به گزارش خبرگزاری شبستان، تهران روز سرمقاله امروز 26 تیر را به تحولات عربستان سعودی اختصاص داده است، این مقاله با عنوان «راه بیبازگشت آل سعود» ؛ خاندان آل سعود را را با وجود شرایط داخلی در مسیری بی بازگشت برای پذیرش روند حاکمیت فعلی می داند؛ در این گزارش به مشروح آنچه در این مقاله آورده شده است خواهیم پرداخت:
اخبار مربوط به شرطگذاری دولت عربستان برای آزاد ساختن شیخ نمر که گفته میشود این دولت آمادگی خود را برای اقدام در مقابل تبرئه طارق الهاشمی معاون سنی ولی فراری رئیسجمهور عراق اعلام کرده اگر درست باشد، به معنای توسل آل سعود به حیله جنگ شیعه و سنی وانمود کردن انقلاب مردمی در عربستان است.
عربستان اکنون در مسیری بیبازگشت قرار گرفته که فرار از این وضعیت امکان پذیر نخواهد بود چرا که نتیجه قهری یکصد سال حکومت ظالمانه و سلطه جابرانه قوی و قبیلهای خاندانی است که همه آزادیهای اساسی و حقوق قانونی یک ملت بزرگ را از او سلب کرده و پوستین وارونهای از اسلام در پوشش عصبیتهای جاهلی بر شبه جزیره عربستان حاکم کرده است.
تحولاتی که عربستان آبستن آنست در انتظار لحظهای تاریخی است که کاخهای شیشهای حکام دیکتاتور را به یکباره فرو ریخته و نقشه سیاسی منطقه و معادلات خاورمیانه را تغییر دهد. از یکسو طوفان انقلابهای مردمی به عربستان رسیده و برگزاری اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای ریاض، تحصن دختران دانشجو، خودکشی یک پرستار بیکار و اعتراض اهل سنت به سیاستهای ارعابی وهابیون، خواب خوش حاکمان سعودی را آشفته کرده است. سرزمین سکوت و آرامش دیروز، اکنون شاهد تحولات زیرپوستی ناشی از خودآگاهی اقشار مختلف مردم عربستان و مطالبات عمومی ملتی است که سالها از کمترین حقوق اساسی در انتخاب مسئولین، رعایت حق انتخاب برای مردم، حقوق شهروندی و آزادیهای دینی بیبهره بودهاند. اکنون این مطالبات قانونی که سالها در زندان تعصبهای دینی و حکومت قبیلهای حبس شده و امکان بروز و ظهور نداشت، به حدی از تراکم رسیده که هر لحظه ممکن است با یک حرکت انفجاری، معادله قدرت را در ثروتمندترین کشور نفت خیز منطقه به هم بریزد.
آنچه بر اهمیت مسأله میافزاید اینست که این بشکه بزرگ باروت و انباشته از مطالبات مردمی، دقیقاً در سرزمینی آماده اشتعال است که بیشترین منابع نفتی جهان را در خود جای داده و کافی است وقوع یک جرقه بزرگ انفجاری عظیم را در این شبه جزیره ایجاد کند که مدیریت آن به سادگی امکانپذیر نخواهد بود.
در شرایط فعلی نه یک جرقه، بلکه عوامل محرک و آتش زای متعددی در عربستان وجود دارند که هر یک از آنها میتوانند باعث ایجاد دگرگونیهای بزرگی در این کشور شوند. موارد ذیل مدتهاست نگرانیهای بسیاری را در میان حامیان غربی این رژیم سنتی و قبیلهای که با هیچیک از ساختارهای سیاسی امروز جهان سازگار نبوده، ایجاد کرده است:
1 - تشدید جنگ قدرت در عربستان - مرگ "نایف بن عبدالعزیز" ولیعهد سابق عربستان و انتخاب غیرمشورتی و خلاف سنت "سلمان بن عبدالعزیز" به این سمت از میان دیگر برادران ملک عبدالله پادشاه این کشور، آتش جنگ قدرت را در عربستان و در میان خانواده سه هزار نفره سلطنتی سعودی شعله ور کرده است. این امر بار دیگر اختلافات عمیق و کینه دیرینه شاهزادگان سعودی نسبت به یکدیگر که همواره برای مرگ دیگری و رسیدن به قدرت، لحظه شماری میکنند را در کانون توجه رسانهها قرار داده است. با مرگ نایف، بار دیگر جنگ قدرتی در عربستان کلید خورد که آل سعود سالها تلاش میکرد به هر طریق ممکن بر این رقابت داخلی فائق آمده و بر کشمکشهای درونی سرپوش بگذارد اما در پی مرگ دو ولیعهد، دیگر امکان پوشاندن این زخم کهنه وجود نداشت.
اوضاع به حدی جدی و عمیق است که کارشناسان غربی نیز اعلام کردهاند هر چند خاندان حاکم بر عربستان تلاش میکند اوضاع را آرام نشان دهد، اما در واقع جنگ قدرت میان شاهزادگان محافظه کار با شاهزادگان تکنوکرات و طیف سلفیهای معتدل با وعاظ السلاطین متعصب وهابی، عربستان را در آستانه تحول بزرگی قرار داده که میتواند نسیم بیداری را در جزیرةالعرب که ماههاست با تمرکز بالای مقامات امنیتی آل سعود و ایجاد خفقان و سرکوب شدید در این کشور در محاق قرار گرفته بود، شعلهور کرده و تلاش مردم برای کسب مطالبات مشروع به ویژه حق تعیین سرنوشت و انجام اصلاحات و آزادی را تشدید کند.
2 - وخامت حال پادشاه عربستان - هر چند خبرهای مربوط به مرگ پادشاه 90 ساله عربستان تاکنون درست از آب درنیامده، ولی قدر متیقن اینست که وی از شرایط جسمانی نامناسبی برخوردار است و اقدامات متراکم پزشکان نیز نتوانسته عوارض متعدد بیماری و کهولت را در پادشاهی که در نقش خیمه ستون خاندان آل سعود عمل میکند، برطرف کند.
بنابر این همانگونه که روزنامه انگلیسی گاردین نیز نوشته، "همه در عربستان منتظر مرگ پادشاه هستند تا آنها هم حرکت اعتراضی خود را آغاز کنند، زیرا عربستان آنچنان تحت سلطه، فشار و سرکوب قرار داشته که شرایط، کاملاً برای وقوع یک انقلاب، آماده شده است". به گفته بسیاری از کارشناسان، اکثر عوامل و شرایطی که باعث انقلابهای جهان عرب شد، در عربستان نیز وجود دارد و همه چیز در انتظار زمان مناسب است.
3- گسترش قیام اهالی شرقیه - شیعیان عربستان که حدود 15 تا 20 درصد از جمعیت 20 میلیونی این کشور را تشکیل میدهند، سالهاست که شاهد پایمال شدن حقوق قانونی خود بوده و علیرغم اینکه در مناطق نفت خیز شرق عربستان، فشار چرخهای صنعت نفت این کشور را بردوش دارند، از کوچکترین آزادیهای اساسی بیبهرهاند و همواره تحت فشار مضاعف قرار دارند. اکنون انتفاضه ساکنان استانهای شرقی عربستان همچون قطیف وارد مرحله تازهای شده و با تقدیم 25 شهید و اسارت شیخ "نمرالنمر" راههای جدیدی را برای پیروزی جستجو میکنند. هر چند رژیم سعودی از قیام شیعیان و اعتراضات آنها بهرهبرداری کرده و تلاش نموده اکثریت مردم اهل سنت عربستان را که میانهای با وهابیت حاکم بر این کشور ندارند، درخصوص احتمال خطر سلطه شیعیان تحریک کرده و افکار عمومی را دچار انحراف سازد و حیله تبلیغاتی آزادی شیخ نمر در برابر تبرئه طارق الهاشمی نیز بخشی از این طرح است، ولی این شیوه نیز نتیجهای معکوس ببار آورده و با کشیده شدن موج اعتراضات به سایر مناطق عربستان، رژیم آل سعود در برابر فشار همه جانبه مردم و مطالبات عمومی قرار گرفته و قدرت تحمل شرایط و کنترل اوضاع را از دست داده است.
واقعیتی که امروز برآیند تحلیل کارشناسان منطقهای و غربی از اوضاع ملتهب عربستان است بر این نکته تمرکز یافته که رژیم آل سعود، دیر یا زود رفتنی است، زیرا مردم عربستان تصمیم گرفتهاند از شرایط و تحولات داخلی برای خروج از سلطه قومی و قبیلهای استفاده کنند و حاضرند در این راه هزینههای لازم را نیز بپردازند.
قدر مسلم آنکه تغییرات در عربستان گریزناپذیر خواهد بود و تنها بحث بر سر شدت و ضعف این تحولات است، زیرا آمریکا برای دور زدن حرکتهایی که خواستار پایان حکومت پادشاهی در عربستان هستند، بر انجام اصلاحات و اعطای آزادیهای کنترل شده از طریق روی کار آوردن مهرههای تکنوکرات تاکید میکند، طرحی که در مقابل طوفانی که مناطق عربستان را یکی پس از دیگری در بر گرفته، ابتر و ناکارآمد است.
پایان پیام/
نظر شما