خبرگزاری شبستان: وقتی که سه دههء پرفرازونشیب از یک انقلاب تمام عیار و جاندار را گذرانده باشیم،و احساس کمی تا قسمتی آسیبدیدگی فهم ما را از این انقلاب تحت تأثیر قرار داده باشد،خودبهخود راهی به آسیبشناسی و پلی به آیندهپژوهی آن خواهیم زد.آیا آسیبهایی که انقلابهای بزرگ جهان را از پای انداخت یا از دور خارج نمود،به انقلاب اسلامی ما نیز خواهد رسید؟بیشک به دلیل تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابهای عصر جدید و ذات منحصر به فرد فرهنگی و ایدئولوژیک آن باید نظریهها،تحلیلها و آسیبشناسیهای آن را فراتر از نظریهپردازیهای متداول شکل بدهیم و بدانیم که تحلیلهای سکولاریستی از پدیدهای چنین ضد سکولاریستی،اگر ناممکن نباشد، ناکافی و ناقص است.هم نظریهء انقلاب اسلامی و هم آسیبشناسی آن،بیش از هرچیز باید از دل مکتب اسلام و تشیع برون آید وگرنه نظریههای سکولاری یا فرادینی اساسا توانایی درک زوایای عمیق فرهنگی و اجتماعی این انقلاب را نخواهند داشت.
بنابراین لازم است(به ویژه در این موقعیت حساس)به اندیشهها و آرای متفکران و نظریهپردازان انقلاب رجوع،و نقد و تحلیل انقلاب اسلامی را از دل نظریههای مکتبی و دینی اسلام استخراج کنیم.در این زمینه بیهیچ شبههای رجوع به اندیشهها و آثار متفکر و نظریهپرداز بزرگ انقلاب اسلامی،علامهء شهید مرتضی مطهری(طاب ثراه)،اولویت اوّل ما خواهد بود.
آنچه پیش رو دارید کوششی است در زمینهء آسیبشناسی انقلاب از منظر آن استاد شهید که براساس همین لزوم و ضرورت تقدیم گردیده است.
شرط اصلی جلوگیری از شکست و زوال انقلاب، تداوم و حرکت دائمی آن و تلاش برای اجرای تمام آرمانهای انقلاب در همهء زمینهها،به ویژه گسترش و صدور پیام آن به خارج از مرزهای کشور،است؛بنابراین هر اندازه که هدف عالیتر و از دسترس دورتر باشد، امکان اضمحلال و فساد انقلاب کمتر خواهد بود.در این میان و در مسیر حرکت،مبارزه با آفات انقلاب از مسائل مهمی است که نیروهای انقلاب باید آنها را شناسایی کنند و پیگیرانه درصدد دفع آنها برآیند.
آفات انقلاب از عوامل روانی و اجتماعی ناشی میشود که به صورت بسیار نامحسوس و خزنده،جامعهء انقلابی را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار میدهد و با خالی کردن انقلاب از محتوای اصلی و درونی آن،خسارت خود را وارد میآورد.
نهضتهای اجتماعی-سیاسی،که در برهههای مختلف از تاریخ به وجود میآیند،در فضا و نظامی باز شکل میگیرند و شکوفا میشوند؛ازاینرو همواره در معرض آسیبها و آفاتی هستند که با هدف تحریف یا متوقف ساختن این نهضتها یا ایجاد تردید در آنها،از محیط پیرامون بر آنها وارد میشوند.انقلاب اسلامی ایران نیز از این اصل مستثنا نیست.
در کنار این واقعیت،هوشیاری رهبران دینی، سیاسی در انقلاب اسلامی نقطهء اتکای مطمئنی بوده است که به موقع آفات را تشخیص داده و آنها را گوشزد ساختهاند.از جملهء آن هوشیاران،استاد فرزانه،شهید مطهری است که با دورنگری و عمیقاندیشی خاص خود،آسیبهای در کمین انقلاب را رصد نمود و ما را از خطرهای آنها آگاه ساخت.
استاد مطهری،علاوه بر تبیین و تحلیل اندیشههای اصیل اسلامی،بخش عمدهای از تلاشهای خود را به آسیبشناسی اندیشههای موجود اختصاص داده بود تا مانع انحراف اندیشهء سیاسی اسلام از مسیر اصلی آن شود.از آنجایی که شهید مرتضی مطهری در مسائل گوناگون فکری صاحب نظر بود و اندیشههای او راهگشای مشکلات فکری جامعهء اسلامی ماست، هرچه جامعه و محیط فکری جهان اسلام و انقلاب با آفتها و آسیبهای بیشتری مواجه شود رجوع بیشتر به آثار و افکار ایشان الزامیتر میگردد.تأکید امام خمینی(ره)بر آموزنده و روانبخش بودن قلم و زبان استاد و تأکید مقام معظم رهبری بر لزوم استفاده از اندیشههای این شهید فرزانه تا جایی که آثار آن بزرگوار را مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته، مؤید این نکته است.
شهید مطهری از سویی از سرچشمهء زلال معارف اسلامی سیراب شده بود و از دیگر سو با اندیشهها، ایدئولوژیها،مکتبها و ایسمهای مطرح در جهان آشنایی ژرف و همهسویه داشت.
در این یادداشت آرای آسیبشناسانهء شهید مطهری در زمینهء انقلاب اسلامی بازخوانی مجدد شده است.
شهید مطهری انقلاب را بهطور کلی اینگونه تعریف کرده است:«انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود،برای ایجاد نظمی مطلوب؛به بیان دیگر انقلاب از مقولهء عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم، به منظور استقرار وضعی دیگر».
میتوان ویژگیهای اصلی انقلاب را از منظر شهید مطهری اینگونه دستهبندی کرد:1-تغییر بنیادی در جامعه،یعنی دگرگون شدن جامعه از بن و از بیخ؛2-درهم ریختن نظم حاکم با شدت و سرعت؛3-به کار بردن عصیان،طغیان،تمرّد،انکار، نفی و طرد؛4-برهم ریختن نظم موجود برای جانشین ساختن نظمی دیگر.3
براساس این،ایشان ریشهء انقلاب را در دو عامل دانسته است:1-نارضایتی و خشم از وضع موجود؛ 2-وجود آرمانی دربارهء وضع مطلوب؛زیرا در هر انقلابی نفی و اثبات وجود دارد؛نفی وضع موجود و اثبات وضعیت مطلوب.
شاید عدهای گمان کنند که کودتا نیز نوعی انقلاب است؛درحالیکه استاد برای رفع این توهم گفته است: «فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد به خلاف کودتا که یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو در مقابل حاکمیت قیام میکند و وضع موجود را به هم میزند».
این توصیف،پدیدهء اجتماعی انقلاب مانند هر موجود زندهای،دارای حیات است و مانند بدن انسان ممکن است دچار خطرها،آفتها و بیماریهایی شود که برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب میشود و مانع به ثمر رسیدن آرمانهایانقلاب و تبدیل آنها به دستاوردمیگردد.
از منظر شهید مطهری،با توجه به علل و ماهیت انقلاب اسلامی آسیبهای فراروی انقلاب،که مانع از تحقق نهایی اهداف انقلاب و تداوم آن میگردد،چیست؟
از نظر شهید مطهری،ازآنجاکه طی تاریخ،نهضتها و انقلابهای متعددی از مسیر اصلی و اهداف اولیهء خود منحرف شدهاند،لزوم توجه و بررسی آسیبها و آفاتی که ممکن است انقلاب اسلامی را مانند هر انقلابی دربر گیرد برای مقابله با آن آسیبها امری ضروری است.نکتهء مهم این است که نباید اینطور تلقی کرد که آنچه با عنوان«آسیبشناسی انقلاب»مطرح میشود،حتما به آنچه امروز روی داده است نگاه دارد.
در دو سدهء گذشته جنبشهای بسیاری در جامعهء ایران روی داده است که این کشور را از باقی کشورهای آسیایی ممتاز میکند.میشل فوکو،فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریهپرداز فرامدرنیسم(که در بحبوحهء انقلاب اسلامی ایران به تهران و قم مسافرت،و از نزدیک وقوع انقلاب را مشاهده کرد) گفته است:این انقلاب نمیتواند براساس انگیزههای اقتصادی و مادی روی داده باشد؛زیرا جهان شاهد شورش و قیام همهء ملت علیه قدرتی بود که مشکلات اقتصادی آن به آن اندازه بزرگ و مهم نبود که به دلیل آن،میلیونها ایرانی به خیابانها بریزند و با سینههای عریان در مقابل مسلسلها بایستند؛پس دلیل انقلاب را باید در جایی دیگر جستجو کرد.نیکی.ر.کدی نیز ضمن اذعان به «انقلابخیز»بودن و فراوانی شورشها و قیامها در ایران،کوشیده است چرایی این ویژگی را تبیین کند.از میان این جنبشها،انقلاب اسلامی،که در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره)به پیروزی دست یافت،به دلیل دامنهء وسیع آن و تأثیرات عمیقاش،از ویژگی ممتازی برخوردار است. بررسی چرایی پیدایش این جنبش و ماهیت آن در فهم«آسیبهای انقلاب»ما را یاری میرساند؛زیرا فهم آسیبهای هر پدیدهای فرع بر فهم ویژگیهای آن پدیده و اجزای تشکیلدهندهء آن است.
،تأکید ویژهء شهید مطهری بر اصل حفظ انقلاب تأکیدی بیجهت نیست.این اصل،در بسیاری از موارد صدق میکند که نگه داشتن موهبتی از به دست آوردنش،اگر نگوییم مشکلتر،مطمئنا آسانتر نیست. قدما میگفتند جهانگیری از جهانداری سادهتر است و ما باید بگوییم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاه داشتن سهلتر است.
... تاریخ بسیاری از انقلابها نشان میدهد که معمولا نیروهای انقلابی و مصلحان گامهای اولیه را با موفقیت برمیدارند و رژیم سیاسی حاکم را سرنگون میسازند و وضع موجود را متحول میسازند،ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعهء مطلوب ناکام میمانند.
در انقلاب مشروطیت،با اینکه انقلاب،حرکتی وسیع و مردمی بود و خونهای بسیاری در راه آن نثار شد،پس از گذشت کمتر از چهارده سال از فرمان مشروطیت،کودتای 1299 روی داد که در پی آن دیکتاتوری رضا خان و روی کار آمدن غربزدهها پایهگذاری شد.
شهید مطهری در کتاب«پیرامون انقلاب اسلامی»، تاریخ انقلاب اسلامی در زمان پیامبر اکرم(ص)را تحلیل و عنوان کرده است که نفوذ و رخنهء فرصتطلبان و دشمنانی که با اسلام میجنگیدند سبب شد مسیر انقلاب پیامبر اکرم(ص)تغییر کند؛افرادی که با رخنه و نفوذ در صفوف مسلمانان کوشیدند محتوا و شکل پیام و اهداف نهضت پیامبر را به سمت افکار و اندیشههای خودساختهء خود جهت دهند. بدین ترتیب که از اواخر قرن اول هجری،تلاشهایی آغاز شد تا ماهیت اسلامی انقلاب پیامبر ماهیتی قومی و عربی به خود بگیرد.بدیهی است که همین امر برای ایجاد شکاف در درون جامعهء اسلامی کافی بود.در ادامهء این شکاف، بحثها و درگیریهای قومی و نژادی دو گروه را در مقابل هم قرار داد و به این ترتیب نطقهء جنگهای قومی و نژادی یا به اصطلاح امروز ناسیونالیستی17و راسیستی18در میان امت مسلمان بسته شد.
شهید مطهری،پس از بیان علل تغییر مسیر انقلاب پیامبر،این رخداد را درس عبرت تاریخ برای انقلاب ایران شمرده و انقلابیون را از افتادن در این مسیر بر حذر نموده و گفته است:«امروز نیز ما درست در وضعی قرار داریم نظیر اوضاع ایام آخر عمر پیامبر،یعنی وقتی که آیهء'الیوم یئس الذین'نازل شد.پیام قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شدهاید و نیروهای او را متلاشی کردهاید،دیگر از او ترسی نداشته باشید،بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید.اگر ما با واقعبینی و دقت کامل با مسائل فعلی انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات و خودخواهیها را دخالت دهیم،شکست انقلابمان براساس قاعدهء'واخشون'و براساس قاعده ان اللّه لا یغیر حتمی الوقوع خواهد بود؛درست به همانگونهکه نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس با شکست روبرو شد».
ماهیت و عوامل انقلابها
شهید مطهری درباره ماهیت انقلابها و منطبق ساختن انقلاب اسلامی بر نظریات طرح شده معتقد است که باید این موضوع را در موارد ذیل مطالعه و بررسی کرد :
1-بررسی افراد و گروههایی که بار نهضت را به دوش داشتند؛2-ریشهیابی و ارزیابی عللی که با ایجاد انقلاب و پیشبرد آن رابطه داشتهاند؛3-مطالعه دربارهء هدفهایی که نهضت تعقیب میکرد؛4-بررسی شعارهایی که به نهضت مردم،حیات و حرکت میبخشید؛5-تحلیل سهم رهبر و تاکتیکهای رهبری؛6-توجه به گستردگی و فراگیر بودن نهضت،از آن جهت که به طبقه یا قشری خاص تعلق نداشت.21
...عدهای که ماهیت مادی و طبقاتی برای انقلابها قائلاند اعتقاد دارند:انقلاب ایران قیام محرومان علیه مرفهان بوده است.
استاد شهید در اینجا به نکتهای اشاره کرده است که این گروه از آن غافل شدهاند؛آن نکته این است که«اسلام جهتگیری نهضتهای الهی را به سوی مستضعفان میداند،اما خاستگاه هر نهضت و انقلاب را صرفا مستضعفان نمیداند.اسلام نهضت پیامبران را به سود محرومان میداند،اما آن را منحصرا به دوش محرومان نمیداند.عدم درک این تفاوت منشأ بسیاری از اشتباهات شده است».
با مراجعه به نظریات استاد مطهری میتوان ماهیت ویژهء انقلاب اسلامی را به صورت ذیل دستهبندی کرد: 1-برای انقلاب اسلامی نمیتوان نظیر و مثالی در دنیا پیدا کرد؛2-انقلاب ایران انقلابی با ماهیت اسلامی بوده است؛یعنی انقلابی است که در همهء جهات مادی و معنوی،سیاسی و عقیدتی،روح و هویتی اسلامی دارد؛3-انقلاب اسلامی به عوامل معنوی تکیه داشته است؛4-معنویت موجود در این انقلاب نیز با معنویت ادیان دیگر متفاوت است؛5-انقلاب اسلامی به عوامل مادی و سیاسی نیز صبغهء اسلامی بخشید؛ 6-اشاعهء مفاهیمی چون روح آزادیخواهی،حریت و عدالت بنابر تعالیم اسلام،سبب همهگیر شدن انقلاب اسلامی شد؛7-انقلاب اسلامی،برخلاف انقلاب مشروطه،انقلابی همهگیر و عمومی بود و به طبقه و قشر خاصی محدود نمیشد؛8-این انقلاب روحیهء خودباختگی ملت ایران در برابر غرب و شرق را نیز از بین برد؛9-تقویت اعتماد به نفس و تشکیل مکتب مستقل از اهداف انقلاب اسلامی بود.
عوامل تداوم انقلاب اسلامی
شهید مطهری برای بقا و تداوم انقلاب اسلامی به چهار رکن اصلی اشاره کرده است : «پس آینده ما آن وقت محفوظ خواهد ماند که عدالت را حفظ کنیم،آزادی را حفظ کنیم،استقلال را حفظ کنیم،استقلال سیاسی،استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی یا استقلال فکری،استقلال مکتبی».
قبل از ورود به این مباحث باید به این نکته اشاره کرد که در حفظ و تداوم هر نظامی مسئولان و رهبران سیاسی جامعه تأثیر بیشتری دارند.شهید مطهری در این باره گفته است:«وظیفهء رهبری نهضت است که از آفتزدگی پیشگیری نماید و اگر احیانا آفت نفوذ کرد با وسایلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد آفتزدایی نماید».
ایشان معتقد است مداخله نکردن رهبری در این زمینه سبب میشود نهضت عقیم بماند:«اگر رهبری یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفتزدایی سهلانگاری نماید،قطعا آن نهضت عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید».
براساس دیدگاه استاد،همهء جوامع به نوعی از معنویت اعتقاد دارند و این مسئله منکر و مخالفی ندارد.حتی مکتبهای مادی که جامعه و رویدادهای آن را با مفاهیم مادی تفسیر میکنند به نوعی معنویت معتقدند. اما مفهوم معنویت آنها با مفاهیم موردنظر ما متفاوت است.استاد معنویت را اینگونه تعبیر کرده است:«میتوان گفت معنویت در این حد که همه آن را قبول دارند،یک مفهوم منفی است؛یعنی منظور از آن،نبودن یک سلسله از امور است،اگر جامعهء انسانی و افراد آن به مرحلهای برسند که خودپرست،خودخواه و سودجو نباشند،تعصب نژادی،منطقهای و حتی مذهبی نداشته باشند،این نیستیها به عنوان معنویت به حساب میآیند.براساس این تلقی از معنویت اگر این قیدها نباشد،در آن صورت افراد جامعهء بشری همه برادروار به صورت'ما'زندگی خواهند کرد و'منیت'به کلی از بین میرود».
از دلایل مهم پیروزی انقلاب اسلامی،تکیهء نیروهای انقلابی به مفاهیم معنوی بود؛مفاهیمی چون خدمت به خلق،بازپسگیری حقوق مظلومان از ظالمان،اجرای عدالت اسلامی،اجرای حدود و احکام الهی،و...؛مفاهیمی که شهید مطهری آنها را اینگونه تفسیر کرده است:«از جمله خصوصیات انقلاب ما،یکی این است که چون برپایهء ایدئولوژی اسلامی قرار گرفته،به معنویتی واقعی متکی است، نه معنویتی از آن دست که حضرات پیشنهاد میکنند و میبینیم که بطلان و ورشکستگیاش به اثبات رسیده است.در کشورهایی که به ادعای طرفداران ایننوع معنویت ساختگی،مالکیت وجود ندارد،بیمعنویتی و خودخواهی و خودپرستی همانقدر رایج است که در کشورهای طرفدار مالکیت...درد معنویت بشر را سلب مالکیت به تنهایی کفایت نمیکند،عدالت اجتماعی لازم است،نه سلب مالکیت؛زیرا اگر در جامعهای عدالت اجتماعی برقرار نباشد،پایهء معنویت هم متزلزل خواهد بود.منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت،توأم با یکدیگر میباید در جامعه برقرار کرد».
اکنون اگر اهداف انقلابیهایی که با نیتی خاص و معنویتی مخصوص،انقلاب را آغاز کردهاند،در لابهلای گردوغبار فراموشی محو شود و قداست و معنویت زمان انقلاب جای خود را به امور مادی و قدرتطلبی و زراندوزی دهد،آنگاه اولین زنگ خطر برای انقلاب به صدا در خواهد آمد.«اگر معنویت را فراموش کنیم،انقلاب خودمان را از یک عامل پیشبرنده محروم کردهایم».
تأکید شهید مطهری بر طرح مسائل معنوی به شدت و حدت مسائل عدالتخواهی،نشان میدهد که حفظ معنویت برای مقابله با آسیبهایی که ممکن است گریبان انقلاب را فرابگیرد میتواند ما را از خطرهای احتمالی مصون بدارد. زیرا انقلاب ما،در آینده در کنار عدالت اجتماعی به مقیاس اسلامی،به معنویتی گسترده نیاز دارد؛معنویتی از آن نمونه که در زمان پیامبر،حضرت علی(ع)و سایر ائمه(ع)وجود داشته است. معنویتی که تحت تأثیر مکتبهای ماتریالیستی کوچک و حقیر شمرده شود و به سمت و سوی مادیات سوق پیدا کند باز هم نمیتواند ما را از گردباد حوادث رهایی بخشد.
نهضتها نیز مانند پدیدههای دیگر ممکن است دچار آفتزدگی شوند. در این بخش آسیبها و آفات احتمالی انقلاب اسلامی،از منظر شهید مطهری بررسی شده است. شایان ذکر است اولویت ارائه شده در بیان آسیبها با توجه به آرای شهید مطهری است و تقدم و تأخر آنها در زمان کنونی ممکن است،به شیوهای دیگر تحلیل شود.
.... متأسفانه تاریخ نهصتهای اسلامی صد سالهء اخیر،نشان میدهد نقصی آشکار در رهبری روحانیت وجود دارد و آن عبارت است از ادامه ندادن به رهبری تا مرحلهء پیروزی بر دشمن؛یعنی اگر رهبران دینی یا سیاسی،انقلابی را رهبری کنند و بخش تخریبی آن را به خوبی به پایان برسانند و نظام حاکم را سرنگون کنند ولی وقتی به بخش سازندگی رسیدند آن را رها کنند و نتیجهء زحمات خود را به دیگران و در برخی مواقع به دشمن واگذارند،و به خیال آنکه انقلاب به پایان رسیده است به دنبال کارهای خود بروند، اینجاست که میراثخواران فرصتطلب پیدا میشوند و زمینه را خالی و بلا معارض میبینند و زمام امور را در دست میگیرند یا انقلاب را کلا از بین میبرند یا اگر اسمی از آن باقی بماند،از محتوا آن را تهی میکنند.
شهید مطهری این قضیه را مانند کسی میداند که زمین غصب شدهاش را با قدرت و شدت مطالبه کند و با صرف نیرو و بذل مال و جان آن را از دست دشمن بگیرد،اما همینکه گرفت برود به خانهء خود بنشیند و یک دانه بذر هم در آن نپاشد،دیگران بروند از آن به سود خود استفاده کنند؛مانند انقلاب عراق که با پایمردی روحانیت شیعه به ثمر رسید،اما روحانیت از ثمرهء آن بهرهبرداری نکرد.مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید،اما آن را ادامه نداد و نتوانست از آن بهرهبرداری کند و در نتیجهء آن،دیکتاتوری خشنی به روی کار آمد و از مشروطیت جز نام چیزی باقی نماند. متأسفانه در جنبش تنباکو نیز که روحانیت میتوانست پس از لغو امتیاز رژی،نوعی نظام اسلامی پدید آورد کار ادامهء رهبری و مبارزه را تمام شده تلقی کرد و جنبش بدون رسیدن به اهداف واقعی نیمهکاره رها گردید. در مورد انقلاب اسلامی ایران،هرچند وضعیت متفاوت است،هنوز همهء آرمانهای داخلی و خارجی انقلاب جامهء عمل نپوشیده است.تلاش برای تقویت و اجرای این آرمانها از طریق افزایش آگاهی عمومی و بسیج امکانات،به افزایش اقتدار و استحکام داخلی و نفوذ بین المللی انقلاب میانجامد.از منظر شهید مطهری نهضتهای انقلابی،پس از مرحلهء نفی و انکار باید به دنبال مرحلهء سازندگی و اثبات باشند و این مرحله چه بسا از مرحلهء نخست دشوارتر خواهد بود.
استاد مطهری رخنه و نفوذ افراد فرصتطلب در درون هر نهضت را از آفتهای بزرگ آن نهضت شمرده و وظیفهء بزرگ رهبران اصلی نهضت را سد نمودن راه نفوذ و رخنه آنها دانسته است.وی معتقد است هر نهضت،مادام که مراحل دشوار اولیه را طی میکند، سنگینیاش بر دوش افراد مؤمن،مخلص و فداکار است،اما همینکه به بار نشست یا لا اقل نشانههای بار دادن آشکار گشت و شکوفههای درخت هویدا شد، سر و کلّهء افراد فرصتطلب پیدا میشود.روزبهروز که از دشواریها کاسته میشود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر میگردد،فرصتطلبان محکمتر و پرشورتر پای علم نهضت سینه میزنند تا آنجاکه تدریجا نیروهای انقلابی مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بهدر میکنند.
این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده است که میگویند گویی این خاصیت انقلاب است که پس از به نتیجه رسیدن«فرزندخور است و فرزندان خود را یکیک نابود میسازد».اما شهید مطهری با این نظر موافق نیست،بلکه معتقد است که غفلت رهبران و نفوذ و رخنهء فرصتطلبان است که فاجعه بهبار میآورد. در همهء انقلابها،این گروه با تغییر ظاهر خود و با فریب انقلابیهای واقعی،در ارگانها و نهادهای مختلف جامعه حتی در دستگاه های مختلف نفوذ میکنند و اگرچه به ظاهر انقلابیتر از انقلابیهای اصیل هستند،چون اعتقادی به آرمانهای انقلاب ندارند،زمینهء انحراف و قلب ماهیت را فراهم میکنند.
فرصتطلبها دو نوع هستند:گروهی که فقط دنبال جاهطلبی و کسب موقعیت و امتبازات اجتماعی هستند و خود را با هر نوع نظام سیاسی سازش و تطبیق میدهند و مهارت خاصی در تغییر موضع خود برای جلب نظر گروه حاکم دارند،و گروه دیگر،که عقیدهای متضاد با نیروهای انقلابی دارند،چون از مواجهه با آنها مأیوساند،با تغیبر ظاهر خود و نفوذ در نظام سیاسی ضربهء خود را در موقعیت مناسب و از درون بر انقلاب وارد میآورند.فرصتطلبها با نفوذ خود در درون انقلابها و نهضتها،تأثیرات شومی را از خود بر جا گذاشتهاند که به تعدادی از آنها اشاره میشود.
... باید گفت هرچند آسیبهای مطرح شده از دیدگاه شهید مطهری از آسیبهای مهمی است که ممکن است گریبان هر انقلابی را بگیرد،اما آموزش و آگاهی مستمر ندادن به مردم،نفوذ افکار راحتطلبانه و عافیتخواهانه، ایجاد فاصله میان رهبران و مردم و نفوذ این فکر که نظام حاکم نه در خدمت آنهاست و نه متعلق به آنها، کوتاهی در عرضه کردن ایدئولوژی اسلامی مطابق خواستههای نسل جوان،نیز از جمله آسیبهایی است که میتواند به تدریج،جامعهء انقلابی را به جامعهای متشکل از انسانهای بیتفاوت و سرانجام ناراضی تبدیل کند و آن را در مقابل نظام حاکم قرار دهد.
تردیدی نیست که مقابله با این آفتها کار سادهای نیست،ولی مبارزمای مستمر و دائم،چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی،از میزان خطرهای این آسیبها خواهد کاست و البته بر عهدهء اندیشمندان،نخبگان و رهبران جامعه است که نهتنها درصدد برآیند این آسیبها را بشناسند،بلکه راه مقابله و از بین بردن آنها را ارائه دهند.همانگونهکه از بیانات و اندیشههای استاد مطهری استنباط میشود،ملتها نباید تصور کنند همینکه انقلاب پیروز شد دیگر نیازی به مبارزه نیست،بلکه مبارزه تازه آغاز شده است.حفظ انقلاب مطمئنا بسی مهمتر و دشوارتر از ایجاد آن است.باید در نظر داشت که انقلاب به همهء اهداف ازپیشتعیینشدهء خود در داخل و خارج کشور اسلامی به ویژه اهداف فرهنگی نرسیده و فقط حضور و پیگیری مستمر مردم و مسئولان و رهبران آگاه است که میتواند آن اهداف را تحقق بخشد.شاید برای یک یا دو نسل و شاید برای همیشه در جامعهء ما ضرورت داشته باشد که حالت و روحیهء انقلابی حفظ شود تا جامعه بتواند به خواستههای انقلابی خود برسد.
پینوشت :
آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله زمانه » شهریور و مهر 1388 - شماره 84 و 85 (از صفحه 49 تا 57)
ایران امروز: اگر نشناسیم: ژرف نگریسته های شهید مطهری به آسیب های پیش روی انقلاب (9 صفحه)
نویسنده : نادری، شبنم
پایان پیام/
نظر شما