در نسبت فرهنگ و تکنولوژی

در بحث تکنولوژی موضوع این نیست که مانع پیشرفت و یا ورود آن به جامعه شویم بلکه مسئله‏ اصلی این است که تکنولوژی باید از سازنده‏ خود تبعیت کند نه اینکه ما تابع تکنولوژی شویم.

به گزارش خبرگزاری شبستان، با نگاهی به تکنولوژی عصر حاضر در قلمرو زندگی فردی و تعمق در آثار مثبت و منفی آن، می‌توان به خوبی روند تغییرات رو به رشد نحوه‌ی زندگی انسان را احساس کرد. زیرا با ورود هر تکنولوژی به بازار مصرف فرهنگی جدید نیز به همراه آن وارد جامعه می‌شود و انسان تنها به عنوان یک مصرف کننده آن را می‌پذیرد و خود را بدان وابسته می‌داند که این امر گاهی سبب پایمال شدن ارزش‌های انسانی نیز می‌گردد.

بررسی تأثیرات تکنولوژی در تغییر سبک زندگی و راهکارهای پیش رو، از موضوعاتی است که برهان درباره‌ی آن با «پروفسور حسین باهر» جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی به گفت‌وگو کرده است:

از نگاه شما تأثیر تکنولوژی بر هویت فردی و اجتماعی انسان چیست؟ این تأثیرات بر فرهنگ اسلامی ما چگونه است؟
به طور کلی انسان به موازات توسعه‌ی کمّی معیشت خود، سعی کرده که ابزارآلات و بالطبع تولید را به لحاظ کمّی و هم کیفی توسعه دهد؛ و برای تحقق این امر هم به طور عمده مراحلی مطرح شده که در کتاب‌های اقتصاد آورده شده، دوران صید و شکار، کشاورزی، دامداری، تجارت و صنعت و در حال حاضر هم عصر فرا صنعتی و نانوتکنولوژی و سایبرنتیک و ... یعنی از لحاظ روان‌شناسی به تدریج بشر سعی کرده که به اصطلاح از خاک به سمت افلاک برود، یعنی اندام‌های فیزیولوژیک بدنی و پایینی خود را که شامل دست، پا و... است به اندام‌های مدنی و بالایی برساند، یعنی به جای اینکه از پا و دست استفاده بکند از مغز و دل استفاده کند و همین مسئله سبب شده که کشورها به 4 دسته تقسیم شوند:

توسعه‌نیافته، در حال توسعه، توسعه‌یافته، فرا توسعه.
این تقسیم‌بندی آخرین تقسیم‌بندی است که در حال حاضر وجود دارد و نه فقط به اعتبار مادیات، بلکه به اعتبار ادبیات، اخلاقیات و معنویات هم صورت گرفته است. به هر حال تکنولوژی مظهر صنعت است و کم کم جای طبیعت را گرفته، بشر 2 راه را رفته است. برخی از زیرانداز طبیعت‌شان کم کردند، به روانداز خودشان اضافه کردند، یعنی از طبیعت و از آن زیست‌بومشان برداشتند و به روانداز خودشان که دود، آلودگی و... است، اضافه کردند.

در حقیقت ما از سبزه، آب، خاک و یک طبیعت خوب کم کردیم و در عوض دود، آلودگی و فاضلاب و این مسائل را اضافه کردیم، این مشکلات جدید است که بشر با دست خود به وجود آورده است؛ اما اکنون، بشر پیشرفته‌ی فرهیخته دارد تکنولوژی سبز را به وجود می‌آورد یعنی طوری تکنولوژی را فراهم می‌کند که حداقل استفاده را از آن طبیعت و زیرانداز داشته باشد و به حداکثر روانداز سبز بپردازد، مثل ماشین‌هایی که با آب یا هیدروژن می‌سوزند و چیزهایی از این دست که حداقل مصرف‌های تکنولوژیک دارند و زیست‌بوم را در حداقل خودش تعدیل می‌کنند.

حال باید ببینیم که تکنولوژی چه اثراتی بر زندگی انسان داشته است. در حقیقت ما از تکنولوژی‌ها استفاده‌های مستقیمی داریم که بسیار هم خوب و مفید است. فرض کنید که از تکنولوژی‌های مدرن استفاده می‌کنیم برای اینکه بتوانیم سلول‌های بنیادین را کشف بکنیم، بیماری‌های لاعلاج را علاج کنیم و بسیاری از این فواید حیاتی را برای بشر به وجود بیاوریم. یا اینکه از آن در راستای گسترش ارتباطات‌مان استفاده می‌کنیم، پس رادیو، تلویزیون، رسانه‌ها، رایانه‌ها و ... همه بسیار خوب است؛ اما اشکالی که در استفاده از این تکنولوژی‌ها به وجود می‌آید نوع کاربرد آن‌هاست؛ یعنی بشر باید از تکنولوژی کاربرد اخلاقی داشته باشد.

به عنوان مثال ماهواره خوب است، اما در صورتی که از آن استفاده‌ی حُسن بشود و بقیه‌ی مسائل هم همین طور است. رایانه، تلفن، تلفن همراه خوب هستند اما در صورتی که از آن‌ها استفاده‌ی حسن بشود. دین می‌تواند در این میان نقش بسیار مؤثری بازی بکند، به این شکل که انسان اخلاقی را با تکنولوژی آشنا کند یا تکنولوژی را به دست انسان اخلاقی بدهد، وگرنه اگر تکنولوژی دست انسان غیراخلاقی بیفتد تبدیل به بمب مخرب می‌شود، همین مسائل اتمی خطرناک می‌شود و چیزهایی از این دست که بشریت را به ترس وا می‌دارد.

خب این فرمایش شما برمی‌گردد به نوع استفاده‌ی ما از تکنولوژی اما به نظر شما این درست است که ما از تمامی گونه‌های تکنولوژی تنها به صرف اینکه وجود دارند استفاده بکنیم؟ یا اینکه، ضرورتی ندارد؟
استفاده از تکنولوژی بستگی به نیاز ما به آن و داشتن فرهنگ استفاده از آن دارد. گاهی اوقات ممکن است ما فرهنگ استفاده از یک تکنولوژی مدرن را نداشته باشیم یا اینکه آن تکنولوژی اصلاً به درد ما نخورد، در آن صورت چنین تکنولوژی برای ما بدون استفاده است. در حقیقت هر چیزی در حد نیاز مطرح می‌شود، حتی کلام که ما داریم «کلم‌الناس علی قدر عقولهم» یعنی کلام ممکن است پیچیدگی‌هایی داشته باشد که به درد هر کسی نخورد. باید کلام هم به اندازه‌ی عقول شنونده باشد. در حقیقت مخاطب و جنس مسئله اصل است.

به عنوان مثال در کشورمان ایران چون فرهنگ استفاده از خیلی از تکنولوژی‌ها را نداریم بسیاری از تکنولوژی‌ها ضد دین و آیین ما قیام کردند. به عنوان نمونه گفتند ماهواره چیز خوبی است، ولی می‌بینیم که این برنامه‌های فارسی وان و ... تمام دین و آیین ما را به باد می‌دهد، خانواده‌های ما را متزلزل می‌کند و مسائلی از این دست؛ بنابراین نبودش مطمئناً بهتر از بودش است، ولی نمی‌توان در کل با جریان‌های عمده‌ی هستی مقابله کرد پس بنابراین باید انسان را متخلق به اخلاق الله کرد که بتواند به بهترین نحو استفاده کند. وگرنه از ابتدای خلقت و قبل از آفرینش انسان شیطان بوده، منتها این آدم است که باید شیطان را رام کند، نه اینکه شیطان آدم را رام کند.
 

آیا در عصر حاضر می توان گفت که تکنولوژی به معنای واقعی در خدمت انسان است؟
به طور کلی مشکل است که در این مورد قضاوت کرد، ما در آن سمت و سو نیستیم، زیرا جهان تا این حد گسترده شده که نمی‌توان گفت چه مقداری از بشریت صالح است، چه مقداری غیر صالح؛ ولی در مجموع از نظر هوشمندی که قطعاً تکنولوژی کمک بزرگی به (IQ) کرده، ولی چقدر به (EQ) هم کمک کرده است؟ در این مورد بایستی مطالعات میدانی انجام داد. تصور بنده این است که خیلی از آدم‌ها و خیلی از کشورها استفاده‌ی بهینه بردند، خیلی‌ها هم نه، دلیلش هم یک مسئله‌ی ساده است، اینکه آیا فرهنگ قبل از تکنولوژی قرار می‌گیرد یا بعدش؟ اگر قبلش قرار بگیرد راحت است.

ببینید شما اگر فرهنگ ماشین‌سواری را بدانید و بعد ماشین سوار شوید، مشکلی به وجود نمی‌آید، ولی اگر ماشین سوار بشوید و بعد بروید دنبال فرهنگش تا زمانی که به فرهنگش مسلط شوید چندین تصادف منجر به فوت ممکن است انجام شده باشد یا همین طور تلفن همراه یا تلفن یا چیزهای دیگر... توجه داشته باشید، ما در خود ایران انواع و اقسام تکنولوژی‌های نفتی داریم یعنی تکنولوژی‌هایی که با پول نفت آوردیم (پتروتکنولوژی)، ولی فرهنگش را نیاوردیم، بالطبع همه‌شان برای ما دردسرساز شده و مشکلاتی را به وجود آورده است؛ ولی اگر تکنولوژی وجود داشته که فرهنگش بعداً فراهم شده یا اینکه قبلاً آمادگی داشتیم مشکل چندانی با آن نداشتیم.

در هر صورت تصور بنده این است که فرهنگ با تکنولوژی رابطه‌ی تنگاتنگی دارد و به همین دلیل کانادایی‌ها یک ضرب‌المثلی دارند می‌گویند هر جوانی حق دارد ماشینی را سوار بشود که پولش را خودش درآورده باشد، یعنی چه پولش را خودش درآورده باشد؟

یعنی آن قدر زحمت کشیده باشد و شایستگی پیدا کرده باشد که بتواند پول ماشین را خودش بدهد چون جوانی که پول ماشینی را از پدرش می‌گیرد مطمئناً قدر ماشین را نمی‌داند، فرهنگ ماشین را ندارد، تصادف می‌کند، خودش و دیگران را به خطر می‌اندازد و اگر مطالعه بکنید در این تصادف‌ها اکثر کسانی که دچار این مشکلات می‌شوند 2 دسته هستند یا همین جوانان تازه به دوران رسیده هستند یا آدم‌های بی‌فرهنگی که ماشین‌های چندان پیشرفته‌ای هم ندارند، ولی اکثراً باعث تصادف خود و دیگران می‌شوند که حالا نوع ماشین‌ها و نوع راننده‌ها همه‌شان قابل تشخیص است.

آیا میتوان گفت تکنولوژی تأثیر مستقیمی بر سبک زندگی افراد دارد؟
بله، تکنولوژی قاعدتاً چون یکی از مظاهر تجدد است، تمدن ما را به سمت تجدد می‌کشاند و دیر یا زود با درجاتی که می‌توان برای آن قائل شد آسیب‌های مختلفی را بر فرد و جامعه وارد می‌سازد. در حال حاضر وقتی به اطراف‌مان نگاه می‌کنیم می‌بینیم افرادی که با تکنولوژی‌های پیشرفته‌تر و مختلفی آشنایی دارند قاعدتاً متمدن‌تر به نظر می‌رسند، زیرا تحولاتی درونشان به وجود آمده ولی افرادی که با تکنولوژی خیلی سر و کار ندارند با اینکه آدم‌های خوبی هستند، ولی تغییری هم پیدا نکردند.

به عنوان مثال هم‌اکنون شما در خیلی از روستاهای اقصی نقاط ایران بروید آن کشاورز که با گاوآهن و این‌ها کشت می‌کند با آن روستایی زمان کوروش کبیر هیچ فرقی نکرده، نه طرز فکرش تغییر کرده، نه طرز کار و معیشتش، همان آرامش را هم دارد، ولی به هر جهت 2500 سال از آن زمان گذشته است.

با توجه به اینکه با ورود هر تکنولوژی وارداتی فرهنگ متناسب با آن در جامعه نهادینه نمی‌شود، چه راهکاری را در خصوص فرهنگ‌سازی متناسب با هر تکنولوژی پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر بنده می‌بایست فرهنگ استفاده از هر تکنولوژی را نیز به همراه آن آموزش داد و اگر امکان داشته باشد تکنولوژی را باید بومی‌سازی کرد، همان‌طور که علوم انسانی ما باید متناسب با فرهنگ و جامعه‌ی ما باشد و باید به سمت بومی سازی آن پیش برویم.

به عنوان آخرین سؤال اگر نکته‌ی خاصی به ذهنتان می‌رسد بفرمایید.
تصور بنده در رابطه با تکنولوژی و انسان این است که بشر قرن بیست و یکم باید همه چیزش قرن بیست و یکمی بشود و به طور حتم اجتهاد فقط در فقه نیست، بلکه در همه‌ی مسائل است، در علم، در ادب، در اخلاق و در عرفان. ما در بعضی از قسمت‌ها این استعدادها را داریم، به عنوان مثال ما شعر و عرفانمان به روز است، ولی اقتصاد و اجتماع این‌طور نیست. به روز بودن لزوماً بد بودن غربی نیست، بلکه ببینید ما اگر همه چیز غرب را بگیریم باز هم خیلی اشکال به وجود نمی‌آورد.

مشکل ما این است که می‌آییم فاضلاب غرب را استخر می‌کنیم، یعنی شما این ماهواره‌ها را که نگاه کنید هم‌اکنون 10، 20 تا ماهواره به زبان فارسی است. عموم این‌ها به صورت خیلی مرموزانه نه فقط پنبه‌ی ایران و اسلام بلکه پنبه‌ی انسانیت را می‌زنند، خب اگر کسی پی ببرد که مالکان این شبکه‌ها چه کسانی هستند؟ و با چه هدفی ساخته می‌شوند؟ و چرا این مسائل را می‌گویند و چگونه این همانندسازی‌ها را انجام می‌دهند، به طور حتم دیگر زن ایرانی یا آن برنامه‌ها را نگاه نمی‌کند یا با احتیاط نگاه می‌کند، متأسفانه تماشای همین شبکه‌های ماهواره‌ای سبب به وجود آمدن مشکلات بسیاری در خانواده‌ها می‌شوند یعنی به جای اینکه زن اندیشه‌نمایی بکند، بعضاً، اندام‌نمایی می‌کند و این درست نیست.

زن این همه سلول مغزی دارد، حتی شاید از آقایان هم پانکشن‌هایش بیشتر باشد، ولی همین بانوی گرامی، به جای استفاده از این نعمت خدادادی به سمت جلوه نمایی می‌رود. در حال حاضر در سطح جهانی بالاترین مصرف وسائل زیبایی، آرایشی و جراحی‌های پلاستیک در بین دختران و زنان ایرانی است. چرا باید این طور باشد؟ پس به طور حتم ما کاستی‌هایی داریم یا تقلیدهای کورکورانه‌ای داریم که به قول مولانا «خلق را تقلیدشان بر باد داد، ای دو صد لعنت بر این تقلیدها»

 

پایان پیام/


 

کد خبر 169265

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha