به گزارش خبرگزاری شبستان، کتاب «در پایتخت فراموشی» نوشته محمدحسین جعفریان؛ نویسنده، مستندساز و روزنامهنگار پس از آنکه در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد، با حضور نویسنده، بهروز افخمی و محمدسرور رجایی عصر روز گذشته در فرهنگسرای اندیشه نقد و بررسی شد.
براساس این گزارش، محمدحسین جعفریان نویسنده و مستندساز در ابتدای این نشست ضمن اشاره به نگارش اثر اظهار داشت: طی چند روزی که کتاب منتشر و رونمایی شده با استقبال خوبی مواجه شده است.
وی ادامه داد: سال 1380 سفری به افغانستان رفتم و سریال شاه احمدمسعود را تصویربرداری کردم، شهریور سال بعد دعوت شدم به افغانستان، در سال 80 شاه مسعود زنده بود اما 20 شهریور همان سال و 2 روز پیش از حادثه 11 سپتامبر به همراه مترجمش به شهادت رسید.
جعفریان ابراز داشت: دور بعد که به افغانستان دعوت شدم برای سالمرگ شاه مسعود بود؛ در آن زمان بهروز افخمی نماینده مجلس بود، اما اصرار داشت همراه من به افغانستان بیاید، به دلیل سمت و مسئولیتش نگران بودم، اما اصرار کرد و همراه هم به افغانستان رفتیم؛ این سفر، سفری خوب بود در مراسم سالگرد شرکت کردیم. در این سمینار از سراسر دنیا شخصیتهایی حاضر بودند. تمام این موارد ذکر شده است.
وی ضمن اشاره به اینکه فکر نمیکردم استقبالی اینگونه از اثر صورت گیرد، افزود: ناشرم از اتمام چاپ اول کتاب خبر داد که دیگر هیچ مجلدی در بازار نیست، این خبر خوبی است شاید اگر امید مهدینژاد نبود هیچگاه این اثر منتشر نمیشد.
جعفریان در ادامه ضمن اشاره به مستندسازی افزود: سیدمرتضی آوینی همواره تعبیری داشت و آن اینکه اگر ما چیزی به نام «هالیود اسلامی» داشته باشیم، بهترین کارگردان آن بهروز افخمی خواهد بود.
وی در خصوص همسفر بودنش با این کارگردان ایرانی گفت: در این سفر خیلی چیزها از افخمی یاد گرفتم و واکنش های مردم افغانستان به خاطر سابقه فرهنگی و سیاسی که افخمی داشت این سفر برای ما جالب بود.
وی به محتوای کتاب اشاره و تصریح کرد: نقطه جذاب این کتاب به تصویر کشیدن شهر کابل در چند ماهی است که این شهر از چنگ طالبان خارج شد و در واقع این اثر مستند معاصر افغانستان است.
جعفریان در خصوص ادبیات این کتاب گفت: برای اینکه این کتاب برای مخاطب جاذبه پیدا کند سعی کردم آن را به نثر روان و با قلمی طنز بنویسم .
این نویسنده با بیان اینکه یکی از برکتهای سفرنامه نویسی این نکته است که پای آدمهایی مانند افخمی را به کشورها باز می کند، تاکید کرد: نقدهایی را به کتاب وارد میدانم، اینکه عنوان میشود کتاب صرفا حالت گزارشی دارد و در آن کار تحلیلی صورت نگرفته است همه را قبول دارم.
جعفریان به ضعفها اشاره و تصریح کرد: کتاب را خیلی سریع نوشتم و چون تأکید داشتم که به نمایشگاه برسد از اشکالاتش سطحی عبور کردم.
جعفریان از انگیزههای نوشتن این اثر گفت و افزود: مهمترین انگیزه من برای نوشتن کتاب «در پایتخت فراموشی» عدم توجه ایرانیها به مردم افغانستان بود.
وی با درخواست از خبرنگاران برای درج این بخش سخنانش و انتقاد از مطلبی اینگونه گفت که، حضرت آقا بارها در ملاقات با رایزنهای فرهنگی تأکید کردند در کشورهای مختلف در فضای فرهنگی دو رسالت اصلی داریم یکی گسترش اسلام و دیگری گسترش زبان فارسی؛ رهبر انقلاب در دیدارشان تأکید کرده بودند که در بین این دو وظیفه رایزنان فرهنگی، گسترش زبان فارسی در اولویت قرار دارد.
جعفریان در ادامه این مطلب با تاسف ابراز داشت: در خبرگزاری تابناک مطلبی خواندم که رایزن فرهنگی ما در اتیوپی کلاس عربی برگزار کرده، در حالی که شخص اول مملکت ما یعنی حضرت آقا، مهمترین کار را گسترش زبان فارسی عنوان کردهاند.
جعفریان در پایان صحبتش در خصوص نقدی که سرور رجایی درباره خودشیفتگی ارتباطش با احمدشاه مسعود گفت: بارها به من گفته شده بود که وقتی آقای خرازی برای دیدار با شاه احمد مسعود به افغانستان میآمد احمدشاه تا یک هفته فرصت ملاقات با وی را نداشت، اما در همان زمان احمدشاه 4 ساعت با من صحبت می کرد.
* افخمی: اغلب داستانهای نویسندگان افغان را میخوانم
در ادامه برنامه افخمی در خصوص سفرش به افغانستان گفت: من سالهاست که برای ساخت فیلمی راجع به افغانستان تحقیق میکنم من به احمدشاه مسعود بسیار علاقه مند بودم و معتقد بودم که ترور وی در 9 سپتامبر ارتباطی نزدیک با واقعه 11 سپتامبر دارد چرا که برای واقعه دوم باید فرمانروایی طبیعی افغانستان را از بین میبردند.
وی ضمن اشاره به این ترور گفت: این ترور نشانه عجیبی بود چرا که افرادی که این ترور را صورت دادند اول باید احمدشاه مسعود را به عنوان فرمانروایی طبیعی افغانستان پس از طالبان از میان برمیداشتند، بعد عملیات را انجام میدادند، برای ذهن پرتوطئهای مثل من، این خود از دلایلی بود که موضوع 11 سپتامبر به شکلی که عنوان میشود نیست و نمیتواند به وسیله القاعده انجام شده باشد، چرا که القاعده آن چیزی که به نظر میآید نیست؛ یعنی یک سازمان تروریستی که قصد تخریب دو برج در امریکا را دارد ؛2 روز قبل به عنوان مقدمه انجام ماموریت اول کسی را که در افغانستان به قدرت خواهد رسید؛ از میان برمیدارند، بعد 11 سپتامبر را رقم زند، به نظر می رسد کمی علائق سیاسی و فکرهای درباره سیاست جهانی و پیچیدگیها سبب شده بود که بخواهم فیلمی درباره احمدشاه مسعود بسازم، ولی درباره جنبههای دیگر زندگی افغانستان و جنبههای زندگی غیرسیاسی افغانها هم علاقمند بودم، لذا علاقمندم فیلم بسازم، چرا که وقتی در افغانستان حضور داریم، انسان احساس میکند در مملکت خود حضور یافته و به بخشی از ایران بزرگ مسافرت کرده است.
افخمی در خصوص علاقه مندی اش برای ساخت فیلم راجع به افغانستان گفت: فیلمهای زیادی را علاقهمند هستم راجع به کشورهای گوناگون بسازم اما به دلیل این تفکرم که افغانستان بخشی از ایران است این کار را در اولویت قرار دادم.
این فیلم ساز ادامه داد: این سفر برای من بخشی از تحقیقات طولانی و مفصلی است که درباره افغانستان در طول سالها انجام میدهم چرا که برایم جذاب است، اغلب داستانهای نویسندگان افغان را میخوانم، آنچه شاعران میسرایند کم و بیش در جریانش هستم اما بیشتر در جریان ادبیات داستانی افغانستان هستم، اما میسنجم که چگونه میشود با حضور افغانها به عنوان بازیگر فیلم داستانی یا شاید با افغانها به عنوان عوامل سازنده کاری را تهیه بکنم، به هر حال به این موضوع علاقمندم و پس از سفر افغانستان هم این کوشش ادامه پیدا کرده است.
* رجایی: «در پایتخت فراموشی» مقطعی از تاریخ معاصر افغانستان را بازگو میکند
در ادامه محمدسرور رجایی، منتقد ادبی افغانستانی ضمن تشکر از فعالیتهای فرهنگی محمدحسین جعفریان، راجع به آشناییاش با وی گفت: من در سالهای 71 و 72 در زمان جنگ در کابل بودم و نام جعفریان را از دور شنیده بودم، به ایران مهاجرت کردم در سال 75 روزنامه قدس را خریدم که شعری از جعفریان به چاپ رسیده بود، من با آن شعر بشدت تحت تأثیر قرار گرفتم و یاد روزهایی افتادم که در افغانستان بودم.
این منتقد ادبی در ادامه در خصوص نقدهایش به این کتاب گفت: نقد من ساختاری و محتوای نیست چرا که جعفریان شناخت زیادی نسبت به افغانستان دارد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: اما به نظرم در کتاب سهلانگاریهای صورت گرفته که جعفریان باید به آنها توجه میکرد.
رجایی اضافه کرد: این کتاب بسیار ارزشمند است، «در پایتخت فراموشی» مقطعی از تاریخ معاصر افغانستان را بازگو میکند، البته زیبایی دیگری که در کتاب دیدم ارتباط عمودی کتاب است، وقتی مخاطب کتاب را میخواند منتظر صفحه دیگر خواهد بود، هوشمندانهتر اینجاست که در این کتاب تیترهایی انتخاب شده که اگر مخاطب 2 برگ را بخواند مطلب را دریافت میکند که به نظرم این موضوع فوقالعاده است.
رئیس خانه شعر افغانستان ابراز داشت: این کتاب متاسفانه دیر منتشر شد، چون خاطره و یا سفرنامهنویسی در افغانستان در شرایط کنونی فراموش شده است؛ شاید کتاب محمدحسین جعفریان، امیرخانی بتواند تلنگری باشد بر ذهن فرهنگیان ما که رجوع کنند به جزئینگری به مسائل تاریخی افغانستان و سفرنامهنویسی.
وی گفت: این اثر نقاط قوت بسیار دارد که به عنوان یک افغانستانی در هنگام مطالعه بغض کرده و اشکم جاری شد.
رجایی به طرح روی جلد کتاب اشاره و اضافه کرد: روزی فردی از سوره مهر با بنده تماس گرفت که کلاه افغانی داری؟ پرسیدم بله برای چهکاری نیاز دارید، پاسخ داد، جعفریان در حال تدوین کتابی درباره افغانستان است و ما برای طرح روی جلد آن نیاز به کلاه افغانی یا همان کلاه منسوب به شاه احمد مسعود داریم، پاسخ دادم من این کلاه را در منزل دارم، در واقع همین عکس روی جلد متعلق به کلاه بنده است.
رجایی ضمن انتقاد از اینکه در ایران افغانستانیها افغانی خوانده میشوند که این عنوان نادرست است گفت: به مردم افغانستانی در کشور افغانستان افغانی نمیگویند افغانی واحد پول مردم افغانستان است در کتاب به جای لفظ افغانی باید از لفظ افغانستانی استفاده میشد.
وی در خاتمه با انتقاد از نگارش جعفریان و اینکه در هنگام ارائه این نقد سعی میکنم به چهره جعفریان نگاه نکنم تا مطلب را آسانتر بیان کنم ابراز داشت: ارتباط صمیمی محمدحسین جعفریان و احمد شاه مسعود در کتاب بسیار اغراق شده آمده طوری که مخاطب احساس میکند نویسنده دچار خودشیفتگی در فضای ارتباطش با احمد شاه شده است.
پایان پیام/
نظر شما