تصمیم هوشمندانه یا اشتباه مهلک رسانه ملی!؟

«ورود آقایان ممنوع» در ساختار خود که به شدت متأثر از جریان های فکری غرب است می کوشد کمدی مرزشکنی باشد و تناسب جامعه مردان و زنان را محصور و ملتهب نشان دهد.

خبرگزاری شبستان: ورود آقایان ممنوع در جشنواره بیست و نهم از سوی اهالی رسانه و سینماگران مورد اقبال قرار گرفت و در اکران نیز به فروش خوبی دست یافت اما این فیلم به دلایل متعددی نباید از مجاری رسانه ای رسمی کشور پخش می شد . آنچه در ادامه خواهم نگاشت دلایل عدم پخش عمومی این فیلم از رسانه ملی است .

 

زندگی اجتماعی انسان مدرن متاثر از حاکمیت قواعد و هنجارهای اجتماعی است. مسلما برای ایجاد تناسب میان زندگی فردی و اجتماعی در جامعه اسلامی - ایرانی هنجارها و قواعد رایج اخلاقی با سایر جوامع، خصوصا جوامع غربی متفاوت خواهد بود. اگر قواعد برآمده از تشرع در شیوه روابط زن و مرد درجامعه اسلامی، الگوسازی نشود و این الگوها به کتب دانشگاهی و درسی راه پیدا نکند. قطعا محصول اندیشه ای نهادهایی همچون دانشگاه نمی تواند مبتنی بر قواعد مذهبی و فرهنگی آن جامعه باشد.


باید توجه داشت عدم محدودیت در روابط زن و مرد، برخی هنجارها را به ناهنجاری بدل خواهد نمود. به موازات این عقیده، اگر زمینه های روابط مشروع نادیده گرفته شود به تدریج نظم زندگی اجتماعی با قالبی اسلامی، برهم خواهد خورد.


جامعه شناسی غربی که در دانشگاه های ایران به صورت نظام یافته تدریس می شود، نمی تواند درمورد حدود روابط زن و مرد حکم صادر نماید. جریان بیمار دانشگاه، آموزه های اگوست کنت، هربرت اسپنسر انگلیسی، لستر وارد آمریکایی، امیل دورکیم، ماکس وبرو... را دراختیار دانشجویان و تحصیل کرده ها قرار می دهد و این نسل وارد جامعه می شود و با همان تلقی دانشگاهی به عنوان فیلمنامه نویس مشغول به فعالیت می شود.


این نکته را نباید فراموش کرد که درسی و سه سالی که از انقلاب شکوهمند اسلامی گذشته است در حوزه فرهنگ ، مفاهیم عمیق جامعه شناسی اسلامی محلی از اعراب نداشته است، تا اصالت و حدود روابط جنس مخالف را تبیین نماید.


فیلم «ورود آقایان ممنوع» در لایه های زیرین به آسیب شناسی روابط زن،مرد و دختران دبیرستانی می پردازد و مشخص است که دیدگاه های لحاظ شده دراین اثر، مبتنی بر آموزه ها ی آلفرد کینزی، فروید و ماکس وبراست، بدین ترتیب آسیب های اجتماعی جریان فرهنگ لیبرالی، از طریق اپیدمی علوم انسانی دانشگاه، در تمام شریان های فرهنگ نفوذ می نمایند و نتیجه اش را می توان درحوزه محصولات فرهنگی خصوصا تولیدات تلویزیونی و سینمایی مثل سریال «ساختمان پزشکان» و فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع»،رویت نمود.


«ورود آقایان ممنوع» تعمدا محدوده روابط مرد و زن را نادیده می انگارد. با این حساب این فیلم در گام نخست، مرزبندی و حدود تفکیک جنسیتی را به چالش می کشد و سعی می کند تا جایی که امکان دارد، تماشاگر را ترغیب به مرزشکنی نماید، ضمن اینکه تفکیک جنسیتی را گزاره ای برای یک بحران اجتماعی جدی قلمداد می کند.


مطالعه رفتار انحرافی یکی از جذابترین وظایف جامعه شناس لیبرال است و جامعه شناس لیبرال برای تخریب بافت اجتماعی و فرهنگ مورد تهاجم، تبرج جاهلی را به عنوان نخستین راهکار برای تخریب جامعه مورد هجوم پیشنهاد می دهد.


مصداق بارز این مسئله در «ورود آقایان ممنوع» در یکی از بخش های این فیلم لحاظ شده است؛ بیتا دارابی مدیر مجموعه ای دخترانه (به عنوان الگوی دانش آموزانش)، با تغییر در ظاهر، سعی می کند توجه جبلی، همکار مذکر خود را به سمت خویش معطوف نماید. حال ضمن توجه به گزینه تبرج جاهلی، باید به دو گزاره مطرح شده در فیلم توجه داشت؛ موضوع روابط مرد و زن و میل مدرنیته ( درقالب امتحان المپیاد) به صورت موازی، درفیلم مطرح می شود.


درهیاهوی میل به مدرنیته، مدیر مدرسه برای جلب توجه جبلی (رضا عطاران) نخستین گزاره ای که به ذهنش خطور می نماید آرایش و بزک است. در صورتی که این رفتار دارابی، از منظر جامعه شناسی اسلامی، مصداقی از تبرج جاهلی است.


این سکه روی دیگری نیز دارد؛ جامعه قوانین مشخصی را برای حدود روابط مشخص می نماید و دولت های مختلف دراغلب موارد سعی می کنند خود را با جامعه همنوا سازند.


«ورود آقایان ممنوع» عملا پیچیده ترین واکنش های زنانه را- در مقابل جنس مخالف- به دختران نوجوان دبیرستانی می آموزد و خطای چندباره معاونت سینمایی دوباره تکرار می شود و این معاونت در امر نمایش، محدودیت سنی برای تماشای فیلم قائل نمی شود؛ موضوعی که در مورد این فیلم کاملا قابل تأمل است.


«ورود آقایان ممنوع» اصالت را به روابط آزاد می دهد. حواسمان باشد این فیلم هوشمندانه نوشته شده است و پیمان قاسم خانی به عنوان فیلمنامه نویس در همین مجموعه «ساختمان پزشکان» هم نشان می دهد که ساختار فکری اش براساس تئوری های کینزی و فروید شکل گرفته و یا حداقل در این حوزه مطالعه فراوان داشته است. وی هوشمندانه از موقعیت های ساده بهره می برد تا برای در همگونی روابط زن و مرد به جزئیات روابط و تأثیر در ضمیر ناخودآگاه بپردازد.


تمامی وقایع محوری درام «ورود آقایان ممنوع» در محیط دبیرستان رخ می دهد، آن هم در حساس ترین برهه سنی دختران. کمترین تأثیر این فیلم آموزش عریان اباحه گری در نوع بیان و رفتار و واکنش به جنس مخالف است، مهم نیست که تماشاگر بالای بیست سال به لحظات خلق شده در فیلم می خندد و با آن همراه می شود. اگر بیننده خود را به جای یک دختر پانزده تا هفده سال قرار دهد، با در نظر گرفتن مناسبات سنی این طیف، متوجه اثرات مخرب فیلم خواهد شد. اگر در آثار تین ایجری- هالیوودی موسوم به فیلم های دبیرستانی- کنکاش نماییم متوجه خواهیم شد که در این مجموعه فیلم ها سازندگان سعی می نمایند، فرهنگ رفتاری و واکنش ها نسبت به جنس مخالف را، در میان دختران دبیرستانی موازی با دنیای بزرگسالان نشان دهند و به این طریق هالیوود موفق شده فرهنگ قبیح و زشت پرام نایت (شب فارغ التحصیلی) را به فرهنگ عامه دختران جوان آمریکایی بیفزاید.


متأسفانه در این فیلم واکنش های رفتاری و گفتاری فیلم به فرهنگ عامه نزدیک است. با توجه به جزئیات قابل دریافت، تأثیر به روی ناخودآگاه تماشاگر با تأسی به آموزه های فروید قابل دریافت است و می توان پی برد که ماجرای دارابی و جبلی، حربه ای روایی است تا عده ای دختران نوجوان پای در مجموعه رویدادهایی گذارند که به حیطه سنی آنان مربوط نمی شود.


اتفاقاً کارکردهای این کمدی برای اقشار سنی کمتر از هجده سال کاملا مخرب است، و کمدی ذهن گرای قاسم خانی با اجرایی کاملا دقیق، ناخودآگاه دختران جوان را با ایجاد احساس همذات پنداری به چالش می کشد. اما قالب کمدی فیلم سبب می شود لایه های مخرب فیلم در هیاهو و خنده تماشاگر گم شود.


«ورود آقایان ممنوع» برخلاف نامش مرز میان روابط زن و مرد را حتی برای دختران دبیرستانی کم سن و سال توجیه می نماید و تحلیل جامعه شناسان غربی، در تبیین جنبش پرنوکراسی غرب، مبتنی بر آموزه های آلفرد کینزی را ترویج می نماید. در جنبش پرنوکراسی کینزی دایره روابط آزاد جنسی ابتدا در مجموعه دبیرستان موضوعیت پیدا می کند. آموزه های کینزی به سادگی در فیلمی همچون «ورود آقایان ممنوع» در قالب یک کمدی گنجانده شده است و در نهایت اثری خلق شده که حتی نوع دیالوگ هایی که میان دختران دبیرستانی فیلم رد و بدل می شود نوعی قبح شکنی در فرهنگ گفتاری دختران زیر هجده سال را ترویج می دهد.


و تنها نتیجه ای که از کلیت فیلم می توان گرفت این است که «ورود آقایان ممنوع» در همسان سازی فرهنگی میان آنچه در جهان غرب میان زن و مرد مرسوم است گام برمی دارد؛ آنچه در یک جامعه طبیعی جلوه می نماید، در جامعه دیگر انحراف محسوب می شود.


برانگیختن حساسیت دانش آموزان نسبت به موقعیت خانوادگی و زندگی خصوصی مدیران و اساتید می تواند برای اقشار سنی پایین تر که به دنیای بزرگ ترها ورود ننموده اند خطرناک باشد و خطر انتقال این مفاهیم به ذهن دختران نوجوان کاملا محسوس است.


فیلم «ورود آقایان ممنوع» با قالب ساختاری و کمدی اش سعی می کند کمدی مرزشکنی باشد و تناسب ساختاری جامعه مردان و زنان را محصور و ملتهب نشان دهد. جامعه شناسی انحراف، منشعب ازجریان های غرب زده و غرق در هزاران ایسم های متفاوت غربی در بدنه «ورود آقایان ممنوع» رسوب نموده است و با نشان دادنش در قالب کمدی سعی می شود این مرزشکنی روابط زن و مرد را طبیعی توصیف نماید. ورود آقایان ممنوع نشان می دهد زمانی که زن مجالی برای تبرج نداشته باشد، تناسب جامعه درهم می ریزد. پیام صریح فیلم این است که اخلال در روابط زن ومرد سبب می شود که جامعه شبه فمینیستی درجبران کمبودهایش در پیله دیگری گرفتار شود.


کمدی «ورود آقایان ممنوع» بزرگ ترین مناسبات جامعه امروز ایران را نشانه می گیرد تا در قالب یک دبیرستان، فضای جامعه را محدود نشان دهد. همان طور که اشاره شد جامعه زنان قرار است با داشتن چهار شاگرد در المپیاد از سنت به مدرنیته میل نماید، اما در نهایت و قبل از میل به مدرنیته بدنه جامعه اش دراثر محدودیت هایی که عرف و شرع برایش تعیین نموده اند ضربه پذیر می شود و طوری نشان داده می شود که معضل اصلی این جامعه محدودیت در روابط مرد و زن است که اصالت را از جامعه می رباید. بدین شکل ما با تیم خلاق جامعه شناس و رویدادشناسی مواجهیم که در سریال تلویزیونی «ساختمان پزشکان» رویکردهای زنجیره ای خود را نسبت به وضعیت فعلی جامعه نشان می دهند و در «ورود آقایان ممنوع» به نوعی تناقض ساختاری و جنسیتی جامعه را مورد نقد قرارمی دهد. تلقی دیگری که می توان از این فیلم نمود مرد گریزی جامعه زنان است. از چند زوایه به پدیده مرد گریزی زنانه می توان نظر داشت، مثلا در اغلب رسانه های معارض و گروه های شبه فمنیستی، سن پایین ازدواج مورد نقد واقع می شود و ترغیب به ازدواج درسنین پایین تر کاملا مطرود است. بیماری تجرد برآمده از همین نگاه های شبه فمنیستی است. اما منظور نظر سازندگان این اثر نقد تاثیرات مخرب نگاه های فمنیستی نیست. بلکه سازندگان سعی می نمایند. بیماری مرد گریزی بیتا دارابی را محصول مرزبندی و محدودیت های جامعه نشان دهند.


سعی فیلم این است که این محدودیت روابط زن و مرد را نوعی دربند کشیده شدن زنان و مردان نشان دهد و نامتعادل بودن رفتارهای جبلی و دارابی ماحصل همین نگاه است. درهر صورت آنچه به عنوان مفهوم به مخاطب القا می شود برهم ریختگی توازن اجتماعی -جنسیتی تحت تاثیر محدودیت های شرعی و عرفی است و جامعه مستاصل از رجوع به مدرنیته، درنهایت تسلیم اباحه گری شود.


یادداشتی از علی ستاریان
پایان پیام/
 

کد خبر 118810

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha