نخستین گام عملی امام(ره) برای تحقق حکومت اسلامی// دعوت مردم به قیام

امام راحل نخستین گام خود را با بیدار کردن ملت ایران به طور عام و روحانیت به طور خاص بردارد. به همین دلیل نخستین پیام خود را خطاب به علما و ملت ایران می دهد.

خبرگزاری شبستان: سال 1323 تنها سه سال از رفتن رضاخان از ایران گذشته است. رضاشاه آن‌قدر در ایران حفقان ایجاد کرده که هیچ کس جرأت اعتراض ندارد. شاید این شعر از کسی مثل امام خمینی(ره) با آن روحیه مبارزه، بتواند خفقان آن عصر را خوب‌تر بنمایاند: "از جور رضاشاه کجا داد کنیم/ زین دیو برِ که ناله بنیاد کنیم/ تا نای نفس بود ره ناله ببست/ اکنون نفسی نیست که فریاد کنیم." علما هم از این قاعده مستثنی نیستند. هنوز خاطره برداشتن عمامه از سر روحانیون از ذهن‌ها محو نشده. علما هنوز فراموش نکرده‌اند چطور رضاخان هر حرکت اعتراضی به کشف حجاب را به شدت سرکوب و در نطفه خفه کرد، حتی اگر از سوی علمای بزرگ بود.


حال که رضاخان رفته و محمدرضای جوان هنوز آن قدر قدرت ندارد که بتواند کارهای پدر را ادامه دهد، فرصت خوبی است برای کسانی که از وضع موجود راضی نیستند. اما افسوس که به گفته امام آن‌قدر رضاخان ظلم کرده که دیگر نفسی برای فریاد نمانده است. از طرفی آیت‌الله بروجردی، زعیم حوزه علمیه قم در این زمان، اعتقادی به مبارزه با شاه و فعالیت سیاسی ندارد و هنوز به اصلاح شاه جوان امید دارد. خمینی 43 ساله هم هرچند یکی از اساتید درجه اول حوزه است و درس خارجش بعد از آیت‌الله بروجردی شلوغ‌ترین درس است(1)، معتقد است تصمیم‌های کلان حوزه باید توسط زعیم حوزه گرفته شود تا از تفرقه و تشتت جلوگیری شود و به همین دلیل است که بعد از وفات شیخ عبدالکریم موسس حوزه علمیه و در زمان مراجع ثلاث، بیشترین تلاش را او می‌کند تا آیت‌الله بروجردی را به قم آورد تا مرجعیت را از چندگانگی بیرون آورد.


در این زمان است که امام فرصت را غنیمت می‌شمارد و به روحانیان و آزادگان پیام می‌دهد که از فرصت پیش‌آمده استفاده کنند. امام که در سال گذشته (همان‌طور که گفته شد) در کتاب کشف‌الاسرار نظرات خود را در مورد نوع حکومت مطلوب خود یعنی ولایت فقیه، عنوان کرده است، حال قصد دارد تا این نظریه را از عرصه ذهن وارد عرصه عمل کند و اولین گام خود را با بیدار کردن ملت ایران، به طور عام، و روحانیت، به طور خاص، بردارد. به همین دلیل اولین پیام خود را خطاب به علما و ملت ایران می‌-دهد (2) "بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ قال اللَّه تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى‏. خداى تعالى در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه‏هایى است که خداى عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است."

 

امام در پیام خود قیام لله را وظیفه تمام انبیا می‌داند

امام در پیام خود پس از اینکه قیام لله را وظیفه تمام انبیا می‌داند، به مضرات قیام برای نفس و خودخواهی می‌پردازد؛‌‌ همان که به عقیده امام آفت اصلی امروز مسلمانان است و باعث شده مسلمانان امروز این گونه خوار باشند: "خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از 10 میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت‏پرست پشت می‌زنشین شدند."


و سپس این آفت فراگیر را که در میان تمام مسلمانان جهان مشترک است، به طور خاص در میان مسلمانان ایران بررسی می‌کند و در خلال آن به شدت به رضاخان حمله می‌کند و در آن شرایط سخت او را با صفاتی چون "بی‌سواد" و "بی‌شرف" یاد می‌کند: "قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بی‌سواد را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى‏کند که حَرْث و نسل آن‌ها را دستخوش شهوات خود کند. قیام براى نفع شخصى است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام براى نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام براى خود است که موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه‌گرد بی-شرف کرده و نَفَس از هیچ کس درنمى‏آید. قیام براى نفس است که چادر عفت را از سر زنهاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمى‏گوید. قیام براى نفع‌هاى شخصى است که روزنامه‏‌ها که کالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم‌‌ همان نقشه‏‌ها را که از مغز خشک رضاخان بی‌شرف تراوش کرده، تعقیب مى‏کنند و در میان توده پخش مى‏کنند. قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه مى‏خواهد بگوید و کسى نفس نکشد."

 

این چه ضعف و بیچارگى است که شما‌ها را فرا گرفته؟

بعد چون معتقد است که وظیفه علمای دین نیز در این زمان‌‌ همان وظیفه پیامبران است، نهیب می‌زند که: "هان اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین‌دوست! اى دین‌داران خداخواه! اى خداخواهان حق‏پرست! اى حق‏پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطن‌خواه! اى وطن‌خواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع‌هاى شخصى کرده تا به همه سعادت‌هاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید."
امام کنار رفتن رضاخان قلدر به منزله وزیدن نسیم روحانی الهی می‌داند که باید آن را غنیمت شمرد: "انّ للَّه فى ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا ل‌ها؛ امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه‌گرد شهوت‏ران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دست‌خوش اغراض باطله خود کنند."
امام اعتراض خود را نسبت به خاموشی علما نسبت به توهین‌های کتاب اسرار هزارساله این‌گونه بیان می‌کند: "امروز شما‌ها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتاب‌هاى یک نفر تبریزى بى‏سروپا را که تمام آیین شما‌ها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحى له الفداء- آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شما‌ها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگى است که شما‌ها را فرا گرفته؟"
روح الله سپس علما را سرزنش می‌کند که چرا وحدت کلمه ندارند، حتی به اندازه بهاییان: "اى آقاى محترم که این صفحات را جمع‏آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا مى‏گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتى مى‏شد، همه یک‌دل و جهت از تمام کشور قیام مى‏کردند. خوب است دین‌دارى را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آن‌ها در یک دیه زندگى کند، از مراکز حساس آن‌ها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شما‌ها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره‏سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دینى را آغاز کردند."


در انتهای پیام، امام پیش بینی‌ای می‌کند که به زودی محقق می‌شود: "به همین زودى بر شما تفرقه‌زده‏‌ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت‌تر شود." هنوز ده سال از این پیش‌بینی امام نگذشته که این عدم قیام لله و استفاده نکردن علما از فضای پیش‌آمده کار را به جایی می‌رساند که محمدرضای جوان چنان قدرت می‌یابد که دست به انقلابی می‌زند به نام انقلاب سفید، تا کار نیمه‌تمام پدرش را برای نابودی دین به سرانجام رساند؛ هر حرکتی از سوی علما و مردم را هم به شدت هرچه تمام‌تر سرکوب می‌کند؛ و فجایعی مثل 15 خرداد و واقعه فیضیه را می‌آفریند تا روی پدرش را در جنایت سفید کند.
پی‌نوشت:
1. امام از سال 1327 به اصرار شاگردانش، شهیدمطهری و مرحوم منتظری، درس خارجش را آغاز می‌کند.
2. متن نامه را می‌توانید در صحیفه امام جلد 1 صفحه 22 و 23 مشاهده کنید.

 

پایان پیام/

کد خبر 138597

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha