کلام عقلی شیخ مفید، به جامعیت روشمندی کلام خواجه نصیر نیست

خسروپناه با تاکید بر تفاوت بین کلام عقلی و کلام فلسفی و با ادعای موسس خواندن خواجه نصیر در کلام فلسفی، اظها داشت: کلام عقلی شیخ مفید، از لحاظ روشی به جامعیت کلام خواجه نصیر نیست.

به گزارش خبرنگار شبستان، حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در اولین روز از همایش بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی، که در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، با موضوع «خواجه نصیر موسس کلام فلسفی» به ایراد سخنرانی پرداخت.

 

وی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه گرچه خواجه نصیرالدین به طوسی معروف بوده، اما اهل قم است، گفت: او از درخشنده ترین حکما و عالمان در قرن هفتم هجری بوده که استاد البشر لقبی است که به همین مناسبت به وی داده شده است و من دراین مجال قصد ندارم که درباره شخصیت علمی و مشکلات سیاسی دوره او سخن بگویم.

 

خسروپناه با این ادعا که خواجه نصیرالدین موسس کلام فلسفی است، ادامه داد: کلام اسلامی در تاریخ تطور خود چهار مرحله را پشت سر گذاشته که مراحل نقلی، عقلی، فلسفه کلامی و کلام فلسفی آن ها را تشکیل می دهد و این سیر مراحل در شیعه آشکارتر می باشد.

 

وی عمده کلام را در سنت شیعه نقلی عنوان کرد و اظهار داشت: در این مسیر هماره کلام در مکتب شیعه با قال الصادق(ع) و قال الباقر(ع) همراه بوده است و در این باره می توان به توحید صدوق اشاره کرد که همانند «من لا یحضره الفقیه» او، کتابی نقلی است و این امر در کتاب شاگر او، شیخ مفید، تبدیل به کلام عقلی می شود.

 

خسروپناه هر چند مدعی بود که شیخ مفید، موسس کلام عقلی است، اما بر این باور بود که این روش او در کلام عقلی، مبتنی بر نظام فلسفی نبوده و بنابراین صرف عقلانی کردن کلام توسط او، نمی توان گفت که وی کلام را فلسفی کرده است.

 

وی در همین باره توضیح داد: بعد از بوعلی، افرادی همانند غزالی چون دیدند که سوال هایی در فلسفه هست که باید بدان ها پاسخ داد، اما این پاسخ ها معارض کلام اشعری است، به همین خاطر مخالف فلسفه شدند و دراین مرحله بود که فلسفه کلامی، رخ نمود که در واقع فلسفه ای بود که تابع علم کلام قلمداد می شد.

 

استاد حوزه و دانشگاه تعریف به بحث از عوارض موجود بماهو موجود علی قانون الاسلام را تعریف همین مرحله فلسفه کلامی دانست و ادامه داد: خواجه در کتاب تجریدالاعتقاد به کمک فلسفه ترکیبی مشاء و اشراق، نظام کلامی خود را مدون کرده و کلام فلسفی را تدوین نمود و برای اولین بار نظام کلامی را تبیین کرد که مبتنی بر فلسفه بود.

 

وی در همین راستا و به نمونه هایی اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال در فصل سوم از مقصد اول به علت و معلول پرداخته است و ابطال دور و تسلسل را نشان داده و در نهایت این مبنا را در اثبات صانع استفاده می کند. او ابتدا مبنای فلسفی را در امور عامه اثبات کرده و بعد از آن در کلام استفاده می کند و این روش در کلام عقلی، اینگونه پیاده نمی شود.

 

خسروپناه به نمونه دیگری در همین کتاب مثال زد و اظهار داشت: در مقصد دوم خواجه هیولا را نفی می کند و لذا برای اثبات معاد از هیولا استفاده نمی کند و دراثبات امکان خلق عالم آخر، از قاعده حکم الاثنین واحد استفاده می کند و این بر خلاف مبنای مشاء است.

 

وی در ادامه گفت: خواجه گرچه فلسفه و مکاتب اشراق و مشاء را ترکیب کرد، اما اینگونه نبود که در بحث های کلامی حتما تابع اشراق یا مشاء باشد. مثلا در تجریدالاعتقاد، حسن و قبح ذاتی و عقلی ، هر دو را می پذیرد و هر دو را قبول دارد، در حالی که در بحث های مشایی حسن و قبح نمی تواند جزء مقومات برهانی قرار بگیرد و لذا او از قاعده لطف، به عنوان کبرا برای امامت و نبوت استفاده می کند: الامام لطف، فیجب نصبه علی الله تحصیلا لغرض...

 

گفتنی است که همایش بزرگداشت همایش بزرگداشت حکیم خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری انجمن حکمت و فلسفه ایران، ششم و هفتم اسفندماه در حال برگزاری است. در این همایش دو روزه، منظومه فکری خواجه نصیرالدین در 5 حوزه اخلاق، علم، فلسفه، کلام، منطق بحث و بررسی می شود.


پایان پیام /

کد خبر 111595

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha