بدى دارند.) در واقع اینگروه از انسان ها به جای اینکه ظرفیت های وجودی خود را در جهت رشد و تعالی خود بکار بگیرند در جهت منفی استفاده کردند بنابراین وقتی که ملایکه انسان ها را توفی می کنند آنها به خودشان می آیند و در پاسخ به سوال فرشتگان که می پرسند این چه شرایطی است که شما دارید؟ می گویند ما در روی زمین مستضعف بودیم.
یا در سوره ۲۸ و ۲۹ سوره نحل می فرماید: الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۸﴾ (همانان كه فرشتگان جانشان را مى گيرند در حالى كه بر خود ستمكار بوده اند پس از در تسليم درمى آيند [و مى گويند] ما هيچ كار بدى نمی کرديم آرى خدا به آنچه می کرديد داناست) (۲۸) فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۲۹) (پس از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد و حقا كه چه بد است جايگاه متكبران (۲۹)) در اقع اینها در آستانه جهنم مورد عذاب و شکنجه قرار می گیرند لذا این عذاب با آن عذابی که در جهنم دریافت خواهند کرد متفاوت است، در مقابل افرادی که از ظرفیت های وجودی خود در جهت کمال و تعالی خود استفاده کردند آنها انسان های پاک و سالم هستند و ملایکه بر آنها سلام می کنند، «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «همان كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه پاكند مى ستانند [و به آنان] مى گويند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى داديد به بهشت درآييد.
همچنین سوره 28و 27 یاسین و سوره حجر هم همین مضمون را دارند، خداوند در سوره حجر می فرماید:يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾(اى نفس مطمئنه (۲۷)ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾ و در ميان بندگان من درآى (۲۹)وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾و در بهشت من داخل شو (۳۰)
بنابراین گزارش؛ موسسه بینالمللی حکمت در فصل تابستان، هر چهارشنبه بعدازظهر «دومین دوره تخصصی تفسیر موضوعی و معارف قرآن» را برگزار می کند. تا کنون سه جلسه از این دوره تخصصی برگزار شده است و علاقه مندان برای شرکت در این دوره می توانند به سایت موسسه بین المللی حکمت به نشانی https://hikmat-ins.ir/ مراجعه نمایند. لازم به ذکر است این دوره ها به صورت رایگان برگزار و در پایان به شرکت کنندگان گواهی نامه اعطا می شود.
نظر شما