هزینه‏ فرهنگی؛ سود اقتصادی

در کار فرهنگی نباید مسئله‏ پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید. از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به فرهنگ متوجه کنیم، کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این برای آینده‏ کشور تولید امکانات می‏کند.

خبرگزاری شبستان: بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هم به پایان رسید تا پرونده مهمترین رویداد مرتبط با کتابخوانی امسال کشور نیز بسته شود.


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، امسال نیز همچون سال های گذشته ضمن بازدید از نمایشگاه کتاب، علاوه بر این که در جریان تازه های نشر کشور قرارگرفتند، نکاتی را درباره کتاب و کتابخوانی متذکر شدند.


رهبر انقلاب اسلامی در جمع تعدادی از ناشران حاضر در نمایشگاه بین‌المللی کتاب با اشاره به استقبال بسیار خوب مردم از نمایشگاه کتاب تأکید کردند: باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که فضای کتابخوانی در کشور توسعه و تعمیق پیدا کند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: باید با یک برنامه‌ریزی دقیق و تعیین اهداف مرحله‌ای در هر سال، همگام با برگزاری نمایشگاه کتاب و افزایش جمعیت بازدیدکننده، در فضای کتابخوانی کشور نیز پیشرفت چشمگیری به وجود آید.


ایشان با تأکید بر لزوم ارزیابی محتوایی هر ساله‌ی نمایشگاه کتاب به وسیله‌ی افرادی کارشناس و صاحب صلاحیت افزودند: این ارزیابی نشان خواهد داد که آیا هر دوره نمایشگاه کتاب از نظر محتوا، نسبت به دوره‌ی قبل، تغییر و رشد داشته است یا خیر.


رهبر انقلاب اسلامی، برطرف کردن برخی موانع تولید و نشر کتاب را یادآور شدند و تأکید کردند: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید با کمک دولت، این موانع، به‌ویژه موضوع گرانی کاغذ را برطرف کند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تولید کاغذ در کشور را از جمله تولیدات امتداددار خواندند و خاطرنشان کردند: مهم‌ترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشکلات کارخانه‌های کاغذ، قطعاً راه برای کتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت کتاب باز می‌شود.


ایشان همچنین با تأکید بر این که موضوع ترجمه، جاده‌ای یکطرفه نیست افزودند: دولت باید زمینه‌ای فراهم کند تا تولیدات خوب کتاب در کشور از جمله در بخش‌های مذهبی، تاریخی، ادبیات و علوم، به زبان‌های مختلف ترجمه و در معرض دید جهانیان قرار گیرند.


رهبر انقلاب اسلامی در پایان، موضوع ویراستاری و صحیح بودن متون کتاب‌ها از لحاظ دستور زبان فارسی و کتاب‌آرایی و شکل ظاهری کتاب‌ها را مهم خواندند و خاطرنشان کردند: یکی از کارهای ضروری در چرخه‌ی تولید و عرضه‌ی کتاب، ساماندهی توزیع و ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای کتاب است.


آن چه در پی می آید گوشه هایی از رهنمودهای سال های اخیر رهبری انقلاب درباره کتاب و کتابخوانی و مرتبط با مباحث طرح شده در نمایشگاه کتاب است که برای تبیین دقیق تر سخنان ایشان ارئه می شود:


چاپ ارزان
سفارشی هم به ناشران می‏کنم. اگر چه خوب است که کتاب را در کاغذها و جلدهای اعلا چاپ کنند، اما بعضی از کتاب‏هایی که مشتری زیادی دارد، چاپ عمومی و مردمی هم برایش داشته باشند؛ یعنی با کاغذ کاهی و البته با چاپ خوانا منتشر کنند. چاپ باید خوب باشد؛ اما روی کاغذ کاهی بزنند و به میزان زیادی توزیع کنند، تا ارزان‏تر تمام بشود و افراد متعدد و زیادتری بتوانند از آن‏ها استفاده کنند.

 

حداقل ده برابر
به نظر من، ما بایستی حداقل ده برابر آنچه که امروز کتاب پدید می‏آوریم و منتشر می‏کنیم و دست مردم می‏رسد، کتاب پدید بیاوریم و منتشر کنیم و به دست مردم برسد. ایشان به تیراژ اشاره کردند که پنج هزار را، پنجاه هزار بکنیم. البته تیراژ هم خیلی مهم است، لیکن کمیت مطلق کتاب مورد نظر است؛ ولو اینکه بعضی تیراژها هم کم و بعضی بیشتر باشد.

 

تیراژهای سیصد هزارتایی
تکلیف بعدی این است که کتاب‏خوانی به عنوان یک سنت رایج در بیاید و همه در کشور کتاب‏خوان بشوند... و کتاب به یک عده از افراد جامعه اختصاص پیدا نکند... بعضی از ناشران به من می‏گفتند که ما تشکر می‏کنیم از اینکه می‏بینیم فرهنگ کتاب‏خوانی توسعه پیدا کرده است و مردم به کتاب تمایل بیشتری نشان می‏دهند.... البته اگر ما به آن حدی برسیم که مورد نظر من است، آن وقت بایستی تعداد کتاب‏هایی که هر بار چاپ می‏شود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار، به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی این گونه بایستی کتاب در جامعه پخش بشود... از این شصت میلیون جمعیتی که امروز هستیم، تعداد کثیری هستند که این‏ها اهل کتاب‏اند، اهل سوادند و بیشتر هم خواهند شد؛ رو به تزاید است. اگر همه کتاب‏خوان بشوند، ما بایستی کتاب زیادی در دسترس این‏ها داشته باشیم.

 

چاپ کتاب، صدقه‏ی جاریه است
یک وقتی در گذشته معمول بود که کسانی از تجار و بازاری‏های مؤمن، مثل آقای کوشان‏پور، پیدا می‏شدند و کتابی را چاپ می‏کردند و مجانی به طلاب می‏دادند؛ اما الان این کارها نمی‏شود، یا کم می‏شود. چنانچه معلوم شد که کتاب خیلی خوبی هست، این باید چاپ بشود. هر اندازه خرج چاپ آن باشد، باید جزء صدقات جاریه قرار بگیرد. شماها روشنفکرید و به اهمیت این کار آگاهید؛ این را ترویج کنید. اگر مسئله‏ی کتاب‏خوانی جا افتاد، این هم انجام خواهد شد.

 

هزینه‏ی فرهنگی، سود اقتصادی
در کار فرهنگی نباید مسئله‏ی پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید؛ به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجه‏ای و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلکه در اول‏های لیست، اگر نگوییم در ردیف اول، قرار بدهیم. اگر درست فکر بکنیم، این به صرفه‏ی اقتصادی مملکت هم است. یعنی از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی، به خصوص فرهنگ آموزشی، متوجه کنیم، کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این برای آینده‏ی کشور تولید امکانات می‏کند.

 

یارانه برای خرید کتاب
باید امور تسهیل بشود، تا افراد بتوانند کتاب بخرند. بالاخره به کسانی که اهل کتاب‏اند، باید یارانه داده بشود،... تا بتوانند کتاب تهیه کنند.

 

راه‏های فروش
از فرصت‏ها می‏شود استفاده کرد. مثلا فرض بفرمایید امروز پنج شش هزار نفر بسیجی با من ملاقات داشتند؛... از این قبیل ملاقات‏ها زیاد هست.... در میان این‏ها اگر یادآوری بشود و من یک اشاره بکنم و (کتاب‏های مربوط به دفاع مقدس) آماده باشد و در اختیارشان قرار بگیرد، آن‏ها را می‏خرند. ناگهان شما می‏بینید که یک تیراژ مثلا پنج شش هزار نسخه‏ای توزیع می‏شود. یا در همین دیدارهایی که سران سپاه و ارتش می‏روند،... شما می‏توانید آنجا آن کتاب را به زبان آن گوینده بیاورید.... مثلا فرض بفرمایید الان نزدیک سالگرد عملیات کربلای یک است،... چند جلد از این کتاب‏های خیلی خوب درباره‏ی همین کربلای یک آماده شود... و در آنجا اسم آورده شود؛... خواهید دید که چندین هزار نسخه کتاب، فروش خواهد رفت.

 

کتاب‏های جیبی و وقت‏های مرده
یک پیشنهاد هم عرضه‏ی کتاب‏های جیبی و کوچک است. الان خلاصه کردن کتاب‏های بزرگ و ساده کردن کتاب‏های دشوار، در دنیا معمول است. البته این کار را بیشتر برای خاطر آموزش زبان می‏کنند، زبان را ساده می‏کنند، اما عملا کتاب خلاصه می‏شود. داستان‏های بزرگ را خلاصه و کوتاه می‏کنند. مثلا داستان بینوایان را در یک جزوه‏ی صد صد و پنجاه صفحه‏ای در می‏آورند، که داستان شیرینی خواهد بود و همه کس هم می‏خواند. اگر این کار راه بیفتد، خوب است.


در دنیا کتاب جیبی اساسا برای این به وجود آمد که مردم کتاب‏خوان بشوند؛ یعنی کتاب را در جیبشان بگذارند و مثلا هنگامی که به قطار زیرزمینی یا اتوبوس سوار می‏شدند، آن را باز کنند و بخوانند. این کاری است که اگر باب شود، بسیاری از وقت‏های مرده، زنده خواهد شد.

 

عرضه‏ کتاب در قطار، مترو، اتوبوس و ادارات
قطار از اینجا تا مشهد، به نظرم حدود چهارده پانزده ساعت در راه است. خیلی‏ها هستند که از بی‏کاری احساس کسالت می‏کنند؛ هیچ وسیله‏ای هم برای رفع بی‏کاری ندارند. کسانی موظف بشوند، حتی می‏شود ناشران را وادار کرد؛ یا حتی می‏شود در اول کار، خود دولتی‏ها این کار را بکنند، که کتاب‏های خوب و سرگرم کننده و متنوع را به دست فروشنده‏های دوره‏گرد بدهند، تا وارد قطار بشوند،... کوپه به کوپه بروند، در را باز کنند، کتاب عرضه کنند و کتاب را بفروشند. احتمال اینکه کتاب در اینجا خریداری بشود، زیاد است. ان شاءالله مترو راه خواهد افتاد؛ همین کار در مترو انجام بگیرد؛ حتی در اتوبوس این کار انجام بگیرد. در اداراتی که مردم در آنجاها زیاد انتظار می‏کشند، مثل دادگستری، که اگر ملاحظه بفرمایید، در این ساختمان ولوله‏ی جمعیت است؛ خیلی‏ها دو ساعت سه ساعت منتظر چیزی نشسته‏اند،... بروند و به مردم کتاب بفروشند؛ یعنی مردم را در معرض کتاب قرار بدهند. این کار بی‏شک کتاب‏خوانی را مقداری ترویج خواهد کرد.

 

نمایشگاه دائمی، هفته‏ی کتاب‏خوانی
... وسایلی هم برای اینکه مردم به کتاب‏خوانی رو بیاورند، باید باشد.... امروز یکی از آقایان مطرح کردند که اگر ما نمایشگاه دائمی داشته باشیم، یا هفته‏ی کتاب‏خوانی داشته باشیم که در این هفته برای کسانی که مقداری کتاب می‏خوانند، جایزه‏هایی معین بشود، خوب است. از این قبیل بایستی باشد، تا ان شاءالله مردم به کتاب‏خوانی هر چه بیشتر تشویق بشوند.


من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه‏اش این باشد که مردم کتاب‏خوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگر این طوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست. بله، ما باید عرضمان را به مردم بکنیم و بنده هم عرض می‏کنم؛ منتهی چیزهایی هست که با گفتن تنها تمام نمی‏شود. معلومات، خاصیتش این است که یک بار که چیزی را گفتیم، طرف می‏فهمد؛ دیگر لازم نیست آن را دوباره، سه باره، ده باره بگوییم، می‏شود تکرار ممل، لیکن اخلاقیات و خلقیات و عادات و رفتارها این طوری نیستند. وقتی کسی عادت ناپسندی دارد، کافی نیست که بگوییم آقا این عادت ناپسند است، یا این کار را انجام نده، یا این کار را انجام بده. یک بار تذکر بدهیم و بگوییم ما گفتیم دیگر، تکلیفمان تمام شد؛ نه، این طوری نیست. این، گفتن و باز گفتن و باز گفتن و به زبان‏های گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردن می‏خواهد، تا یک عادت از میان برود، یا به وجود بیاید.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 132312

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha