به گزارش خبرگزاری شبستان از یاسوج، کتاب "پایی که جاماند" اثر سید ناصر حسینی پور در نمایشگاه کتاب تهران مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت.
این کتاب شامل 198 خاطره از سید ناصر حسینی پور است. او در این کتاب به خاطراتِ اسارتِ چندین ساله اش در اردوگاه های عراقی، می پردازد.
نویسنده این کتاب در حالی که به عنوان راهنمای گردان 18 شهدا، برای پشتیبانی از رزمندگان گردان قاسم بن الحسن(ع) راهی جزیزه مجنون شده بود که از ناحیه پا زخمی و سپس اسیر شد.
وی سپس در دوران اسارت، خاطرات روزانه اش را در تکه های کاغذ روزنامه و پاکت سیگار مدون کرده و همزمان با آزادی، آنها را در عصای خود جاسازی کرده و با خود به ایران آورده بود.
نکته جالب توجه اینکه حسینی پور کتاب خاطراتش را به ولید فرحان؛ شنکجه گر عراقی خود به خاطر آن همه زیباییهایی که با اعمالش آفریده، تقدیم کرده است.
سید ناصر حسینی پور، نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" درباره دوران اسارتش به خبرنگار شبستان گفت: من در جزیره مجنون دیده بان بودم. کار دیده بان مشخص است و تفاوتش با رزمنده عادی در این است که عمل او باید حساب شده و دقیق باشد و به روز گزارش بدهد.
وقتی اسیر شدم هم دیده بان بودم، اما نه دیده بانی که فعالیت جبهه و خاکریز عراقی ها را زیر نظر داشته باشد، بلکه دیده بان بدی ها و خوبی های دشمن، دیده بان اتفاقات ناب و خوبی و بدی اسرای خودمان که گاهی برخی شان کم می آورند، شدم.
وی افزود: این دیده بانی را به صورت یادداشت های روزانه درآوردم. من دو بند کفش داشتم که یکی از دیگری بلندتر بود. بند کوتاه تر برای حساب روز بود و بند دیگر برای حساب ماه ها.
به یک بند به حساب هر روز یک گره می زدم و به بند بلندتر به حساب هر ماه یک گره. یادداشت های روزانه را هم در کاغذهای سیمانی می نوشتم که با رفتن بچه ها به بیگاری بدست می آمد. همچنین خاطرات را روی زرورق سیگار و حاشیه روزنامه های عراقی می نوشتم.
این جانباز دفاع مقدس گفت: در مخلیه ام هم نمی گنجید که بخواهم کتاب داشته باشم و خاطرات من در واقع همان 24 صفحه اسکن شده ای است که در پایان کتاب چاپ شده است.
می خواستم از آن روزها یادگاری داشته باشم تا بگویم چه شد و چه اتفاقاتی افتاد. اما بعد دیدم که این مطالب قابلیت تبدیل شدن به یک کتاب را دارد.
البته خیلی از روزمرگی ها و اتفاقاتی که خاص نبودند را ننوشتم. مطالب کتاب "پایی که جا ماند" باعث می شود مردم با فضا و فرهنگ اردوگاه های اسارات بیشتر آشنا بشوند.
حسینی پور درباره این که آیا افسران عراقی از ثبت خاطراتش آگاه بودند یا نه، گفت: فقط جمعی از دوستان نزدیکم می دانستند که من خاطرات را ثبت می کنم. ما در اردوگاهی مخفی بودیم و اردوگاه های مخفی هم مکان هایی بودند که اطلاعی از آنها در دست هیچ کس، حتی صلیب سرخ هم نبود.
وی بیان داشت: بیش از 300 اسیر ایرانی در این اردوگاه ها بر اثر بیماری یا عفونت شهید شدند و این موضوع اصلا برای عراقی ها مهم نبود. زمانی که اعلام شد قرار است اسرای قطع عضوی آزاد بشوند، اسم 750 اسیر از اسرای مخفی را نوشتم و در یک لنگه عصایم مخفی کردم. در لنگه دیگر هم خاطراتم را مخفی می کردم. هیچ وقت نشد که افسران عراقی از نوشتن و مخفی کردن خاطراتم آگاه شوند.
راوی کتاب "پایی که جا ماند" گفت: از 808 روزی که در اسارت بودم، تنها خاطرات 200 روز را مکتوب کردم چون در 600 روز دیگر، اتفاق خاص و قابل تعریفی رخ نداد.
وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر دلیل تقدیم این کتاب به شکنجه گرش گفت: با نگاهی که حضرت زینب(س) درباره واقعه کربلا فرمود «ما رایت الا جمیلا» این کار را کردم. آن چه از ولید شکنجه گر من سر زد باعث مقاومت هایی شد که من هم همه چیز را جمیل ببینم. رفتار ولید باعث تولید زیبایی هایی شد که امروز جامعه آن را می بیند و می تواند درس های زیبایی بگیرد. این کتاب را به واسطه این زیبایی ها به ولید تقدیم کردم.
حسینی پور در بخشی از سخنانش گفت: سال 67 پایم تنها به یک رشته یا بهتر بگویم یک رگ و پی وصل بود.
جراحت و اسارتم در جاده ای اتفاق افتاد که در عملیات بازپس گیری جزایر مجنون منطقه مهمی بود. روی این جاده 119 نفر از نیروهای ما شهید شدند که تعداد زیادی شان از دلاوران استان کهگیلویه و بویر احمد بودند.
سید ناصر حسینی پور با اشاره به اینکه کتابش از سال گذشته تاکنون جزو پرفروش ترین کتابها بوده و هم اکنون به چاپ نوزدهم رسیده، گفت: یکی از علت های اساسی که باعث شد کتاب "پایی که جا ماند" پرفروش شود به علت تصویر درستی بود که از شهدا به مخاطب نشان داد.
وی در ادامه، تاکید کرد: این کتاب 800 صفحه ای از نگاه یک دیده بان جنگ نوشته شده است و این نشان دهنده این است که فرماندهان ما و سربازان می توانند با بیان خاطرات شفاهی خود از دوران جنگ، سندهای بسیاری را برای ادبیات ایران بوجود آورند.
نویسنده "پایی که جا ماند" در ادامه تاکید کرد: نگرش ها باید تغییر پیدا کند؛ چرا که این نگاه که اگر خاطرات و سختی های جنگ مطرح شود، اَجر افراد از بین می رود درک نادرستی است، اگر آن روزها هشت سال جنگ تحمیلی وجود داشته امروز هم در جنگ نرم ما موظفیم جوانان را با ادبیات دفاع مقدس آشنا کنیم.
حسینی پور ادامه داد: دشمن در حوزه جنگ نرم در حال تلاش است که جوانان ما را به تسخیر خودش در بیاورد، دشمن با فعالیت هایش اندیشه های شیطانی و لیبرالیسم را در ذهن جوانان ما نهادینه می کند و ارزش های الهی و انسانی را به فراموش می سپارد.
وی در خصوص ضعف سینمای دفاع مقدس گفت: من امیدوارم با وجود این متن قدیمی در آینده این اتفاق بیفتد که کتاب های مثل "نورالدین پسر ایران" و "پایی که جا ماند" منبعی برای سوژه های سینمایی برای کارگردانان ما بشود.
نویسنده "پایی که جا ماند" تصریح کرد: کارگردانان ما برای ساخت فیلم باید به سراغ این کتاب ها بیایند متأسفانه تا الان کارگردانان و فیلم سازان ما نتوانسته اند جان مطلب و حقیقت دفاع مقدس و زندگی رزمندگان ایرانی را به تصویر بکشند.
حسینی پور تصریح کرد: اشتباه اصلی فیلم ها و سریال های ما این است که قهرمانان داستان ها را دست نیافتنی نشان دادند و علت استقبال جوانان از کتاب "پیای که جا ماند" این بود که قهرمانان این داستان دست نیافتنی نبودند.
وی در ادامه در خصوص دیگر ویژگی این کتاب تاکید کرد: ما در این کتاب شهدا را قهرمان آسمانی نشان ندادیم، اگر نماز ما قضا می شد ما می گفتیم نمازمان قضا شده و این کار را صادقانه انجام می دادیم و جوانان به همین دلیل بود که توانستند با این کتاب ارتباط برقرار کنند.
این نویسنده دفاع مقدس بهترین فیلم سینمایی در حیطه دفاع مقدس را فیلم "دیده بان" ذکر کرد و در نهایت پیرامون تشویق دیگر دوستانش برای نوشتن کتاب گفت: بعد از نوشتن کتابم و استقبال عظیمی که از طرف مخاطبان صورت گرفت از دیگر دوستانم و رزمنده ها خواستم که گفته هایشان را به شکل داستانی مکتوب کنند و در اختیار جوانان قرار بدهند.
پایان پیام/
نظر شما