خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ در سالروز شهادت هشتمین ستاره فروزان امامت و ولایت، حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه الاف التحیه و الثناء قرار داریم. زندگی این امام همام همانند سایر ائمه اطهار، سرشار از درس و عبرت و هدایت است که می توانیم با توجه به آن، چراغ هدایت را در پیش راه خویش روشن سازیم.
زندگانی حضرت رضا(ع)، دوران پر فراز و نشیبی را تشکیل می دهد و ابعاد گوناگونی را در این باره می توان مورد توجه قرار داد. مساله ولادت و حوادث قبل از امامت و شرایط سخت دوران زندگی با پدر بزرگوارشان امام کاظم(ع) و یا شرایطی که پس از شهادت امام کاظم برای ایشان پیش آمد که شیعه در معرض انحراف سختی نسبت به امر امامت قرار گرفت و گروه فطحیه پدیدار شد و بزرگانی از شیعه، مدت ها دچار آن بودند، تا مرگ هارون و اوضاع نابسامان حکومت مرکزی در درگیری بین امین و مامون و تا انتقال ایشان به خراسان جهت ولایتعهدی.
با مرگ هارون و جریان برخورد مامون با امین که مدتی بنی عباس را به خود مشغول ساخته بود، وضعیتی متفاوت با دوران هارون برای امام پدید آمد. چرا که از طرفی خوف درهم ریختن اساس حکومت آنها در این درگیریها وجود داشت و از سوی دیگر فرصت مناسبی برای توسعه امر تعلیم و تربیت در بین شیعه بود و ارتباطات شیعه در این دوران بسیار قوی و بهتر از قبل بود. پیروزی مامون وضعیت را به شدت تغییر داد. او در سیاست خود تدبیر جدیدی در برخورد با شیعه و امام آنان در پیش گرفت. اقدامی که قبلا هرگز سابقه نداشت و شاید خطرناکترین اقدام در راه ضربه زدن به سازمان شیعه بود.
مامون بدون درگیر شدن با امام و با اظهار عنایت نسبت به حضرت، ایشان را به خراسان یعنی مرو آن روز دعوت کرد و به انجام سناریویی پرداخت که اگر درایت امام نبود می توانست ضربه ای هولناک بر پیکر سازمان شیعه وارد سازد. اما امام با درایت خویش مکر مامون را بیاثر نمود به گونه ای که همان طرح به برنامه ای جهت توسعه شیعه و گسترش سازمانش انجامید، گو این که جان خویش بر سر این راه نهاد.
اما چرایی پذیرش ولایتعهدی مامون از سوی امام رضا (ع) از مسایلی هست که دیدگاههای مختلفی را در میان شیعیان در آن زمان به همراه داشته است اما علی بن موسی الرضا (ع) ولایتعهدی را از روی اجبار و ناخشنودی پذیرفتند، چرا که برخی از اظهارات ایشان اشاره به غم و اندوه عمیق آن حضرت دارد و نیز نمایانگر سختی و فشاری است که آن حضرت از آن رنج میبرند که خود دلیل بر عدم رضایت امام از ولایتعهدی است. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «علیرضا نخعیپور» کارشناس مذهبی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می آید.
۱- انگیزه های مامون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) چه بود؟
بعد از مرگ هارون الرشید، پسرش امین قدرت را در دست گرفت و خلیفه شد. در این زمان مأمون ولیعهد برادرش، امین، بود. آنها هرچند دو برادر بودند ولی بر سر قدرت به شدت با یکدیگر نزاع و درگیری داشتند تا اینکه مدتی بعد مأمون با کیاست و سیاست او را به قتل رسانید و صاحب قدرت شد. مأمون با طرح قضیه ولایتعهدی و احضار امام (ع) از مدینه به مرو اهدافی از جمله فرو نشاندن شورش علویان، جذب حمایت مستمر ایرانیان که با کمک آن ها توانسته بود بردارش امین را شکست دهد، تحت کنترل داشتن امام، از ميان بردن نفرتی كه اعراب و عباسيان از مأمون بعد از قتل امين داشتند و مشروعیت بخشیدن به حکومت خویش را دنبال می کرد.
۲- یکی از مسائلی که درباره زندگی امام رضا (ع) مطرح میشود، بحث ولایتعهدی ایشان است. چرا حضرت (ع) درخواست مأمون عباسی را قبول کردند؟
ابتدا مامون، پیشنهاد واگذاری خلافت را مطرح کرد، اما امام با استدلال قوی آن را نپذیرفت. وقتی مأمون ناامید شد، به پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان متوسل شد. اما امام از نیرنگ مأمون آگاه بود، لذا موضع او عدم پذیرش ولایتعهدی بود. البته آن حضرت صریحا به مأمون فرمودند که من سال ها از تو بزرگتر هستم؛ ولیعهد کسی می شود که از خلیفه کم سن تر باشد، من پیش از تو از دنیا می روم.
این بار مأمون امام را به قتل تهدید کرد. امام(ع) در پرسش دلیل پذیرش ولایتعهدی می فرمایند:«خداوند تنفر مرا نسبت به آن می دانست. پس وقتی بین پذیرش آن و مرگ مختار شدم، قبول ولایتعهدی را بر مرگ ترحیج دادم و آن را برگزیدم». مأمون هم در گفتگویی طولانی با امام میگوید: «به خدا سوگند که باید ولایتعهدی را بپذیری، وگرنه تورا مجبور می کنم؛ و اگر آن را نپذیری، گردنت را می زنم». همچنین امام رضا (ع) در پاسخ چند نفر که دلیل پذیرش ولایتعهدی را جویا شدند، وضعیت خود را به جدّش امیرمؤمنان در پذیرش شورای ۶ نفره تشبیه کرد.
۳- بنابراین امام رضا(ع) از سر ناچاری، ولایتعهدی را به طور مشروط پذیرفتند. این شرط ها چه بود؟
امام(ع) فرمودند که من ولایتعهدی را به شرطی می پذیرم که «در هیچ عزل و نصبی دخالت نکنم، هیچ فرمانی صادر نکنم و هیچ مسئولیت رسمی به عهده نداشته باشم.» در واقع آن حضرت با این شرط ها به اهل بصیرت می فهمانند که من از روی ناچاری و اضطرار، ولایتعهدی را قبول میکنم.
۴- آیا امام با قبول ولایتهدی به حکومت جور رسمیت دادند؟
امام (ع) در مقابل شبهه رسمیت دادن به حکومت جور پاسخ می دادند که من، حکومت بنیعباس را حکومت جور و ستم میدانم ولی اینکار من داوطلبانه و از روی میل و رغبت انجام نگرفته، بلکه از روی اجبار و ضرورت به این کار تن دادهام. در حکایتی از آن امام همام نقل شده است که دو مسافر به خراسان آمدند، در آنجا به خدمت حضرت رضا(ع) رفتند و پرسیدند: ما از فلانجا آمدهایم، آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟
با اینکه آن دو نفر از یک منطقه آمده بودند و تفاوتی در سفر آنها نبود، امام به یکى از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام است! مسافران که از این پاسخ امام متعجب شده بودند، دلیل حکم امام را پرسیدند. ایشان خطاب به شخصی که نمازش را کامل دانسته بود، فرمود: تو به مقصد دیدار سلطان (مأمون) آمدهاى، بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب قصر نماز نمىشود. به این ترتیب ملاحظه میشود که امام رضا(ع) حتى در مسائل شرعی هم از حکومت جائر برائت میجستند و مردم را از طاغوت بر حذر مىداشتند.
۵- در اینجا سوالی مطرح می شود مبنی بر اینکه چرا آن حضرت مانند جد بزرگوارش، امام حسین(ع) قیام نکردند؟
شرايط زمان و مكان در نوع عملكرد ائمه اطهار(ع) با حاكمان عصر خود بيشترين تأثير در تصميمگيری آنان را داشته است، از اين رو آنها گاهی صلح، قيام، سكوت و برخی از مسئوليتها را در حكومت های جور پذيرفتهاند.
۶- چرا امام رضا(ع) خاندان اهل بیت را همراه خود به ایران نیاورد؟
با اینکه مأمون تقاضا کرده بود امام(ع) با اهل بیت خویش به سمت مرو بیایند تا مایه تأیید حکومت او باشد اما امام(ع) با این کارشان عدم رضایت خود را از این سفر و مقام اعطاییشان اعلام فرمودند و همچنین نشان دادند که این سفر به هیچ وجه به معنای تأیید دولت بنی عباس نیست.
حضرت خانواده خویش و مردم مدینه را نیز از بیبازگشت بودن سفر آگاه فرمود. راوی از امام رضا(ع) نقل میکند که آنحضرت در خراسان فرمود: وقتى خواستند مرا از مدینه خارج کنند خانوادهام را جمع کرده، گفتم برایم گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم، بعد دوازده هزار دینار به آنان دادم، سپس گفتم من دیگر از این سفر بر نمیگردم.
۷- چرا مامون تصمیم به شهادت امام رضا (ع) گرفت؟
مامون از آوردن امام به مرو اهداف متعددی را دنبال میكرد اما پس از آنكه حضرت به مرو آمدند و مامون مطمئن شد امام به مراتب از او آگاهانهتر عمل میكند و هرگز نخواهد توانست در سايه امام به اهداف مطلوبش برسد و ادامه حضور آن حضرت در مرو را به ضرر حكومتش میديد، تصميم به قتل ايشان گرفت. مأمون تلاش میکرد كه این برنامه را به گونه ای عملی سازد كه دامان خود او از این امر پاک نشان دهد. پس در راه سفر به بغداد، در توس توقف میكند و در همان جا با خوراندن انار یا انگور زهرآلود به حضرت، امام رضا(ع) را مسموم می سازد.
دوره ی امامت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ۲۰ سال (۱۷سال در مدینه و ۳ سال آخر در خراسان) استمرار یافت و چنان که خود فرموده بود، از سفری که مأمون بر آن گرامی تحمیل کرد، هرگز به وطن بازنگشت و در سرزمینی دور از زادگاه و خانواده اش به سال۲۰۳ه. ق در سن ۵۵ سالگی مظلومانه به شهادت رسید و در دیار «طوس» آن جا که اکنون «مشهد» نام گرفته است بدن مطهرش مدفون شد.
نظر شما