رهبری اگر ‏به آفت‏های نهضت توجه نداشته باشد آن نهضت عقیم خواهد شد

آینده ما آن وقت محفوظ خواهد ماند که‏ عدالت را حفظ کنیم،آزادی را حفظ کنیم،استقلال‏ را حفظ کنیم،استقلال سیاسی،استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی یا استقلال فکری،استقلال‏ مکتبی.

خبرگزاری شبستان:  وقتی که سه دههء پرفرازونشیب از یک انقلاب‏ تمام عیار و جاندار را گذرانده باشیم،و احساس‏ کمی تا قسمتی آسیب‏دیدگی فهم ما را از این‏ انقلاب تحت تأثیر قرار داده باشد،خودبه‏خود راهی‏ به آسیب‏شناسی و پلی به آینده‏پژوهی آن خواهیم‏ زد.آیا آسیب‏هایی که انقلاب‏های بزرگ جهان را از پای انداخت یا از دور خارج نمود،به انقلاب‏ اسلامی ما نیز خواهد رسید؟بی‏شک به دلیل تفاوت‏ انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‏های عصر جدید و ذات منحصر به فرد فرهنگی و ایدئولوژیک‏ آن باید نظریه‏ها،تحلیل‏ها و آسیب‏شناسی‏های آن‏ را فراتر از نظریه‏پردازی‏های متداول شکل بدهیم‏ و بدانیم که تحلیل‏های سکولاریستی از پدیده‏ای‏ چنین ضد سکولاریستی،اگر ناممکن نباشد، ناکافی و ناقص است.هم نظریهء انقلاب اسلامی و هم آسیب‏شناسی آن،بیش از هرچیز باید از دل‏ مکتب اسلام و تشیع برون آید وگرنه نظریه‏های‏ سکولاری یا فرادینی اساسا توانایی درک زوایای‏ عمیق فرهنگی و اجتماعی این انقلاب را نخواهند داشت.
بنابراین لازم است(به ویژه در این موقعیت‏ حساس)به اندیشه‏ها و آرای متفکران و نظریه‏پردازان انقلاب رجوع،و نقد و تحلیل انقلاب‏ اسلامی را از دل نظریه‏های مکتبی و دینی اسلام‏ استخراج کنیم.در این زمینه بی‏هیچ شبهه‏ای‏ رجوع به اندیشه‏ها و آثار متفکر و نظریه‏پرداز بزرگ انقلاب اسلامی،علامهء شهید مرتضی‏ مطهری(طاب ثراه)،اولویت اوّل ما خواهد بود.
آنچه پیش رو دارید کوششی است در زمینهء آسیب‏شناسی انقلاب از منظر آن استاد شهید که‏ براساس همین لزوم و ضرورت تقدیم گردیده‏ است.
شرط اصلی جلوگیری از شکست و زوال انقلاب، تداوم و حرکت دائمی آن و تلاش برای اجرای تمام‏ آرمان‏های انقلاب در همهء زمینه‏ها،به ویژه گسترش و صدور پیام آن به خارج از مرزهای کشور،است؛بنابراین‏ هر اندازه که هدف عالی‏تر و از دسترس دورتر باشد، امکان اضمحلال و فساد انقلاب کمتر خواهد بود.در این میان و در مسیر حرکت،مبارزه با آفات انقلاب از مسائل مهمی است که نیروهای انقلاب باید آنها را شناسایی کنند و پیگیرانه درصدد دفع آنها برآیند.
آفات انقلاب از عوامل روانی و اجتماعی ناشی‏ می‏شود که به صورت بسیار نامحسوس و خزنده،جامعهء انقلابی را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار می‏دهد و با خالی‏ کردن انقلاب از محتوای اصلی و درونی آن،خسارت‏ خود را وارد می‏آورد.
نهضت‏های اجتماعی-سیاسی،که در برهه‏های‏ مختلف از تاریخ به وجود می‏آیند،در فضا و نظامی باز شکل می‏گیرند و شکوفا می‏شوند؛ازاین‏رو همواره در معرض آسیب‏ها و آفاتی هستند که با هدف تحریف یا متوقف ساختن این نهضت‏ها یا ایجاد تردید در آنها،از محیط پیرامون بر آنها وارد می‏شوند.انقلاب اسلامی‏ ایران نیز از این اصل مستثنا نیست.
در کنار این واقعیت،هوشیاری رهبران دینی، سیاسی در انقلاب اسلامی نقطهء اتکای مطمئنی بوده‏ است که به موقع آفات را تشخیص داده و آنها را گوشزد ساخته‏اند.از جملهء آن هوشیاران،استاد فرزانه،شهید مطهری است که با دورنگری و عمیق‏اندیشی خاص‏ خود،آسیب‏های در کمین انقلاب را رصد نمود و ما را از خطرهای آنها آگاه ساخت.
استاد مطهری،علاوه بر تبیین و تحلیل اندیشه‏های‏ اصیل اسلامی،بخش عمده‏ای از تلاش‏های خود را به آسیب‏شناسی اندیشه‏های موجود اختصاص داده‏ بود تا مانع انحراف اندیشهء سیاسی اسلام از مسیر اصلی آن شود.از آنجایی که شهید مرتضی مطهری در مسائل گوناگون فکری صاحب نظر بود و اندیشه‏های‏ او راه‏گشای مشکلات فکری جامعهء اسلامی ماست، هرچه جامعه و محیط فکری جهان اسلام و انقلاب‏ با آفت‏ها و آسیب‏های بیشتری مواجه شود رجوع‏ بیشتر به آثار و افکار ایشان الزامی‏تر می‏گردد.تأکید امام خمینی(ره)بر آموزنده و روانبخش بودن قلم و زبان‏ استاد و تأکید مقام معظم رهبری بر لزوم استفاده از اندیشه‏های این شهید فرزانه تا جایی که آثار آن بزرگوار را مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته، مؤید این نکته است.
شهید مطهری از سویی از سرچشمهء زلال معارف‏ اسلامی سیراب شده بود و از دیگر سو با اندیشه‏ها، ایدئولوژی‏ها،مکتب‏ها و ایسم‏های مطرح در جهان‏ آشنایی ژرف و همه‏سویه داشت.
در این یادداشت آرای آسیب‏شناسانهء شهید مطهری در زمینهء انقلاب اسلامی بازخوانی مجدد شده است.
شهید مطهری انقلاب را به‏طور کلی این‏گونه‏ تعریف کرده است:«انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم‏ حاکم موجود،برای ایجاد نظمی مطلوب؛به بیان دیگر انقلاب از مقولهء عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم، به منظور استقرار وضعی دیگر».
می‏توان ویژگی‏های اصلی انقلاب را از منظر شهید مطهری این‏گونه دسته‏بندی کرد:1-تغییر بنیادی در جامعه،یعنی دگرگون شدن جامعه از بن‏ و از بیخ؛2-درهم ریختن نظم حاکم با شدت و سرعت؛3-به کار بردن عصیان،طغیان،تمرّد،انکار، نفی و طرد؛4-برهم ریختن نظم موجود برای‏ جانشین ساختن نظمی دیگر.3
براساس این،ایشان ریشهء انقلاب را در دو عامل‏ دانسته است:1-نارضایتی و خشم از وضع موجود؛ 2-وجود آرمانی دربارهء وضع مطلوب؛زیرا در هر انقلابی نفی و اثبات وجود دارد؛نفی وضع موجود و اثبات وضعیت مطلوب.
شاید عده‏ای گمان کنند که کودتا نیز نوعی انقلاب‏ است؛درحالی‏که استاد برای رفع این توهم گفته است: «فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب ماهیت‏ مردمی دارد به خلاف کودتا که یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو در مقابل حاکمیت قیام می‏کند و وضع‏ موجود را به هم می‏زند».
این توصیف،پدیدهء اجتماعی انقلاب مانند هر موجود زنده‏ای،دارای حیات است و مانند بدن انسان‏ ممکن است دچار خطرها،آفت‏ها و بیماری‏هایی شود که برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب می‏شود و مانع به ثمر رسیدن آرمان‏های‏انقلاب و تبدیل آنها به دستاوردمی‏گردد.
از منظر شهید مطهری،با توجه به علل و ماهیت انقلاب‏ اسلامی آسیب‏های فراروی انقلاب،که مانع از تحقق‏ نهایی اهداف انقلاب و تداوم آن می‏گردد،چیست؟
از نظر شهید مطهری،ازآنجاکه طی تاریخ،نهضت‏ها و انقلاب‏های متعددی از مسیر اصلی و اهداف اولیهء خود منحرف شده‏اند،لزوم توجه و بررسی آسیب‏ها و آفاتی‏ که ممکن است انقلاب اسلامی را مانند هر انقلابی‏ دربر گیرد برای مقابله با آن آسیب‏ها امری ضروری‏ است.نکتهء مهم این است که نباید این‏طور تلقی‏ کرد که آنچه با عنوان«آسیب‏شناسی انقلاب»مطرح‏ می‏شود،حتما به آنچه امروز روی داده است نگاه دارد.
در دو سدهء گذشته جنبش‏های بسیاری در جامعهء ایران روی داده است که این کشور را از باقی کشورهای‏ آسیایی ممتاز می‏کند.میشل فوکو،فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریه‏پرداز فرامدرنیسم(که در بحبوحهء انقلاب اسلامی ایران به تهران و قم مسافرت،و از نزدیک وقوع انقلاب را مشاهده کرد) گفته است:این‏ انقلاب نمی‏تواند براساس انگیزه‏های اقتصادی و مادی‏ روی داده باشد؛زیرا جهان شاهد شورش و قیام همهء ملت علیه قدرتی بود که مشکلات اقتصادی آن به‏ آن اندازه بزرگ و مهم نبود که به دلیل آن،میلیون‏ها ایرانی به خیابان‏ها بریزند و با سینه‏های عریان در مقابل‏ مسلسل‏ها بایستند؛پس دلیل انقلاب را باید در جایی‏ دیگر جستجو کرد.نیکی.ر.کدی نیز ضمن اذعان به‏ «انقلاب‏خیز»بودن و فراوانی شورش‏ها و قیام‏ها در ایران،کوشیده است چرایی این ویژگی را تبیین کند.از میان این جنبش‏ها،انقلاب اسلامی،که در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره)به پیروزی دست یافت،به‏ دلیل دامنهء وسیع آن و تأثیرات عمیق‏اش،از ویژگی‏ ممتازی برخوردار است. بررسی چرایی پیدایش این‏ جنبش و ماهیت آن در فهم«آسیب‏های انقلاب»ما را یاری می‏رساند؛زیرا فهم آسیب‏های هر پدیده‏ای فرع‏ بر فهم ویژگی‏های آن پدیده و اجزای تشکیل‏دهندهء آن است.
،تأکید ویژهء شهید مطهری بر اصل حفظ انقلاب‏ تأکیدی بی‏جهت نیست.این اصل،در بسیاری از موارد صدق می‏کند که نگه داشتن موهبتی از به دست‏ آوردنش،اگر نگوییم مشکل‏تر،مطمئنا آسان‏تر نیست. قدما می‏گفتند جهان‏گیری از جهانداری ساده‏تر است و ما باید بگوییم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاه داشتن‏ سهل‏تر است.
... تاریخ بسیاری‏ از انقلاب‏ها نشان می‏دهد که معمولا نیروهای انقلابی‏ و مصلحان گام‏های اولیه را با موفقیت برمی‏دارند و رژیم سیاسی حاکم را سرنگون می‏سازند و وضع موجود را متحول می‏سازند،ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعهء مطلوب ناکام می‏مانند.
در انقلاب مشروطیت،با اینکه انقلاب،حرکتی‏ وسیع و مردمی بود و خون‏های بسیاری در راه‏ آن نثار شد،پس از گذشت کمتر از چهارده سال از فرمان مشروطیت،کودتای 1299 روی داد که در پی‏ آن دیکتاتوری رضا خان و روی کار آمدن غرب‏زده‏ها پایه‏گذاری شد.
شهید مطهری در کتاب«پیرامون انقلاب اسلامی»، تاریخ انقلاب اسلامی در زمان پیامبر اکرم(ص)را تحلیل‏ و عنوان کرده است که نفوذ و رخنهء فرصت‏طلبان و دشمنانی که با اسلام می‏جنگیدند سبب شد مسیر انقلاب پیامبر اکرم(ص)تغییر کند؛افرادی که با رخنه و نفوذ در صفوف مسلمانان کوشیدند محتوا و شکل پیام‏ و اهداف نهضت پیامبر را به سمت افکار و اندیشه‏های‏ خودساختهء خود جهت دهند. بدین ترتیب که از اواخر قرن اول هجری،تلاش‏هایی آغاز شد تا ماهیت‏ اسلامی انقلاب پیامبر ماهیتی قومی و عربی به خود بگیرد.بدیهی است که همین امر برای ایجاد شکاف‏ در درون جامعهء اسلامی کافی بود.در ادامهء این شکاف، بحث‏ها و درگیری‏های قومی و نژادی دو گروه را در مقابل هم قرار داد و به این ترتیب نطقهء جنگ‏های‏ قومی و نژادی یا به اصطلاح امروز ناسیونالیستی‏17و راسیستی‏18در میان امت مسلمان بسته شد.
شهید مطهری،پس از بیان علل تغییر مسیر انقلاب‏ پیامبر،این رخداد را درس عبرت تاریخ برای انقلاب‏ ایران شمرده و انقلابیون را از افتادن در این مسیر بر حذر نموده و گفته است:«امروز نیز ما درست در وضعی‏ قرار داریم نظیر اوضاع ایام آخر عمر پیامبر،یعنی وقتی‏ که آیهء'الیوم یئس الذین‏'نازل شد.پیام قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شده‏اید و نیروهای او را متلاشی کرده‏اید،دیگر از او ترسی نداشته‏ باشید،بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید.اگر ما با واقع‏بینی و دقت کامل با مسائل فعلی انقلاب مواجه‏ نشویم و در آن تعصبات و خودخواهی‏ها را دخالت‏ دهیم،شکست انقلابمان براساس قاعدهء'واخشون‏'و براساس قاعده ان اللّه لا یغیر حتمی الوقوع خواهد بود؛درست به همان‏گونه‏که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس با شکست روبرو شد».
ماهیت و عوامل انقلاب‏ها
شهید مطهری درباره ماهیت انقلاب‏ها و منطبق‏ ساختن انقلاب اسلامی بر نظریات طرح شده معتقد است‏ که باید این موضوع را در موارد ذیل مطالعه و بررسی‏ کرد :
1-بررسی افراد و گروه‏هایی‏ که بار نهضت را به دوش داشتند؛2-ریشه‏یابی و ارزیابی عللی که با ایجاد انقلاب و پیشبرد آن رابطه‏ داشته‏اند؛3-مطالعه دربارهء هدف‏هایی که نهضت‏ تعقیب می‏کرد؛4-بررسی شعارهایی که به نهضت‏ مردم،حیات و حرکت می‏بخشید؛5-تحلیل سهم‏ رهبر و تاکتیک‏های رهبری؛6-توجه به گستردگی و فراگیر بودن نهضت،از آن جهت که به طبقه یا قشری‏ خاص تعلق نداشت.21
...عده‏ای که ماهیت مادی و طبقاتی برای انقلاب‏ها قائل‏اند اعتقاد دارند:انقلاب ایران قیام محرومان‏ علیه مرفهان بوده است.
استاد شهید در اینجا به نکته‏ای اشاره کرده است‏ که این گروه از آن غافل شده‏اند؛آن نکته این است‏ که«اسلام جهت‏گیری نهضت‏های الهی را به سوی‏ مستضعفان می‏داند،اما خاستگاه هر نهضت و انقلاب‏ را صرفا مستضعفان نمی‏داند.اسلام نهضت پیامبران را به سود محرومان می‏داند،اما آن را منحصرا به دوش‏ محرومان نمی‏داند.عدم درک این تفاوت منشأ بسیاری‏ از اشتباهات شده است».
با مراجعه به نظریات استاد مطهری می‏توان ماهیت‏ ویژهء انقلاب اسلامی را به صورت ذیل دسته‏بندی کرد: 1-برای انقلاب اسلامی نمی‏توان نظیر و مثالی در دنیا پیدا کرد؛2-انقلاب ایران انقلابی با ماهیت اسلامی‏ بوده است؛یعنی انقلابی است که در همهء جهات مادی‏ و معنوی،سیاسی و عقیدتی،روح و هویتی اسلامی‏ دارد؛3-انقلاب اسلامی به عوامل معنوی تکیه داشته‏ است؛4-معنویت موجود در این انقلاب نیز با معنویت‏ ادیان دیگر متفاوت است؛5-انقلاب اسلامی به‏ عوامل مادی و سیاسی نیز صبغهء اسلامی بخشید؛ 6-اشاعهء مفاهیمی چون روح آزادیخواهی،حریت و عدالت بنابر تعالیم اسلام،سبب همه‏گیر شدن انقلاب‏ اسلامی شد؛7-انقلاب اسلامی،برخلاف انقلاب‏ مشروطه،انقلابی همه‏گیر و عمومی بود و به طبقه و قشر خاصی محدود نمی‏شد؛8-این انقلاب روحیهء خودباختگی ملت ایران در برابر غرب و شرق را نیز از بین برد؛9-تقویت اعتماد به نفس و تشکیل مکتب‏ مستقل از اهداف انقلاب اسلامی بود.
عوامل تداوم انقلاب اسلامی
شهید مطهری برای بقا و تداوم انقلاب اسلامی‏ به چهار رکن اصلی اشاره کرده است : «پس آینده ما آن وقت محفوظ خواهد ماند که‏ عدالت را حفظ کنیم،آزادی را حفظ کنیم،استقلال‏ را حفظ کنیم،استقلال سیاسی،استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی یا استقلال فکری،استقلال‏ مکتبی».
قبل از ورود به این مباحث باید به این نکته اشاره‏ کرد که در حفظ و تداوم هر نظامی مسئولان و رهبران‏ سیاسی جامعه تأثیر بیشتری دارند.شهید مطهری‏ در این باره گفته است:«وظیفهء رهبری نهضت است که‏ از آفت‏زدگی پیشگیری نماید و اگر احیانا آفت نفوذ کرد با وسایلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد آفت‏زدایی نماید».
ایشان معتقد است مداخله نکردن رهبری در این‏ زمینه سبب می‏شود نهضت عقیم بماند:«اگر رهبری‏ یک نهضت به آفت‏ها توجه نداشته باشد یا در آفت‏زدایی‏ سهل‏انگاری نماید،قطعا آن نهضت عقیم یا تبدیل به‏ ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید».
براساس دیدگاه استاد،همهء جوامع به نوعی از معنویت اعتقاد دارند و این مسئله منکر و مخالفی‏ ندارد.حتی مکتب‏های مادی که جامعه و رویدادهای‏ آن را با مفاهیم مادی تفسیر می‏کنند به نوعی معنویت‏ معتقدند. اما مفهوم معنویت آنها با مفاهیم موردنظر ما متفاوت است.استاد معنویت را این‏گونه تعبیر کرده‏ است:«می‏توان گفت معنویت در این حد که همه آن‏ را قبول دارند،یک مفهوم منفی است؛یعنی منظور از آن،نبودن یک سلسله از امور است،اگر جامعهء انسانی و افراد آن به مرحله‏ای برسند که خودپرست،خودخواه و سودجو نباشند،تعصب نژادی،منطقه‏ای و حتی مذهبی‏ نداشته باشند،این نیستی‏ها به عنوان معنویت به حساب‏ می‏آیند.براساس این تلقی از معنویت اگر این قیدها نباشد،در آن صورت افراد جامعهء بشری همه برادروار به صورت‏'ما'زندگی خواهند کرد و'منیت‏'به کلی‏ از بین می‏رود».
از دلایل مهم پیروزی انقلاب اسلامی،تکیهء نیروهای انقلابی به مفاهیم معنوی بود؛مفاهیمی‏ چون خدمت به خلق،بازپس‏گیری حقوق مظلومان‏ از ظالمان،اجرای عدالت اسلامی،اجرای حدود و احکام الهی،و...؛مفاهیمی که شهید مطهری آنها را این‏گونه تفسیر کرده است:«از جمله خصوصیات‏ انقلاب ما،یکی این است که چون برپایهء ایدئولوژی‏ اسلامی قرار گرفته،به معنویتی واقعی متکی است، نه معنویتی از آن دست که حضرات پیشنهاد می‏کنند و می‏بینیم که بطلان و ورشکستگی‏اش به اثبات‏ رسیده است.در کشورهایی که به ادعای طرفداران ایننوع معنویت ساختگی،مالکیت وجود ندارد،بی‏معنویتی‏ و خودخواهی و خودپرستی همان‏قدر رایج است که‏ در کشورهای طرفدار مالکیت...درد معنویت بشر را سلب‏ مالکیت به تنهایی کفایت نمی‏کند،عدالت اجتماعی‏ لازم است،نه سلب مالکیت؛زیرا اگر در جامعه‏ای‏ عدالت اجتماعی برقرار نباشد،پایهء معنویت هم متزلزل‏ خواهد بود.منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت،توأم با یکدیگر می‏باید در جامعه برقرار کرد».
اکنون اگر اهداف انقلابی‏هایی که با نیتی‏ خاص و معنویتی مخصوص،انقلاب را آغاز کرده‏اند،در لابه‏لای گردوغبار فراموشی محو شود و قداست و معنویت زمان انقلاب جای خود را به امور مادی و قدرت‏طلبی و زراندوزی دهد،آنگاه اولین زنگ‏ خطر برای انقلاب به صدا در خواهد آمد.«اگر معنویت‏ را فراموش کنیم،انقلاب خودمان را از یک عامل‏ پیش‏برنده محروم کرده‏ایم».
تأکید شهید مطهری بر طرح مسائل معنوی به‏ شدت و حدت مسائل عدالت‏خواهی،نشان می‏دهد که‏ حفظ معنویت برای مقابله با آسیب‏هایی که ممکن است‏ گریبان انقلاب را فرابگیرد می‏تواند ما را از خطرهای‏ احتمالی مصون بدارد. زیرا انقلاب ما،در آینده در کنار عدالت اجتماعی به مقیاس اسلامی،به معنویتی‏ گسترده نیاز دارد؛معنویتی از آن نمونه که در زمان‏ پیامبر،حضرت علی(ع)و سایر ائمه(ع)وجود داشته‏ است. معنویتی که تحت تأثیر مکتب‏های ماتریالیستی‏ کوچک و حقیر شمرده شود و به سمت و سوی مادیات‏ سوق پیدا کند باز هم نمی‏تواند ما را از گردباد حوادث‏ رهایی بخشد.
نهضت‏ها نیز مانند پدیده‏های دیگر ممکن است دچار آفت‏زدگی‏ شوند. در این بخش آسیب‏ها و آفات احتمالی انقلاب‏ اسلامی،از منظر شهید مطهری بررسی شده است. شایان ذکر است اولویت ارائه شده در بیان آسیب‏ها با توجه به آرای شهید مطهری است و تقدم و تأخر آنها در زمان کنونی ممکن است،به شیوه‏ای دیگر تحلیل‏ شود.
.... متأسفانه تاریخ نهصت‏های اسلامی صد سالهء اخیر،نشان می‏دهد نقصی آشکار در رهبری روحانیت‏ وجود دارد و آن عبارت است از ادامه ندادن به رهبری‏ تا مرحلهء پیروزی بر دشمن؛یعنی اگر رهبران دینی یا سیاسی،انقلابی را رهبری کنند و بخش تخریبی آن‏ را به خوبی به پایان برسانند و نظام حاکم را سرنگون‏ کنند ولی وقتی به بخش سازندگی رسیدند آن را رها کنند و نتیجهء زحمات خود را به دیگران و در برخی‏ مواقع به دشمن واگذارند،و به خیال آنکه انقلاب‏ به پایان رسیده است به دنبال کارهای خود بروند، اینجاست که میراث‏خواران فرصت‏طلب پیدا می‏شوند و زمینه را خالی و بلا معارض می‏بینند و زمام امور را در دست می‏گیرند یا انقلاب را کلا از بین می‏برند یا اگر اسمی از آن باقی بماند،از محتوا آن را تهی می‏کنند.
شهید مطهری این قضیه را مانند کسی می‏داند که زمین غصب شده‏اش را با قدرت و شدت مطالبه‏ کند و با صرف نیرو و بذل مال و جان آن را از دست‏ دشمن بگیرد،اما همین‏که گرفت برود به خانهء خود بنشیند و یک دانه بذر هم در آن نپاشد،دیگران بروند از آن به سود خود استفاده کنند؛مانند انقلاب عراق که‏ با پایمردی روحانیت شیعه به ثمر رسید،اما روحانیت از ثمرهء آن بهره‏برداری نکرد.مشروطیت ایران را روحانیت‏ به ثمر رسانید،اما آن را ادامه نداد و نتوانست از آن‏ بهره‏برداری کند و در نتیجهء آن،دیکتاتوری خشنی به‏ روی کار آمد و از مشروطیت جز نام چیزی باقی نماند. متأسفانه در جنبش تنباکو نیز که روحانیت می‏توانست‏ پس از لغو امتیاز رژی،نوعی نظام اسلامی پدید آورد کار ادامهء رهبری و مبارزه را تمام شده تلقی کرد و جنبش‏ بدون رسیدن به اهداف واقعی نیمه‏کاره رها گردید. در مورد انقلاب اسلامی ایران،هرچند وضعیت متفاوت‏ است،هنوز همهء آرمان‏های داخلی و خارجی انقلاب‏ جامهء عمل نپوشیده است.تلاش برای تقویت و اجرای‏ این آرمان‏ها از طریق افزایش آگاهی عمومی و بسیج‏ امکانات،به افزایش اقتدار و استحکام داخلی و نفوذ بین المللی انقلاب می‏انجامد.از منظر شهید مطهری‏ نهضت‏های انقلابی،پس از مرحلهء نفی و انکار باید به‏ دنبال مرحلهء سازندگی و اثبات باشند و این مرحله چه‏ بسا از مرحلهء نخست دشوارتر خواهد بود.
استاد مطهری رخنه و نفوذ افراد فرصت‏طلب در درون هر نهضت را از آفت‏های بزرگ آن نهضت شمرده‏ و وظیفهء بزرگ رهبران اصلی نهضت را سد نمودن راه‏ نفوذ و رخنه آنها دانسته است.وی معتقد است هر نهضت،مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می‏کند، سنگینی‏اش بر دوش افراد مؤمن،مخلص و فداکار است،اما همین‏که به بار نشست یا لا اقل نشانه‏های‏ بار دادن آشکار گشت و شکوفه‏های درخت هویدا شد، سر و کلّهء افراد فرصت‏طلب پیدا می‏شود.روزبه‏روز که از دشواری‏ها کاسته می‏شود و موعد چیدن ثمر نزدیک‏تر می‏گردد،فرصت‏طلبان محکم‏تر و پرشورتر پای علم‏ نهضت سینه می‏زنند تا آنجاکه تدریجا نیروهای انقلابی‏ مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به‏در می‏کنند.
این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده است که‏ می‏گویند گویی این خاصیت انقلاب است که پس از به نتیجه رسیدن«فرزندخور است و فرزندان خود را یک‏یک نابود می‏سازد».اما شهید مطهری با این نظر موافق نیست،بلکه معتقد است که غفلت رهبران و نفوذ و رخنهء فرصت‏طلبان است که فاجعه به‏بار می‏آورد. در همهء انقلاب‏ها،این گروه با تغییر ظاهر خود و با فریب‏ انقلابی‏های واقعی،در ارگان‏ها و نهادهای مختلف‏ جامعه حتی در دستگاه های مختلف نفوذ می‏کنند و اگرچه‏ به ظاهر انقلابی‏تر از انقلابی‏های اصیل هستند،چون‏ اعتقادی به آرمان‏های انقلاب ندارند،زمینهء انحراف و قلب ماهیت را فراهم می‏کنند.
فرصت‏طلب‏ها دو نوع هستند:گروهی که فقط دنبال جاه‏طلبی و کسب موقعیت و امتبازات اجتماعی‏ هستند و خود را با هر نوع نظام سیاسی سازش و تطبیق‏ می‏دهند و مهارت خاصی در تغییر موضع خود برای‏ جلب نظر گروه حاکم دارند،و گروه دیگر،که عقیده‏ای‏ متضاد با نیروهای انقلابی دارند،چون از مواجهه با آنها مأیوس‏اند،با تغیبر ظاهر خود و نفوذ در نظام سیاسی‏ ضربهء خود را در موقعیت مناسب و از درون بر انقلاب‏ وارد می‏آورند.فرصت‏طلب‏ها با نفوذ خود در درون‏ انقلاب‏ها و نهضت‏ها،تأثیرات شومی را از خود بر جا گذاشته‏اند که به تعدادی از آنها اشاره می‏شود.
... باید گفت هرچند آسیب‏های مطرح شده از دیدگاه‏ شهید مطهری از آسیب‏های مهمی است که ممکن است‏ گریبان هر انقلابی را بگیرد،اما آموزش و آگاهی مستمر ندادن به مردم،نفوذ افکار راحت‏طلبانه و عافیت‏خواهانه، ایجاد فاصله میان رهبران و مردم و نفوذ این فکر که‏ نظام حاکم نه در خدمت آنهاست و نه متعلق به آنها، کوتاهی در عرضه کردن ایدئولوژی اسلامی مطابق‏ خواسته‏های نسل جوان،نیز از جمله آسیب‏هایی است که‏ می‏تواند به تدریج،جامعهء انقلابی را به جامعه‏ای متشکل‏ از انسان‏های بی‏تفاوت و سرانجام ناراضی تبدیل کند و آن را در مقابل نظام حاکم قرار دهد.
تردیدی نیست که مقابله با این آفت‏ها کار ساده‏ای‏ نیست،ولی مبارزمای مستمر و دائم،چه به صورت فردی‏ و چه به صورت جمعی،از میزان خطرهای این آسیب‏ها خواهد کاست و البته بر عهدهء اندیشمندان،نخبگان‏ و رهبران جامعه است که نه‏تنها درصدد برآیند این‏ آسیب‏ها را بشناسند،بلکه راه مقابله و از بین بردن آنها را ارائه دهند.همان‏گونه‏که از بیانات و اندیشه‏های استاد مطهری استنباط می‏شود،ملت‏ها نباید تصور کنند همینکه انقلاب پیروز شد دیگر نیازی به مبارزه نیست،بلکه‏ مبارزه تازه آغاز شده است.حفظ انقلاب مطمئنا بسی‏ مهم‏تر و دشوارتر از ایجاد آن است.باید در نظر داشت که‏ انقلاب به همهء اهداف ازپیش‏تعیین‏شدهء خود در داخل‏ و خارج کشور اسلامی به ویژه اهداف فرهنگی نرسیده و فقط حضور و پیگیری مستمر مردم و مسئولان و رهبران‏ آگاه است که می‏تواند آن اهداف را تحقق بخشد.شاید برای یک یا دو نسل و شاید برای همیشه در جامعهء ما ضرورت داشته باشد که حالت و روحیهء انقلابی حفظ شود تا جامعه بتواند به خواسته‏های انقلابی خود برسد.

 

پینوشت :

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله زمانه » شهریور و مهر 1388 - شماره 84 و 85 (از صفحه 49 تا 57)
ایران امروز: اگر نشناسیم: ژرف نگریسته های شهید مطهری به آسیب های پیش روی انقلاب (9 صفحه)
نویسنده : نادری، شبنم


پایان پیام/
 

کد خبر 127695

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha