خبرگزاری شبستان: در زبان انگلیسی Superstition که به عنوان معادل و در معنای خرافات به کار می رود، ریشه لغوی جالبی دارد. Superstition برگرفته از عبارت superstes است که خود از دو جزء «supe» به معنای فوق و ماورا و «sto» به معنای ایستادن و تحمل کردن تشکیل شده است. فرقی نمی کند که به کدام نقطه دنیا می روید یا در چه کشوری زندگی می کنید؛ هر کجا که باشید از خرافات گریزی نیست و گویی هر منطقه یی خرافات خاص خودش را دارد. هرچند نمی توان انکار کرد که بعضی از کشورها شهرت بیشتری در زمینه خرافات و خرافه پرستی دارند.
در بسیاری از پژوهش ها مردم انگلستان خرافاتی ترین مردمان دنیا شناخته شده اند. اما پژوهش های دیگری هم هستند که نشان می دهند ریشه های خرافه پرستی در کشورهای آسیای شرقی مانند چین و ژاپن قوی تر است. این در حالی است که در آفریقا و امریکای لاتین هم خرافه یکی از اصول زندگی مردم به شمار می رود. با این حال نحس بودن بعضی اعداد مانند 13، بدشگون بودن عطسه در بعضی زمان ها و لزوم طلب «عافیت» بعد از هر عطسه برای دور کردن بدی ها و بدشگون بودن آواز جغد از جمله باورهای رایج در سراسر جهان است. واژه خرافه (superstition) برای نخستین بار در درگیری های مذهبی بین کاتولیک ها و پروتستان ها مطرح شد. در این درگیری ها هر گروه سعی می کرد برای کمرنگ و بی اهمیت نشان دادن اعتقادات طرف مقابل، باورهای او را خرافه بنامد. اما با وجود اینکه امروز به تمام باورهای نامعقول و موهوم «خرافه» می گوییم، عقاید خرافی در همه جهان یکسان نیستند.
خرافه های امریکایی
در ایالات متحده امریکا نصب نعل اسب به عنوان نماد شانس و برکت بر سردر خانه ها یکی از رایج ترین خرافات است. البته امریکایی های خرافاتی مدام سر اینکه نعل اسب را سربالا یا سرپایین به در خانه بکوبند، جر و بحث دارند. عده یی فکر می کنند نعل اسب شانس می آورد و اگر بخواهیم آن را به جایی نصب کنیم، باید سربالا باشد. چون در این حالت تاثیرش بیشتر است. بعضی ها هم معتقدند اگر یک نعل اسب بالای تخت خواب شان بیاویزند، محال است کابوس ببینند.همچنین در امریکا مانند بسیاری دیگر از جاهای دنیا معتقدند شکستن آینه برای مدت هفت سال بدشانسی و بدبختی به همراه دارد و برای از بین بردن این نحسی باید تکه های آینه جمع و زیر نور ماه در خاک مخفی شود. عنکبوت هم از حیواناتی است که در این کشور نفرین شده است به طوری که مردم امریکا معتقدند اگر عنکبوتی روی شانه کسی حرکت کند، نباید آن را کشت بلکه به جای آن باید به سرعت یک شمع یا چراغ روشن کرد، در غیر این صورت شخص مورد نظر نفرین خواهد شد.
