خبرگزاری شبستان: فلسفه روزه چیست؟ منظور ان است چرا روزه میگیریم و بر روزه چه اثاری مترتب است. برخی از اثار روزه مادی و برخی معنوی است. برخی از اثار ان بعد اخلاقی دارد و برخی اجتماعی و تربیتی . همه ابعاد و فوائد روزه برای ما کشف نشده و ادعای گزافی است اگر گفته شود با ندانستن فوائد روزه نیازی به روزه گرفتن نیست. خداوند بر اساس مصلحت و خیر بندگان یک ماه روزه را برا انها واجب کرده است و سختی انها را نمیخواهد. بسیاری از امور اثار معنوی دارد و به مرور زمان اثار مادی خود را نشان خواهد داد.
در دین اسلام سختی و مشقتی بر عبد وارد نشده است . خداوند بارها این مسئله را در ایات قران متذکر شده است :
... مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ [٥:٦]
... خداوند نمیخواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید!
لَّیْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [٩:٩١]
بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند،) هرگاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند (؛ و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند). بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!
در قران در باب روزه ماه رمضان نیز امده است :
... یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ [٢:١٨٥]
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!
شهید مطهری در باب روزه آوردهاند :
اساساً یک فلسفه روزه این است که انسان را از نازپروردگى خارج مىکند. شما روزهاى اولى که روزه مىگیرید چون ابتداى آن است که مىخواهید از قانون نازپروردگى خارج بشوید خیلى بىحال مىشوید، ضعف شما را مىگیرد. ولى روزهاى آخر ماه مىبینید با روزهایى که روزه نگرفتهاید هیچ فرقى نکردهاید.
بسیارى از این خیالاتى که ما مىکنیم اشتباه است. بعضى از افراد عذرهاى بسیارى از کسانى را که روزه مىخورند قبول ندارند، مىگویند روزه خورهایى که به بهانه اینکه مریضند روزه نمىگیرند، چون روزه نمىگیرند ضعیف مىشوند و چون ضعیف مىشوند این ضعفشان را مانع روزه گرفتن مىپندارند.
این حماقت است که کسى بگوید روزه از نیروى کار مىکاهد.
ثانیاً مگر بشر فقط باید کار بکند؟ مگر بشر یک ماشین است که حداکثر استحصال را باید از این ماشین کرد؟ مگر حیوانِ بارکش است؟ مگر بشر دل ندارد؟
مگر بشر روح ندارد؟ مگر بشر احتیاج به تقوا ندارد؟ آیا بشر فقط احتیاج به یک چیز دارد و آن کار است؟ دیگر احتیاج به آدمیت ندارد؟ احتیاج به اینکه طبیعت سرکش را رام کند ندارد؟ احتیاج به اینکه شهوات خودش را بشکند ندارد؟ احتیاج به اینکه اراده عقلانى و انسانى خودش را تقویت کند ندارد؟ همه چیز را باید از دریچه کار ببینیم و کار فقط؟! بروید از ادارات راهنمایى و شهربانى بپرسید که در ماه رمضان آمار جرم و جنایت چقدر کاهش پیدا مىکند. ببینید در ماه رمضان چاقوکشى، آدمکشى، خرابکارى، قماربازى چقدر کمتر مىشود و در مقابل، اعمال انسانى چقدر مضاعف مىشود، انسانیت چقدر بالا مىرود، احسان چقدر بیشتر مىشود، صله ارحام چقدر زیاد مىشود! اینها را هم باید در نظر بگیریم، فقط نگوییم نیروى کار.
اینهاست که ما نامش را افراط یا جهالت مىگذاریم. اینجور دخل و تصرفهاست که باید جلو آن گرفته بشود. معلوم شد اینهایى که این حرفها را به حساب مقتضیات زمان و انطباق با زمان و احتیاجات روزگار مىزنند و مىگویند اگر در زمان پیغمبر مردم روزه مىگرفتند اینقدر احتیاج به کار نبود و امروز جامعه احتیاج زیادى به کار دارد پس زمان فرق کرده است و حالا که زمان فرق کرده است مقتضیات زمان عوض شده پس باید روزه را برداریم، افراطى و جاهل مىباشند. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج21، ص: 67)
اگر چه در ظاهر و از بعد مادی در روزه داری ضعف و سختی بر انسان عارض میشود اما این سختی مقطعی در برابر راحتی و ارامش و خیر کثیر معنوی است . البته پوشیده نیست اثار مثبت مادی فراوانی نیز بر ورزه مترتب است که ضعف مادی ان ناچیز است.
در کافى از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر وقت امرى و پیشامدى على (ع) را بوحشت مىانداخت، برمیخاست، و بنماز مىایستاد، و مىفرمود: (اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)، از صبر و نماز کمک بگیرید.
و نیز در کافى از آن جناب روایت کرده، که در ذیل آیه نامبرده فرمود: صبر همان روزه است، و فرمود: هر وقت حادثهاى براى کسى پیش آمد، روزه بگیرد، تا خدا آن را بر طرف سازد، چون خداى تعالى فرموده: (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ)، که منظور از آن روزه است. (ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص: 230).
روزه دارای اثار معنوی است و این اثار موجب گشایش در زندگی مادی میشود و مشکلات دنیوی ما را نیز بر طرف میکند. متاسفانه برخی با دید سطحی گمان میکنند اثار عبادات می بایست سریع و به صورت عیان در زندگی مادی نمایان شود. حال انکه بروز و ظهور این مسائل همیشگی و همگانی نیست.
اما علی علیه السلام روزه را سپر در برابر عذاب الهی معرفی میکنند: « این که روزه ماه رمضان را سپر، در برابر عذاب و عقاب إلهى تعبیر فرموده، و با این که دیگر عبادات نیز همین صفت را دارند، آن را به روزه اختصاص داده براى این است که روزه بیش از هر عبادت دیگر، مانع انسان از معصیت، و نگه دار او از عذاب خداوند است، زیرا روزه موجب سرکوبى شیاطینى است که دشمنان خدایند و از هر سو انسان را احاطه کردهاند، بدیهى است وسیله و ابزار شیطان، امیال و شهوات آدمى است، و آنچه رغبتها و شهوتها را تقویت مىکند و آنها را برمىانگیزد، خوردن و آشامیدن است، چنان که پیامبر گرامى (ص) فرموده است: إنّ الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدّم، فضیّقوا مجاریه بالجوع یعنى: شیطان مانند خون در وجود فرزند آدم، رسوخ و جریان دارد، پس راههاى ورودش را با گرسنگى تنگ سازید، همچنین به عایشه فرمود:
پیوسته در بهشت را بکوب، عایشه عرض کرد با چه؟ فرمود با گرسنگى، بىگمان روزه در سرکوب شیطان، و بستن راهها و تنگ ساختن گذرگاههاى او ویژگى دارد و از هر عبادت دیگر مؤثّرتر و قویتر است، و چون عذاب و عقابى که متوجّه افراد انسان مىشود به نسبت دورى و نزدیکى او به شیطان، متفاوت بوده و شدّت و ضعف دارد، و روزه بیش از هر عبادت دیگر انسان را از شیطان دور مىگرداند، و به سبب این عبادت مىتوان در نهایت دورى از عذاب خداوند قرار گرفت، لذا به سپر، در برابر عذاب خداوند توصیف شده، و این ویژگى به آن داده شده است. (ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج3، ص: 138).
پایان پیام/
نظر شما