خبرگزاری شبستان: (MARGIN CALL) بیشتر یک واژه رایج در جهان سرمایهداری بورس، بانک و بیمه است. بورسبازان زمانی که اقدام به خرید سهام یا اوراق بهادار میکنند، (این خرید معمولا با گرو گذاشتن وثیقه صورت میپذیرد) اغلب با قرار دادن وثیقه اقدام به خرید سهام میکنند. زمانی که ارزش این وثیقه پایین میآید شرکت وامدهنده تماس میگیرد و وثیقه بیشتری طلب میکند تا مابهالتفاوت این وثیقه توسط شخص وام گیرنده- خریدار بورس- تامین شود. مارجین کال (درخواست نهایی) واژه رایجی در میان بورسبازان است که به صورت دیگری نیز از آن استفاده میشود، زمانی که سهامدار یا بورسباز با کسب رانت اطلاعاتی متوجه نزول ارزش سهام خود میشود در آخرین لحظات اقدام به فروش میزان سهامش میکند. سلسله عملیاتی که موجب انتقال مالکیت سهام به فرد دیگری میشود را مارجین کال (درخواست نهایی) اطلاق میکنند. در واقع مارجین کال در شرایط ویژهای رقم میخورد، زمانی که نوسانات به اوج خود میرسد و بورسبازان نیز در این شرایط سعی میکنند از خطر ضرر رهایی یابند.
در مرحله مارجین کال، با طرف خریدار تماس گرفته میشود، خریدار تازه سهام از اینکه در ساعات آینده ارزش سهام مورد معامله تنزل خواهد کرد کاملا بیخبر است اما فروشنده برای رهایی از ضرر و سقوط سهام مورد نظر را واگذار میکند. در این نوع فروش «تنگه زمانی» مطرح است. هرکسی در این تنگه زمانی کوتاهمدت این کار را انجام دهد برنده بازی بورس است.
فیلم درخواست نهایی در واقع پازل گمشده فیلمهای والاستریت (قسمت اول و دوم) و فیلم اتاق بخار (بن یانگر) است اما موضوعی موازی مورد بحثاش غیر از مبحث طمعورزی، کنکاش درباره تغییر مبانی اخلاقی بنا شده بر اساس اقتصاد پول مبناست و کلیت فیلم سعی میکند معیارهای اخلاقی در مواجهه با نظام پول مبنا را بررسی و تحلیل کند. از طرف فیلمی نظیر درخواست نهایی را میتوان در سبد و گونه فیلمهایی همچون مردان شرکت، والاستریت قسمت اول و دوم نهاد. داستان فیلم در سال 2008 و در اوج بحرانهای اقتصادی اتفاق میافتد؛ زمانی که نوای خرد شدن ستون فقرات اقتصاد در کمپانیهای عظیم مالی بدل به یک سونات عظیم میشود. مارجین کال این نوا را دوباره باسازی کرده و با دستمایه قرار دادن داستان یکی از کمپانی مالی و سرشناس- کمپانی برادران لیمن– یکی از مافیای بانک، بورس، بیمه (متصل به بانک فدرال رزرو) تبعات رکود را دوباره مرور میکند.لیمن برادرز (کمپانی برادران لیمن) سبب تودیع این سونامی شد و مارجین کال عینیسازی از سقوط این شرکت عظیم مالی است. فیلم درخواست نهایی را میتوان در ردیف آثاری برشمرد که به مساله رکود اقتصادی میپردازد– ضمن چشمپوشی از نقایص فرمی- و میتوان آن را به عنوان یکی از آثار مهم سینما درباره رکود تابستان 2008 برشمرد، ضمن اینکه نمایش این فیلم در َآمریکا همزمان میشود با پنجمین هفته اعتراضات در والاستریت.