خبرگزاری شبستان: پیش از پرداختن به انیمیشن سینمایی «رنگو» که درایام نوروز از شبکه های مختلف سیما به نمایش درآمد، باید چند موضوع مهم را راجع به دوبله فیلم قبل از پرداختن به متن ومحتوای آن مطرح کنم. درآنونسی که قبل از نمایش فیلم در «شبکه نمایش» پخش می شد صدای چنگیز جلیلوند به جای صدای قهرمان محوری ،رنگو شنیده می شد، البته چنگیز جلیلوند در همان آنونس کوتاه این فیلم سینمایی نشان داد که خلاقانه- مثل تمامی دوبله هایش - به جای این قهرمان نقاشی متحرک گویش دلچسبی خواهد داشت ، اما هنگام پخش از شبکه سوم سیما و چندی بعد در شبکه نمایش گوینده دیگری اجرای دوبله نقش رنگو رابرعهده داشت که به هیچ وجه مناسب این نقش نبود. البته چند اشتباه چشمگیر دیگر دردوبله این فیلم وجود دارد که باید بدان اشاره نمود .
از اشکالات اساسی دوبله این فیلم ،که جای هیچ شبهه ای برای ضعیف بودن ترجمه و مدیریت دوبلاژ باقی نمی گذارد ترجمه اسامی کاراکترهاست. مثلا در دوبله دزدان دریایی کاراییب به جای نام جک اسپارو ،«جک گنجشکه» استفاده می شود، در صورتیکه لقب انگلیسی اسپارو صحیح است و باید استفاده شود.
قاعده اصیل و مهم دوبلاژ در تمام دنیا این است که نام ، القاب و عناوین کاراکتر های درون فیلم ترجمه نشود ، اگر این رسم غلط در دوبلاژ فارسی باب شود اتفاقات عجیبی و غریب برای صنعت دوبله خواهد افتاد مثلا در دوبله فیلم هایی که نام کاراکتربه عنوان نمونه «آقای براون» است ، باید آقای قهوه ای ترجمه شود و با همین شیوه باید آقای بلاک را آقای سیاه ترجمه کرد، این اشتباهات اساسی در دوبله های متعدد تلویزیون به وفور وجود دارد و دربسیاری از آثار خارجی که در طول ایام عید نمایش داده شده اغلب دوبله ها دارای ترجمه های بسیار ضعیفی هستند.در دوبله انیمیشن رنگو همین اشکال اساسی وجود دارد و مارمولک مونثی که نامش «خانم بینز» است« خانم لوبیا» ترجمه شده است. استفاده از ترفندهایی در ترجمه برای عامه پسندانه تر شدن گفتار و دیالوگ ها در دوبله فیلم ،نباید به شکل مبتدیانه ای صورت پذیرد و همه چیز درلفظ ترجمه شود . یکی از عیوب گل درشت در دوبله و ترجمه این نقاشی متحرک - وسترن ،بکار گیری واژه مغرب به جای غرب است ،نیک می دانیم خواستگاه وسترنرها درغرب وحشی خصوصا ایالات تگزاس است و بکارگیری واژه مغرب به جای غرب آن هم در یک شبه وسترن به قدر کافی ثقیل است و در ترجمه ثلیث زبان اشتباهی غیر قابل چشم پوشی به شمار می رود.
از مشکل عدیده دوبله این انیمیشن، سینک نبودن(هماهنگ نبودن صدا با حرکت دهان نقاشی های متحرک ) است . در اغلب موارد صداها با حرکت صورت ودهاناین انیمشینهای هماهنگ نیست و همه این موارد دست بر دست همه می دهم تا با قاطعیت بگوییم برجسته ترین انیمیشی که در ایام نوروز به نمایش درآمده است ،متاسفانه دقت کافی در ترجمه ومدیریت دوبله این انیمیشن صورت نپذیرفته است واین انیمیشن متفاوت باکمال بی دقتی واحد دوبلاژ صداو سیمای جمهوری اسلامی دوبله شده است .
رنگو یک مارمولک دست آموزاست که در محفظه شیشه ای کنار یک عروسک شکسته و یک ماهی پلاستیکی کوچک زندگی می کند و برای سرگرمی خودش و برای فراراز کسالت و روزمرگی صحنه هایی از نمایش نامه های شکسپیررادرذهنش بازی می کند، جذابیت تخیلی سینمایی فیلم در وههله نخست این است که رنگو یک فضای خیالی خلق می کند و در این فضا به صورت کاملا فردی به قهرمان نمایش نامه هایش بدل می شود .تا اینکه محفظه شیشه ای رنگو به بیابان پرت می شود واین مارمولک سبز رنگ از شهر خاکی سر در می آورد ، در قهوه خانه اهالی شهر خاکی او را مورد تمسخر قرار می دهند. مارمولک سبز برای بزرگ جلوه دادن خودش از دلاوریهای دروغینش می گوید و ادعا می کند که با یک تیر برادران جنکینز(هفت برادر ) را کشته است،او مدعی است که خطرناک ترین حشرات هفت تیر کش در غرب را با یک تیر به قتل رسانده است،رنگو ادعا می کند از غرب ،جایی فراتر از افق به این مکان نامعلوم آمده است ،با این دروغ پراکنی درنظراهالی ، اسطوره و قهرمان جلوه کند، درهمین حال بیل وارد رستوران می شود ورنگو ناخواسته آتش به صورتش پرتاب می کند و صورتش را می سوزاند ،در نهایت رنگومجبور به دوئل با بیل می شود.درابتدای این دوئل شاهین شکارچی پا به شهرخاکی می گذارد و و دوئل انجام نشده، خاتمه می یابد .آنگاه دراثر یک اتفاق باورنکردنی ، رنگو موفق به کشتن شاهین شکارچی می شود و در نظر شهر مردم خاکی به عنوان اسطوره و قهرمان تثبیت می شود ،شهرداراورابه مقام کلانتری می رساند اما شهر خاکی با یک چالش مهم روبروست ،ذخیره آب شهر رو به اتمام است و بانک شهر که محل نگاهداری این ذخیره حیاتی است مورد هجوم قرار می گیرد،غافل ازاینکه شهرداردر منطقه دیگری از ذخیره اصلی بهره برداری می کند ودورازچشم همه مشغول ساختن شهرکی مخفی است ،از طرفی دیگر ذخیره آب اهالی رو به اتمام است و در کشاکش این حوادث .......
حسن فیلم های نقاشی متحرکی که با تکنیک ومتد های پیشرفته ساخته می شوند این است که ذائقه همه اعضای خانواده را در نظر می گیرند وبزرگسالان می توانند در کنار کودکان و نوجوانان از آن لذت ببرند ، اغلب انیمیشن هایی که از اواسط دهه نود میلادی در کمپانی های مختلف هالیوودی، از جمله پیکسار ساخته شده اند به نسل و طیف سنی خاصی مربوط نمی شود، برای اثبات این ادعا می توان مثال های فراوانی را ذکر کرد.به عنوان نمونه از تولیدات اخیرانیمیشن مگامایند را می توانیم معرفی کنیم که انیمیشنی کاملا فانتزی است، اما با نگاهی خاص باراک اوباما هجو می کند و نمی توان پیامهای سیاسی این اثر را نادیده گرفت .
نقاشی متحرک «رنگو» محصول دیگری است از همکاری «گور وربینسکی» (کارگردان) – «جانی دپ» (بازیگر) که فیلم دزدان دریایی کارائیب محصول همکاری این دو در چند ساله اخیر، میلیاردها دلار در سراسر دنیا فروش داشته است،این کارگردان و بازیگر ترکیب خوبی هستند برای ساختن مجموعه های فانتزی و ترکیب این دو بیشتر یادآورد گروه «تیم برتون» – «جانی دپ» است .
رنگوانیمشینی وسترن است که ارجاعات وسترنیزه وکهن الگوی تقابل خیر و شیر رابا صورتی کاراگاهی ، ظرفیت داستانی مناسبی را برای خلق یک اثر تازه فراهم آورده است تا انیمیشنی فانتزی مشابه آثار «سرجیولئونه فقید» را شاهد باشیم ،البته الگوی اصلی داستان رنگواز همان کهن الگوی داستانهای وسترن نشات گرفته است ،الگوی کلی روایت وسترن این است که یک خارجی وارد شهر می شود و معادلات و مناسبات جاری شهر را به هم می زند خواه در جهت مثبت چه درمسیرمنفی .
شکی نیست که طبق الگوی حرکت قهرمان ، رنگو پرسوناژی است که در طول مسیر داستان هویت خود را پیدا می کند و حتی ملاقات استثنایی با «روح جهان غرب »در مسیر رسم اسطوره شدن را در فرهنگ غربی می آموزد و مارمولک قهرمان (رنگو) برای مطابق شدن با محیط اطراف خود ،تلاش می کند وشخصیتی تازه و متفاوت به خود می گیرد .اما شخصیت پردازی و چند بعدی سازی شخصیت های محوری انیمیشن هایی از این دست ازاهمیت ویژه ای برخودار است ،در فیلم نقاشی متحرک رنگو ، بیگانگی مارمولک قهرمان با محیط اطراف،و میل به قهرمان شدن حجم داستان را چندین برابر می افزاید .در این وسترن نقاشی متحر ک است همه شخصیت هایی که با آنها آشنا می شویم باهوش و درستکار نیستند وتمام شخصیت های گوشه دار و جذاب هستند.رنگو تمام ویژگی های این غریبه تازه از راه رسیده آثار وسترن را دارد ،اوسرگشته و بی مکان است و آمده است که منجی شهرباشد.اما آوردن همین الگو در میان موجوداتی چون موش ،مارمولک و انواع حشرات نرم تن دیگر نیاز به تخیل اندیشمندانه ای دارد ،البته فراموش نکنیم سازنده این اثر وربینسکی است که با سه گانه دزدان دریایی نشان داد، تخیل کردن ،ترکیب افسانه و اسطوره را با متدهای سینمایی به خوبی می داند.
قطب اصلی روایت مبتنی بر پرسوناژ رنگو است و البته جانی دپ مثل جک اسپاروی دزدان دریایی کاراییب یک ابر قهرمان فانتزی دیگر خلق می کند. رنگومحصولی دوباره ازجانی دپ و تیم هنرمندان خلاق دزدان دریایی کاراییب است وهمکاری دوباره آنها،این گروه خلاق راگرد هم آورده است ،البته این گروه پیش از این توانستند مجموعه دزدان دریایی را به یک پدیده درفرهنگ عامه غربی بدل کنند .تکنیک «موشن کپچر» در ساخت این انیمیشن این امکان را برای وربینسکی فراهم آورده است تا وی فعالیت و«ری اکشن های» فیزیکی بازیگران را ضبط کند وبه فیلم بدل کند، دقیقاهمین مجموعه فعالیت در ساخت انیمیشن تهران 1500 (بهرام عظیمی) صورت پذیرفته است ،اما تفاوت عمده اش با سایر انیمیشن هایی که با این تکنیک ساخته شده انداین است که بازیگران تنها صدای خود رابه این شخصیتها وام نداده ند، بلکه عواطف ،کنش های ارگانیک و شخصیت ها را به خوبی درک کرده اند وهمین درک را اجرا کرده اند .برای همین است که دوبله انگلیسی فوق العاده ای دارد و داشتن یک دوبله استاندارد فارسی توقع آنچنانی به شمار نمی رود، اما دلیل حسی بودن گفتار و لحن پرسوناژها این است که شخصیت های خلق شده دراین نقاشی متحرک صورتی حسی پیدا کرده اند و وربینسکی موقعیت هایی را بوجود آورده است تا این شخصیت ها دائما با یکدیگر تقابل داشته باشندوقبل ازرد شدن از فیلتر موشن کپچر حقایق ارگانیک - حسی بازیگران با چهار دوربین ضبط شود .
فضای کلی رنگو ریشه در وسترن های ایتالیایی(موسوم به وسترن اسپاگتی) دهه شصت و هفتاد دارد ،پرچمداراین جریان سرجیولئونه فقید بود. رنگو ناخواسته تماشاگر را به یاد آثار لئونه ،خصوصا شخصیت بی نام و نشان کلینت ایستوود(قهرمان اغلب آثار لئونه)می اندازد ، رنگو با سبک یگانه نقاشی متحرکش تمام مولفه های فیلم های کلاسیک را درون خود جمع آوری نموده است ،اما هوشمندانه از آن کلاژی تازه و نومی سازد .مثلا شخصیت بیگانه خود باخته ای که قهرمان شدن را تجربه می کند در آثار رومن پولانسکی ریشه دارد، به خصوص فیلم محله چینی ها. رنگو در واقع یک هنرپیشه است هنرپیشه ای که شکسپیرین قهاری است و کلاسیک های یونانی هومرراازحفظ دارد .جنبه های دیگری از فیلم یاد آورجنگ ستارگان و مجموعه کتاب های فانتزی - کلاسیک سفرهای گالیوراست .نکته جالب دیگر این است که تصاویر برجسته جدل و جدال وسترنیزه شده فیلم شباهت فراوانی به فیلم جدال در اوکی کرال دارد ،ضمن اینکه نمی توان منکرتاثیر سورئالیستی سالواتور دالی در فصل رویای رنگو در مواجهه با روح جهان غرب شد، ضمن اینکه مولفه های تریلر جذاب طلسم شده (هیچکاک) در این اثر کاملا مشهود است و یک ترکیب پست مدرن از کلیشه های کلاسیک گردآوری شده است که تماشاگر را به حیرت وامی دارد .
انیمیشن رنگو سرگشتگی ها ودغدغه های ذهنی یک قهرمان است منتها چارچوب های فانتزی رنگو سبب می شود در لایه نخست این امتیازها و ویژگی های برجسته دیده نشود .طنز عمیق و ریشه دارجان لوگان فیلمنامه نویس رنگودراین اثر کاملا مشهود است ،یکی از ویژگی متفاوت جان لوگان در خلق چنین طنز ویژه ای رخنه درذهن شخصیت اصلی فیلم است ،البته صورت های دیگری از این ترفند معمولا در آثار جان لوگان به خلق تراژدی ختم می شود ،اما شکل تراژیک این ترفند (رخنه درشخصیت ) را می توان در اثر جان لوگان – اسکورسیزی ،هوانورد مشاهده نمود .این ترفند لوگان در نمایش سرخ (درباره نقاش برجسته مارک رادکو) بیشتربه چشم می آید ، طبیعی است هر فیلمنامه نویسی و خالق اثری شیوه و ترفندهایی برای خلق کردن دارد و البته رخنه در ذهن و جان شخصیت از ویژگی های برجسته کاری جان لوگان به شمار می رود .
آنچه به رنگو یک میلیون اضافه می کند هویت ژانر وسترن است این فیلم نخستین انیمشین گور وربینیسکی است . مشکل اصلی فیلم رنگو را با توجه به فیلمنامه ظریف لوگان در آثار قبلی کارگردان (وربینسکی ) جستجو کرد . سه گانه دزدان دریایی کاراییب در صحنه پردازی،جلوه های ویژه ،خلق پرسوناژ و فصل های داستانی متنوع مشکلی ندارد ،اما کلیت تلاش وربینسکی درقصه گویی لنگ می زند و کارگردان رنگو همانند سایر آثار کنونی اش نمی تواند فصل های جذاب را به درستی با نقاط عطف داستانی به یکدیگر وصله پینه کند. به عنوان نمونه فصل جذاب ورود رنگو به قهوه خانه شهر خاکی و آشنایی اهالی با وی ،فصل دوئل با بیل و آمدن شاهین شکارچی ترکیب می شود، اما بعد از فصل قهرمانی رنگو و کشتن شاهین شکارچی، ریتم داستانی افت می افتد و با کلی جزئیات غیر مرتبط فصل گیرای بعدی دیرتر آغاز می شود ولختی های داستانی انیمیشن رنگوزیربارمقاصد متظاهرانه فانتزی ،تاثیر پذیریها ،الهامات گوناگون داستانی دیده نمی شود ، در نخستین اثر نقاشی متحرک وربینسکی همکاری نزدیکی دارند.اما مشکل اساسی انیمیشن رنگواین است تماشاگر متوجه نمی شود بدنه درام چگونه حرکت می کند با توجه به اینکه تداوم صحنه های غافلگیرکننده است اما تداوم داستانی فاقدهامونی است.
یادداشتی از علی ستاریان
پایان پیام/
نظر شما