مدرن ترین خرافاتی های جهان
خرافاتی بودن مردم انگلستان همچنان در بسیاری از تحقیقات انجام شده بر قوت خود باقی است. بر اساس نظرسنجی که اخیراً در این کشور انجام شده، بیش از نیمی از مردم انگلستان به خرافات اعتقاد دارند و برخی از خرافه ها در زندگی روزانه آنها جاری است. این نظرسنجی که میان خرافات مدرن و خرافات سنتی تفکیک قائل شده است نشان می دهد که 24 درصد از مردم انگلستان به خرافات مدرن معتقدند و پوشیدن برخی لباس ها یا آویزان کردن برخی اشیا را در رو آوردن شانس به شخص بسیار موثر می دانند. اما جایگاه دوم در اختیار اعداد است. 22 درصد انگلیسی ها معتقدند انتخاب اعدادی مانند تاریخ تولد می تواند در برنده شدن در مسابقات مختلف موثر باشد. 21 درصد هم معتقدند به هم زدن لیوان ها در زمان خوردن نوشیدنی می تواند تا هفت سال بدشانسی را از افراد دور کند. انگلیسی ها همچنین اعتقاد دارند نباید در مهمانی ها جمع مهمانان به 13 برسد چرا که ممکن است دعوا بشود. در خرافات مدرن، اینترنت هم ورود پیدا کرده است. به طوری که بسیاری از انگلیسی ها معتقدند باید ای میل های زنجیره یی را ادامه داد و حتماً این نوع ای میل ها را برای دوستان خود فرستاد و از شکسته شدن این زنجیره جلوگیری کرد چرا که شکسته شدن بدشانسی به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر در این نظرسنجی به خرافات سنتی هم توجه شده است و در نخستین رده جدول آن «زدن به تخته» برای دور کردن بدشانسی قرار دارد که 40 درصد افرادی که به پرسش ها پاسخ داده اند به آن اعتقاد داشتند. اغلب این افراد بیش از 45 سال داشتند. باز نکردن چتر در محیط های بسته از دیگر خرافات سنتی انگلیسی ها است و گربه سیاه حیوان نحس مردمان این کشور و شاید بسیاری از کشورهای دیگر باشد. انگلیسی ها معتقدند اگر گربه سیاه در مسیر کسی قرار گیرد بدشانسی به همراه خواهد آورد. از دیگر خرافات در میان مردم انگلیس این است که اگر زنی دو قاشق را در نعلبکی قرار دهد صاحب فرزند دوقلو خواهد شد یا اگر زنی که در آستانه زایمان قرار دارد سه بار با قاشق های غذاخوری نمک بخورد، درد زایمان کمتری را تحمل خواهد کرد. در کشور انگلیس، وزغ را به جادوگران منتسب می دانند و بعضی از اهالی روستاها آن را نشانه بدبختی می دانند.قرن ها دزدهای انگلیسی معتقد بودند اگر قلب وزغ را در جیب خود حمل کنند هیچ گاه دستگیر نخواهند شد و خرافه بسیار شایع در مورد وزغ در انگلستان این است که وجود آن را علامت برگزار شدن مراسم عروسی می دانند و اگر وزغی از سر راه عروس به کلیسا عبور کند، او و همسرش در آینده خوشبخت و بهره مند خواهند شد.
روسیه؛ سرزمین خرافات کهن
اعتقاد به خرافات در روسیه رو به افزایش است. روس ها اعتقاد دارند اگر در محیط های سر بسته سوت بزنند تمام پول خود را از دست خواهند داد. بنابراین شما در روسیه هرگز کسی را نمی بیند که در یک فضای در بسته سوت بزند. اعتقادات خرافی اهالی روسیه جالب است. مثلاً معتقدند اگر شیئی را در خانه خود گم کردند باید «دومووج» شیء نمادینی که در اغلب خانه هایشان پیدا می شود را مخاطب قرار دهند و بگویند؛«دومووج، به اندازه کافی بازی کردی حال آن را به من برگردان.» خرافاتی های روس این جمله را عامل پیدا شدن اشیای گمشده منزل شان می دانند. در روسیه خرافات از کودکی آموزش داده می شود. «مارک تواین» نویسنده می گوید؛ «به این امر آگاهم که اگر حتی روشن ترین ذهن ها از کودکی تحت تاثیر خرافات قرار گیرد، هرگز در بزرگسالی تغییری نسبت به دیدگاه های خرافی برای او حاصل نخواهد شد.»خرافات روسی اغلب بسیار هم قدمت دارند. منشاء بسیاری از خرافات مردم روسیه به پیش از ورود مسیحیت به این کشور باز می گردد. پیش از ورود مسیحیت مردم روسیه فرهنگ بت پرستی داشتند؛ فرهنگی که روس ها را به پرستش عناصر طبیعی مانند آب، آتش، زمین، سنگ و... مشغول کرده بود. روس ها همچنین به مخلوقات خوب و بد معتقد بودند. بسیاری از خرافات مدرن و امروزی روس ها هم نشأت گرفته از اعتقادات بت پرستی دوران گذشته است. به طور مثال در گذشته روس ها نان را می پرستیدند و امروز هم مردم روسیه از دور ریختن نان و بی احترامی کردن به آن واهمه دارند.
موهومات آسیایی
در آسیا اما خرافه ها شکل و شمایل دیگری دارند. خرافات در زندگی مردم کشورهای آسیای شرقی نقش زیادی دارد. در ژاپن اگر شخصی در مسیر خود یک مار سفیدرنگ پیدا کند، خوشبخت خواهد شد. این مار برای او نشانه خوش یمنی است. بسیاری از مردم ژاپن تصاویری از مارهای سفید بر دیوارهای خانه های خود می آویزند و آن را نشانه خوش یمنی می دانند. علاوه بر این تلفظ نام رنگ قرمز در زبان مردم ژاپن مانند تلفظ عبارت «شانس» است برای همین در آغاز سال نو، مردم همه چیز را به رنگ قرمز درمی آورند. پس اگر در حوالی سال نو میلادی به ژاپن رفتید و با کشوری یکدست قرمز رو به رو شدید از حالا آمادگی اش را داشته باشید.
خرافه ها بدون مرز
بعضی خرافه ها هم هستند که برای خودشان شهرت جهانی دست و پا کرده اند و دیگر به یک کشور خاص تعلق ندارند. مثلاً این خرافه که می گوید رد شدن از زیر نردبان بدشانسی می آورد میان بیشتر مسیحیان رواج دارد. این خرافه از اعتقادات اولیه در مسیحیت ریشه می گیرد، چرا که نردبان تکیه داده شده به دیوار با دیوار و زمین یک مثلث می سازد و هیچ کس نباید به صلیب مقدس بی احترامی کند، و از یک مثلث عبور کند وگرنه از همکاران شیطان محسوب خواهد شد. یا مثلاً اینکه روز جمعه و عدد 13 هر دو نحس هستند و بنابراین بیش از هرچیز باید از «جمعه 13» حذر کرد. ریشه این خرافه را در داستان آدم و حوا می دانند که روز جمعه از بهشت اخراج شدند. از طرفی مسیحیان معتقدند 12جادوگر به همراه شیطان در مراسم شیطانی حاضرند، پس 13 عدد نحسی است.
خرافه معروف دیگری هست که می گوید نباید از چتر در محیط سربسته استفاده کرد، سابقه استفاده از چتر در شرق به قرن 11 قبل از میلاد برمی گردد، افراد سیاسی و رده های بالای مذهبی از چتر نه تنها به عنوان محافظی در برابر پرتو خورشید، بلکه به عنوان دفاعی در برابر ارواحی که ممکن بوده به آنها آسیب برساند، استفاده می کردند و اغلب معتقد بودند که به دلیل رابطه مقدس بین چتر و خورشید، درست نیست که چتر در سایه باز شود. خرافات مربوط به آینه هم اغلب در میان مردم مشترک اند. مثلاً عموماً مردم اعتقاد دارند که شکستن آینه بدیمنی به همراه دارد، دلیلش این است که در گذشته فکر می کردند تصویری که در آینه دیده می شود نماینده روح آن فرد است و در نتیجه شکستن آینه به روح صدمه خواهد زد.
اعداد شانس و بدشانسی
بخش بزرگی از خرافات درباره اعداد ساخته و پرداخته شده اند. در بسیاری از فرهنگ ها، 13 عدد نحسی است اما در کشورهایی مانند ژاپن و کره این عدد 4 است که نحس است. تلفظ عدد «چهار» در زبان ژاپنی همانند تلفظ کلمه «مرگ» (شی) در این زبان است و به همین دلیل ژاپنی ها عدد چهار را نحس می شمارند. اکثر هتل های ژاپن هم یا سه ستاره هستند یا پنج ستاره و شما در ژاپن به ندرت ممکن است هتل چهار ستاره ببینید. جالب تر اینکه در هتل های این کشور اتاق شماره 4 وجود ندارد. اما در چین عدد شانس مردم «هشت» است. اعتقاد به عدد هشت در چین تا حدی جدی است که به بازی های المپیک سال 2008 رسیده است. چینی ها اعلام کرده اند که درصدد هستند در ساعت 08/8 دقیقه هشتمین روز هشتمین ماه سال 2008 به طور رسمی بازی های المپیک را آغاز کنند، در زبان چینی عدد 8 را «فا» می خوانند که تلفظ آن شبیه کلمه «فه آ» به معنای شانس و اقبال است. علاوه بر این اعداد و تاریخ هایی که به هم شباهت دارند هم برای چینی ها جذاب هستند. روز 18 سپتامبر برای شروع تجارت جدید زمان مناسبی است چرا که عبارتی که در زبان چینی برای این تاریخ وجود دارد شبیه عبارتی است که به معنای «سریع پولدار شو» تلفظ می شود.
المپیک 2008 و جادوی عدد هشت
8 آگوست هم یکی از روزهای میمون نزد چینی هاست و چینی ها به همین دلیل از همان ابتدا بر آغاز رسمی المپیک 2008 در این روز اصرار داشتند. بیمارستان های چین می گویند انتظار تولد کودکان زیادی را مقارن با آن روز- که برای چینی ها اعتبار ملی زیادی دارد- می کشند و برخی مادران برای آنکه دقیقاً در آن روز صاحب فرزند شوند حتی عمل سزارین را انتخاب کرده اند. گفته می شود برگزار کنندگان المپیک 2008 در چین در برنامه ریزی برای تعیین زمان دقیق شروع رسمی المپیک 2008، اهمیت عدد 8 نزد چینی ها را مدنظر داشته اند. علاوه بر عدد هشت چینی ها به اعداد 6 ، 7 و 9 هم علاقه مندند و از اعداد 4 ، 3 و 1 می پرهیزند. این خرافه ها چنان در میان چینی ها درونی شده است که حتی شماره های موبایلی که از اعداد شانس تشکیل شده اند، با قیمت های بسیار بالا خرید و فروش می شوند اما در مقابل شماره های موبایلی که تصادفاً از اعداد نحس تشکیل شده اند روی دست صاحبانشان می مانند و هیچ خریداری ندارند.در همین حال عدد هفت هم در بسیاری از جوامع عدد مقدسی است. یهودیان قدیم برای عدد هفت معنای ویژه یی قائل بودند. در کتاب تورات آمده است که خداوند جهان را در شش روز خلق کرد، در روز هفتم خالق به استراحت پرداخت. حضرت موسی(ع) نیز در ده فرمان خود از پیروانش می خواهد که در این روز آرامش را مقدس بدارند. همچنین در مسیحیت و در تعلیمات کلیسای کاتولیک هفت گناه کبیره (غرور، آزمندی، بی عفتی، حسد، افراط، خشم و کاهلی) و هفت پیمان مقدس وجود دارد. اما هر قدر که عدد هفت میان مردم جهان خوش یمن و محبوب است، عدد شش منفور است. عدد 666 عدد بدیمنی درمیان مسیحیان است و حتی آن را نماد شیطان می دانند.
تاملاتی در خرافات مردمان هندوستان
روزهای سه شنبه مبارک نیست و اینجا همان کشور 72 ملت یا هندوستان است. در هند کافی است به اطراف خود خوب نگاه کنی و البته به اتفاقاتی که هر روز برای دانشجویان خارجی یا توریست ها به خاطر آشنا نبودن با این باورها می افتد توجه داشته باشی. آن وقت خواهی دید که زندگی لحظه به لحظه با خرافات تا چه حد سخت و دشوار است. اولین چیزی که در هند توجه آدم را جلب می کند لیموترش ها و فلفل های سبز و قرمزی است که با یک نخ به هم متصل شده اند و برای دورکردن ارواح بد و نیروهای منفی از خانه یا محل کسب بر سردر ورودی آویزان اند. غیر از این آویزان بودن کفش یا دمپایی بر پشت ماشین، ریکشا (دوچرخه های اتاقدار مسافرکش)، اتو ریکشا (موتورهای اتاق دار مسافرکش) و حتی وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس ها و تاکسی ها هم ممکن است کنجکاوی تان را برانگیزد. این کفش برگرفته از یک اسطوره مذهبی هندو است برای سلامت بودن در راه و سفر. این کفش نمادی است از کفش های «رام» که تناسخ ویشنو- آفریننده زمین- است. شاید اگر کسی برای اولین بار به هند برود و از قضا در محیطی بزرگ شده باشد که با غذاهای گیاهی آشنایی نداشته باشد محیط و حتی فهرست غذاهای هندی برایش عجیب باشد. زیرا گوشت گاو و گوسفند چیزی است که شما هرگز اثری از آن نخواهید دید و فقط در بعضی از رستوران های بزرگ که محل تردد دائمی توریست ها هستند ممکن است چنین اشتباهی بشود و تازه آن هم بازارش زیاد داغ نیست.
انگار اصلاً خودت هم در هند ترجیح می دهی که گوشت گاو و گوسفند نخوری زیرا در این سرزمین گاو موجودی مقدس است که فواید زیادی برای انسان دارد و غیر از آن روی زمین های کشاورزی کار می کند، شیر و لبنیات می دهد و در کشوری که پایه های اصلی آن روی کشاورزی است کشتن گاو گناهی بزرگ محسوب می شود. حالا خرافات یا غیرخرافات حتی در رستوران های زنجیره یی هم چیزی به نام همبرگر وجود ندارد و باید به همان مرغ راضی بود. البته باید اضافه کرد غیر از این در بعضی از شهرهای مذهبی مثل بنارس و ریشی کش اصلاً چیزی به نام قصابی هم وجود ندارد و حتی فرآورده یی مثل تخم مرغ هم پیدا نمی شود، زیرا اهالی شهر همگی گیاه خوار و بسیار مذهبی هستند و گوشت خواری را کاری شوم و نامبارک می دانند. اما برای مستندسازی بیشتر این نوشته برایتان از اتفاقی می گویم که برای دو دانشجوی ایرانی در هندوستان رخ داده است.
ساعت 12 نیمه شب صاحبخانه دو دختر ایرانی از سفر بازگشت و یکراست به سراغ اتاق آنها رفت و با عصبانیت در زد. پیرزن صدایش می لرزید و با عصبانیت می گفت؛ «شما همین الان باید از این خانه بیرون بروید چون همه بدبختی های خانواده ام به خاطر شماست،» دو دختر ایرانی ناباورانه به پیرزن نگاه می کردند و نمی دانستند چه خطایی از آنها سر زده است. پیرزن با گریه ادامه داد؛ «برادرم به خاطر کارهای شما دوتا تصادف کرد و مرد. شما شوم هستید و در خانه من گوشت می خورید. اگر می دانستم گوشت می خورید هرگز خانه را به شما اجاره نمی دادم.» و خب البته دانشجویان هر طور که بود توانستند پیرزن خرافاتی هندی را راضی کنند که تا صبح فردا به آنها اجازه اقامت بدهد.کشتن هر موجود زنده یی در هند گناه بزرگی محسوب می شود و کسی که حیوانی را می کشد سرنوشت شومی را برای خودش رقم زده است، حتی اگر آن حیوان گربه باشد.
به اعتقاد هندی ها دیدن گربه سیاه در سفر یا راه به معنای بدشانسی است. شاید برای همین است که در خیابان های هند به جای گربه فقط سگ می بینی و هیچ اثری از گربه نیست. اما اگر حتی همین حیوان هم کشته شود باید تکه یی طلا به عنوان کفاره به یک مکان مذهبی مثل معابد اهدا کرد. در هر حال می توان گفت حیوانات یکی از پایه های اصلی در باورهای خرافی هندوستان هستند. برای نمونه قارقار کلاغ یعنی خوش شانسی و نوید آمدن مهمان به خانه؛ دیدن فیل هنگام سفر یا در طول سفر به معنی سفری امن و خوب است، زیرا فیل نمادی از خدای گنیش (از بین برنده مشکلات و پیام آور خوش شانسی) است؛ دیدن طاووس نیز خوب است اما شنیدن صدای او به خصوص در دل شب نشان از خبر بد دارد؛ همانند شنیدن صدای زوزه سگ یا گرگ در شب های زمستانی؛ و اگر زمانی روی سرتان مارمولکی بیفتد به این معنی است که تمام عمر در ترس از مرگ خواهید بود. در هند بعضی از اعمال و رفتارها هم جزء خرافات محسوب می شوند. برای مثال رسم است هر زوج جوانی قبل از ازدواج حتماً با یک ستاره شناس درباره هماهنگ بودن طالع هایشان مشاوره کنند و بعد از ازدواج هم عروس برای اولین بار باید با پای راست وارد خانه شود؛ هنگام بارداری هم نباید تنها سفر کند یا وارد خانه یی متروک شود چون ارواح خبیث ممکن است فرزندش را تسخیر کنند.
اگر سکسکه کنی یعنی کسی به فکرت است؛ اگر چشمت بخارد یعنی کسی به تو حسادت می کند. همچنین باید یادتان باشد که در هندوستان کسی در شب ناخن هایش را کوتاه نمی کند چون بسیار نامبارک و بد است؛ تکان ناگهانی چشم نشانه پیام بدی در راه است؛ و در زمان خورشیدگرفتگی کسی نباید چیزی بخورد و بعد از آن باید غذاهایی را به رودخانه بیندازد. اما خرافات هند تنها به این موارد ختم نمی شود و از آنجا که این کشور بسیار پهناور و بزرگ است خرافات آن هم در هر منطقه با مناطق دیگر فرق می کند. بنابراین اگر قصد سفر به هند را دارید بهتر است از عجایب این کشور لذت ببرید و بدانید اگر این چیزها را از آن بگیرند هند دیگر هند نیست.
پایان پیام/
نظر شما