خبرگزاری شبستان-فرهنگ و ادب:سینما در ایران از ابتدا پدیده ای وارداتی و در واقع اشرافی بود.مظفرالدین شاه اولین دستگاه سینماتوگراف را وارد ایران کرد و تا مدتها این پدیده در انحصار اشراف و طبقه بالا دست جامعه بود.اولین سالنهای سینما برای مردم کمی قبل انقلاب مشروطه به وجود آمد که در آن فیلمهای غربی به نمایش در می آمد و مردم ایران در این سالنها فیلمهایی با فرهنگ و آداب رسوم غربی دیدند که در نهان،مشغول تخریب عادات و آداب و رسوم ایرانیان بود.
اولین فیلمهای به نمایش در آمده در ایران،با اجازه و حمایت دربار به نمایش در می آمد.اکثر سالن داران تهران مانند آقایوف و خان بابا معتضدی یا تحت حمایت یک نیروی خارجی مانند روسها بودند یا همانگونه که قبلا ذکر شد،با اجازه و نظارت دربار نسبت به ورود فیلمها به ایران اقدام می کردند.تمایل به فیلم خارجی و حمایت از نمایش آن به حدی بود که وقتی عبدالحسین سپنتا اولن فیلم ناطق ایرانی را به نام«دختر لر»به شکل مستقل در هندوستان تولید کرد،سالن داران تهران که در آن روزگار بیشتر خارجی بودند،تلاش زیادی برای عدم نمایش این فیلم به دلیل وجود ارزشهای ایرانی در آن انجام دادند که در نهایت با شکست سالنداران،این فیلم به اکران عمومی در آمد و استقبال از آن به حدی زیاد بود که تا چند سال سینماها آن را نشان می دادند.
این استقلال و ساخت فیلم به دور از جریانهای زر و زور و تزویر،در سینمای ایران دیری نپایید و با آغاز حکومت رضا میرپنج،قزاقی که اولین پادشاه سلسله پهلوی شد،سینما به دور جدیدی از فساد در غلتید.سینمای قبل از انقلاب ایران در زمان هر دو پهلوی مملو از صحنه های زشت و نمایش فساد در سطوح جامعه بیماری بود که پول باد آورده نفت،اخلاق را در آن به سراشیبی سقوط رسانده بود.
فساد در سینمای آن روز ایران بیداد می کرد.خواندن تیتر مجلات هنری به خصوص در دو دهه چهل و پنجاه هجری شمسی که اوج فعالیت به اصطلاح«سینمای ایران»بود،اخبار بی شماری از ازدواج و طلاق و رسواییهای هنرمندان را در بر دارد.بسیاری از خانواده در آن دوران با فرزندانی روبرو بودند که در زمان حضور سر صحنه فیلمبرداری،به هروئین آلوده شده بودند و این سم فاسد باعث نابودیشان می شد.
فساد اخلاقی در سینمای ایران به حدی بود که آذر شیوا ستاره زن آن روزهای سینما که با بازی در فیلم«سلطان قلبها»تبدیل به چهره تجاری موفقی شده بود،در اعتراض به فساد در سینمای ایران و جایگاه نازل زن در این سینما،دست از بازیگری کشید و روبروی دانشگاه تهران مانند یک دستفروش،آدامس فروشی کرد.
سینمای روشنفکری ایران نیز با حمایت دربار به حیات خود ادامه می داد و این تفکر درباری در اکثر ساخته های آن دوران به چشم می خورد.این ملغمه فساد و تفکر درباری سینمایی ایران را به سمتی سوق داد که اکثر افراد دیندار رفتن به سینما را برای خانواده های خود حرام کرده بودند و اقتصاد سینمای ایران در آن دوران تنها متکی به فیلمهای خارجی بود که در ایران به نمایش در می آمد که بینندگان خاص خود را داشتند.
انقلاب اسلامی زمانی رخ داد سینمای ایران تقریبا به آخر خط خود رسیده بود و فساد فراوان موجود در آن،فضای ناسالمی را برای سینماگران به وجود آورده بود.
این داستان ادامه دارد...
پایان پیام/
نظر شما