از میان پیامهای مهم این فیلم، آوایی به گوش میرسد که با پیام معترضان والاستریت یک همنوایی محسوب میشود، مقصر اصلی کیست و چرا همیشه طیف وسیعی از مقصران این ماجرا پردهنشین هستند؟سونامی تابستان 2008 رویدادی مهم در تاریخ آنگلوساکسونی است، درخواست نهایی با وجود اینکه در درامش کمی چاشنی تخیل وجود دارد اما سعی دارد حقایق تابستان 2008 را دراماتیزه کند و بخشی از حقیقت را با عناصر متعدد درام ترکیب کند تا این فیلم با پسزمینهای اقتصادی به اثری حقیقتیاب بدل شود، شاید فیلم تماس نهایی از حقیقت کمپانی برادران لیمن رونمایی نمیکند اما بخشی از آن را به صورتی مستعدانه به تصویر میکشد. فیلمهایی نظیر درخواست نهایی که در زیر چتر نظام هالیوودی ساخته نمیشوند و چون این دسته آثار با نیت پردهگشایی ساخته میشوند و قطعا بخشی از مردم دنیا را به تعمق و تامل درباره مسائل پشت پرده باز وامیدارد، جریان اصلی هالیوود از این آثار حتی در پخش آمریکای شمالی حمایت نمیکند.داستان فیلم مارجین کال از طرح تعدیل کارکنان، منتج از شرایط رکود آغاز میشود. آنچه میتوان از نوع فعالیت شرکت مدنظر فیلم استنباط کرد این است که این شرکت اقدام به خرید بورس میکند و در بخش سرمایهگذاری بستههای وام را واگذار میکند، نقطه عطف اولیه درام از همان لحظات آغازین رقم میخورد که این شرکت اقدام به تعدیل نیروهایش کرده است، این اتفاق در «بخش مدیریت بررسی بحران ریسک در سرمایهگذاری» اتفاق میافتد آن هم در بخشی که اکثر کارکنان اقتصادسنج هستند. «اقتصادسنجها» افرادی هستند که به تئوریهای ریاضی و نظام الگوریتمیک بورس مسلط هستند، عملیاتهای محاسباتی انجام میدهند و نمودارهای انتهایی فعالیت خود را در اختیار بخش «مدیریت بخش کاهش ریسک» و «مدیریت امنیت برگشت وام» قرار میدهند. دکتر اریک دیل (استنلی توسی) در حال انجام برآورد عملیات مالی این موسسه متوجه میشود که در این پروژه تازهای که این شرکت سرمایهگذاری کرده است دچار ضرری خواهد شد که میزانش با ارزش کل شرکت برابری میکند. اریک به سبک و سیاق فیلم بالا در آسمان، در مقابل کوسه خوشپوش شکارچی– اینبار مونث– قرار میگیرد و از این موسسه مالی اخراج میشود. اریک تمام اطلاعاتش را درباره سونامی در حال اتفاق به پیتر سالیوان (زاکاری کوئینتو) از اعضای تعدیل نشده شرکت میدهد. پیتر که قرار است طرح اریک را ارزیابی و تکمیل کند، بعد از ساعت کاری پس از بررسی نمودارها و الگوریتمها متوجه میشود شکست در این پروژه منجر به ضرر مالی عظیمی میشود که از سرمایه شرکت فراتر میرود. وی با ست یکی از همکاران نزدیکش و رئیس خود ویل امرسون (ویل بتانی) تماس میگیرد. شبهنگام مدیران چون لشکری شکستخورده، گرد هم میآیند و زمانی که وارد شور میشوند به عمق فاجعه پی میبرند. ویل هم به همین شکل با رئیساش سم راجر (کوین اسپیسی) تماس میگیرد تا اینکه ساعت 4 صبح مدیرعامل کل شرکت جان تالد (جرمی آیرنز) با هلیکوپتر به جمع آنها میپیوندد. آنها 2 ساعت وقت دارند تا با استفاده از زمان باقی مانده از این بحران بگریزند.
شرکتی که عمر فعالیتهای اقتصادیاش به 104 سال میرسد و مدیرانی همچون گوردون کگو (رجوع به والاستریت) دارد، از هر 7 نفر 3 نفر را تعدیل میکند. اریک دیل یکی افرادی است که با استفاده از نظریه اقتصادسنجی و نظام الگوریتمیک خودش قبل از تعدیل شدن سونامی دهشتناکی که این موسسه مالی بدان گرفتار خواهد شد را پیشبینی کرده اما فرصتی برای ابرازش نداشته است. کل موسسه با یک بحران عظیم مواجه شده و مدیران به ارزش سقوط سهامهای خریداری شده از والاستریت پی بردهاند. شورای مدیریت بحران از عالیترین مقامات شبانه برای حل این بحران گرد هم میآیند. در سال 2008 وقتی ارزش اوراق بهاداری که موسسات مالی وامهای مسکن و بانکهای بزرگ صادر کرده بودند پایین آمد بانکهایی که این اوراق را به وثیقه گذاشته بودند به دست و پا افتادند برای جبران این کسری که منجر شد به ورشکستی شرکت عظیم سرمایهداری لیمن برادرز که با ورشکستیاش کل نظام مالی آمریکا و اروپا را تا لبه پرتگاه برد. این فیلم تماشاگر را به پشتپرده آغاز بحران مالی تابستان 2008- لیمنبرادرز- میبرد، آن هم در شرکتی که تمام وقایع آن شبیه موسسه لیمن است. این فیلم تلاش برای درک سفری است که هر کدام از شخصیتهای اصلی وقایع لیمنبرادرز در طول این بحران طی کردهاند و از 2 جنبه این سفر در فیلم مورد بررسی قرار میگیرد. این سفر جنبههای مختلف از شخصیتهای متفاوت اثر را از منظر فردی و حرفهای بررسی میکند و این بررسی در در یک کل اقتصادی بررسی میشود. محدودیت افراد در این سیستم اقتصادی نسبت به دنیای داخل ساختمان شرکت و آنچه در حال اتفاق افتادن است از جزئیات فوقالعاده فیلم بهشمار میرود و شاید مارجین کال (درخواست نهایی) متفکرانه و درونگرانهترین فیلمی باشد که تاکنون درباره رکود اقتصادی ساخته شده است. نکته جالب اینجاست که هیچکس تصور هم نمیکرد اکران این فیلم با جنبش اشغال والاستریت همزمان شود. این همزمانی و دیده شدن این فیلم سبب میشود مردم آمریکا والاستریت را به عنوان یک کل فاسد رصد کنند و خواستار بحث متفاوتی درباره آن شوند.
ساختار فیلم مارجین از یک طرف به یک تریلر هیجانانگیز شباهت دارد و از طرف دیگر یک فیلم ترسناک است برای تحلیل سایهنشستگانی که فیلم سعی میکند تاحدودی به آنان نزدیکتر شود. این فیلم سعی میکند به اتفاقاتی که در پشتدرهای بسته اتفاق افتاد بپردازد اما این پشتپردهها ممکن است برای شهروند آمریکایی هیچگاه رسانهای نشده باشد اما مطالبات اقتصادی شهروندان ایالات متحده به پشت درهای والاستریت رسیده است و فیلمهایی نظیر درخواست نهایی سبب میشود مردم آمریکا میزان فساد و توطئه را درک کنند و تماشاگر عامیتر با معادلات مالی و مناسبات مرکانتیلیسم بیشتر آشنا شود.
این فیلم به طرز شگفتانگیزی با جنبش اشغال والاستریت مناسبت دارد و دلیلش نیز کاملا مشخص است که از بیماری دموکراسی ابهامزدایی شود که پایههایش بر اساس کاپیتالیسم بیمار بنا نهاده شده است؛ بیماریای که دامنه شیوع آن در حال افزایش است. مارجین کال، شخصیت دستاندرکاران لیمنبرادرز، تغییر مسیر بانکها و نوع وامگیرندهها و وضعیت وامگیرنده را بررسی میکند.چارلز فرگوسن سال گذشته مستند شغل داخلی را درباره تلاقی خطرناک دولت آمریکا و بانک فدرالرزرو و شرکت بزرگ سرمایهگذاری ساخت. مجموعه نامبرده شده تلقی خاصی از پیامدهای این بحران داشت و این تلقی منجر به پرداخت صدها میلیارد دلار از طرف دولتهای بوش و اوباما به این بانکها شد که البته ادعا میشود مقدار زیادی از این پول بازگشته است اما معترضان والاستریت معتقدند سرمایه مالیاتدهندگان را دولت به باد داده است. مجموعه مستندهای چارلز فرگوسن که 2 بخش نخست آن توسط مرکز بررسیهای دکترینال- اندیشکده یقین- دوبله شده در اینترنت موجود است. این مستند میتواند جنبههای مختلف از روابط مراکز مالی و بانک فدرالرزرو را بررسی و قبل از دیدن این فیلم اطلاع جامع و کاملی را از وضعیت بورس، بانک و بیمه در نظام کاپیتالیستی به کاربر ارائه کند.
یادداشتی از علی ستاریان
پایان پیام/
نظر شما