چگونه عهدی با خداوند بسته‌ایم؟

عهد ما با خدا چگونه عهدی است و از چه سنخی است؟ ما چگونه عهدی با خداوند بسته‌ایم که خود از آن بی‌خبر بوده و از طریق ائمه معصومین(ع) و سفرای الهی از این عهد مطلع می‌شویم؟

خبرگزاری شبستان: به راستی چه میزان به حقیقت و واقعیت امامت و ولایت پی برده‌ایم و به چه اندازه خود را درگیر آن کرده‌ایم؟ وظیفه‌ی ما در قبال مسئله‌ی امامت و ولایت چیست و به چه اندازه به وظیفه‌ی خود عمل می‌کنیم؟ آیا مسئله‌ی امام و ظهور منجی و انتظار، یک عادت روزمره و یک مسئله‌ی عادی است یا امری است که وظیفه‌‌ای سنگین بر دوش ما می‌گذارد؟ مراجعه به روایات ائمه نشان از عظمت امر امامت و عظمت وظیفه‌ی ما دارد. نشان از بزرگی حادثه‌ای دارد که ما آن را به امری روزمره و عادی مبدل ساخته و مشغول به دنیای خویش شده‌ایم.

امام همان عهدی است که از ما گرفته شده
در کتاب کافی حدیثی آمده که از ائمه به عنوان عهدی که از انسان‌ها گرفته شده یاد می‌شود. همین روایت ذیل آیه ۳۳ سوره نساء در برخی تفاسیر مانند تفسیر انوار العرفان بیان شده است.
حسن بن محبوب گفت از امام رضا(ع) پرسیدم مراد از قول خداوند که فرمود: و ما برای هر چیزی از آنچه پدر و مادر و خویشان به جای گذاشته‌اند وارثانی قرار داده‌ایم، و با هرکه عهد و پیمان (حقوقی) بسته‌اید، بهره آنان را بدهید (و نقض عهد نکنید) که خدا بر هر چیز گواه است.(نساء، ۳۳) چیست؟ فرمودند منظور از آن ائمه(ع) است که خداوند برای آنها از شما مردم عهد و پیمان گرفته است.
از این روایت که از زبان معصوم نقل شده است، فهمیده می‌شود که امام، نه فقط انسانی بر روی کره زمین است که وظایف و حقوقی برعهده دارد، بلکه عهد و پیمانی است که از ما گرفته شده است. وظیفه‌ی ما نسبت به امام صرف یک انسان نسبت به رئیس و مولایش نیست. ارتباط ما با امام صرفا به یک قانون مدنی و پیروی عقلی منتهی نمی‌شود. بلکه ارتباط ما با امام (ع)به یک عهد الهی و میثاق محکمی که از همه‌ی ما گرفته شده است برمی‌گردد.

اما عهد ما با خدا چگونه عهدی است و از چه سنخی می‌باشد؟ ما چگونه عهدی با خداوند بسته‌ایم که خود از آن بی‌خبر بوده و از طریق ائمه معصومین و سفرای الهی از این عهد مطلع می‌شویم؟

 

کمال ادای عهد، زیارت با رغبت و تصدیق است
در برخی روایات معصومین، حسن ادای عهدی که بر گردن شیعیان است زیارت قبور ائمه با رغبت و تصدیق است. [الکافی، ۴، ۵۶۷] این معنا همانطور که امام(ع) نیز فرمودند، نشان‌دهنده‌ی کمال ادای عهد است اما تمام عهد را نشان نمی‌دهد. علاوه بر این، این  عهد صرفا به زمان وفات امام مربوط نمی‌شود و در زمان حیات او هم همچنان عهدی بر گردن شیعیان آن امام باقی است. اما نمی توان به راحتی از این سخن معصوم گذشت و باید رابطه ی این سخن با آیه  عهد و روایات دیگری که در باب امامت و عهدی که از شیعیان گرفته شده فهمیده شود. در متون شیعه و احادیث ائمه به مسئله زیارت اهمیت خاصی داده شده است. برای زیارت کارکرد های مختلفی می توان در نظر گرفته. زیارت در نگاه عرفای ما آثاری تکوینی و حقیقی دارد همانطور که در برخی روایات ما نیز به این آثار اشاره شده است. پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: "همانا در طول عمر شما، نسیم های الهی وزیدن می گیرد ، هشیار باشید که خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید." بزرگان ما یکی از مکان هایی را که در آن نسیم های الهی وجود دارد قبور ائمه و زیارت گاه ها می دانند. همین مسئله نشان دهنده ی بعد تکوینی آثار زیارت است. اما در عین حال زیارت بعد معرفتی نیز دارد که به نظر می رسد در این روایت بیشتر بر این بعد تکیه شده است. تاکید بر زیارت بر یک پیش فرض استوار است و آن همانا اعتقاد به زنده بودن امام است. اعتقاد به اینکه امام ما را می بیند و سخنان ما را می شنود. به همین علت است که در روایت یاد شده رغبت و تصدیق از شروط این عهد دانسته شده است. پس می توان برداشت کرد که تاکید بر زیارت به عنوان یک عهد الهی ریشه ای در تاکید بر معرفت به حیات همیشگی امام در عالم هستی دارد.

 

قرآن نیز عهد خداوند است
در برخی دیگر از روایات، از قرآن به عنوان عهد خداوند یاد شده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: قرآن عهد خداوند بر خلق است. پس سزاوار است که انسان مسلمان در عهدش بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند. [الکافی، ۲، ۶۰۹]. شاید فهم اینکه قرآن عهد الهی است از فهم اینکه امام همان عهد الهی است راحت تر باشد. قرآن کتابی است که مشتمل بر حقایق و دستوراتی است که از طرف خداوند برای انسان آمده است. عهد بودن قرآن می تواند به معنای لزوم و اهمیت فهم حقایق آن و عمل به دستورات آن باشد. قرآن از طرف خداوند نازل شده و اتمام حجت بر بندگان است و همین نزول به منزله ی گرفتن میثاقی از بندگان است. بندگانی که از نزول قرآن با خبر بوده و به آن دسترسی دارند دیگر حجتی بر خداوند نداشته و نمی توانند ادعای دوری از حقیقت و عدم فهم وظایف انسانی خویش را داشته باشند. به این معنا عهد بودن قرآن کاملا روشن و قابل فهم است.

 

جمع بین روایات

از اینکه قرآن نیز مانند ائمه عهد خداوند دانسته شده است چند موضوع مشخص می‌شود:
۱- عهد خداوند، عهدی همواره زنده و جاوید است و ما همواره نسبت به آن مسئولیم.
۲- عهد خداوند مشتمل بر حقایق و دستوراتی است.
۳- عهد خداوند صورت مکتوب و صورت مجسم انسانی دارد.

با کنارهم قرار دادن این روایات می‌توان چنین برداشت کرد که شاید منظور از عهد خداوند، حقایقی آموختنی و دستوراتی عملی است و در نتیجه وفای به عهد خداوند آموختن معارف آن حقیقت و عمل به دستورات آن است. این عهد دو صورت مکتوب و مجسم دارد که صورت مکتوب آن همانا کتاب قرآن است و صورت مجسم آن همان امام معصوم است که باید در رفتار و گفتار خویش به او تاسی بجوییم.
اما اینکه چرا در روایتی کمال ادای عهد زیارت همراه با معرفت و تصدیق ذکر شده است ریشه در جدایی ناپذیری قرآن و سنت دارد. از این روایت می‌توان فهمید که تاسی به قرآن صرف کمال وفای عهد را نمی‌رساند و این عهد و وفای آن وقتی به کمال می‌رسد که ولایت و صورت انسانی قرآن درک شده و تصدیق شود و همچنین امام از دنیا رفته، مرده پنداشته نشود و فهمیده شود که این امام، زنده و حاضر است و لهذا زیارت قبور ائمه با تصدیق به حقانیت آنها و رغبت و اشتیاق به آنها همراه شده و شرط کمال وفای به عهد الهی می‌شود. باشد که به عهد خویش وفادار باشیم و در حد توان خویش وظیفه خویش را ادا کنیم.

 

پایان پیام/

کد خبر 160799

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha