نگاهی به رسوم نوروزی مردم کهگیلویه و بویراحمد

نوروز پرشکوه ‌ترین جشن اقوام ایران زمین است که از دیرباز، بخشی از عناصر فرهنگ باستانی بوده و در روند تاریخ رشد یافته، شاخ و برگ اسطوره‌‌ای به خود گرفته و با هفت ‌سین کنونی به نسل امروز رسیده است.

خبرگزاری شبستان-یاسوج: مردم لر زبان کهگیلویه و بویراحمد، مردم طبیعت، خورشید، سپهر گردون، دشت و کوه، نوروزگان پیوند و همبستگی با خویشان را تجدید می ‌کرده‌ اند. سنت‌ های دیرین نوروز، ریشه کرده در قلب مردم این استان، درگل بته ‌های گبه‌ هاشان بافته‌ شده و در سیاه چادرهایی با نام «بهون» نمود یافته است.

 

در گذشته‌ های دور و در روزهایی که جامعه روستایی و عشایری آماج تیرهای مدرنیزه نبود، تمامی افراد آشنا یا وابستگان برای تبریک آغاز زندگی دوباره طبیعت، برای هم، دیدنی ‌های ساده می ‌بردند، بزغاله، روغن های محلی یا همان «روغن خش» و توبره ‌های آینه ‌‌دانی برای زنان، چه پر سخاوت و بی ‌کینه در دستهای میزبان جای می ‌گرفت. پاره‌ ای وقت ‌ها فرآورده‌ های زندگی روستایی همچون ماست میش و گاو، شیر پرچرب خوشمزه، کلگ، «نان بلوط» و کشک‌ های سفید و خوش ترکیب گرد، آورده‌ میهمانان نوروزی بود. میزبان نیز به میزان توانی که داشت به جبران مهربانی بی ‌پیرایه و ساده میهمان، هدایایی به آنان عرضه می کرد.

 

اما درمیان عشایر، رسوم هدیه آوردن و بردن به درب منازل جایی نداشت، چرا که هرچه بود، سیاه چادر بود و حرکت و کوچ، آنان رسم عیدی دادن شهری و روستایی نداشتند. آنان در روزهای آغازین نوروز، پلویی و خورشتی از گوشت ماکیان و یا چارپایان درست کرده و به همدیگر عرضه می ‌داشتند. به آن «چاله گرم‌ کنان می ‌گفتند.» عشایر، مردم بی ‌ریای لرزبان کوچنده کهگیلویه و بویراحمد، در روزهای عید در چادرها مانده و پس از آن به مناطق ییلاقی کوچ می ‌کردند. آن روزها حمام که نبود، آنان در رودخانه‌ ها و چشمه‌ سارهای خود را پاکیزه می ‌کردند، لباسهای نو و ساده دوخت می ‌پوشیدند. گاه نیز بزرگان، ملار (چند چوب استوار و سه پایه مانند که در زیر آن آتش می‌ گستراندند)، به آن ظرفی بنام دیگ می ‌بستند، اطراف آن را گلیم و جاجیم می ‌انداخته و با آب گرم شده حمام می ‌کردند.

 

از آن روز تاکنون بخش کوچکی از رسومات روستایی و عشایری که در تناقض با زندگی شهری نبود، به بطن شهرها وارد شد، ملاقات با اقوام درجه یک، عیدی دادن ‌ها، لباس ‌های آنچنانی خریدن، تلویزیون نگاه کردن و مسافرت با ماشینهای رنگا‌رنگ، در تقابل با ملاقات با افراد ایل و طایفه، پلوهای خوشبوی چرب و دوغهای پر از پونه و برگ موسیر قرار گرفت و جز زمزمه پیرمردان کلاه به سرکه می ‌گویند، «یاد ایامی...»، چیزی به جای نماند.

 

زاگرس نشینان مهربان به شهرها هجوم آوردند و حتی بر خلاف نیاکانشان به تخریب طبیعت زیبای زاگرس پرداختند، لیکن طبیعت هنوز عاشقانه و استوار برجای است. طبیعت بکر برخی نقاط پنهان و دور از دسترس کهگیلویه و بویراحمد، همچون تنگ مهربان، گنجه ‌ای، کبوتری ، چشمه میشی و کوه ‌گل، دنا و دشت ‌های پرشقایق کهگیلویه در انتظار بهار و مهربانی ورزیدن به آدمیان است.

پایان پیام/

کد خبر 119612

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha