چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد

زائری استکان خالی چای خورده اش را روی میز میگذارد در حین تشکر می گوید: «خدا خیرتان بدهد یاد چایخانه مشهدالرضا افتادم» و خادمی که استکان را برمیدارد جواب میدهد «خیلی از خادمان دوست دارند که این چایخانه دائمی باشد»

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان، نوشین کریمی

سوز هوای سرد ماه آخر پاییز با هر نفسی که میکشم بخار می شود و از پشت دندان های به هم چسبیده ام خود را بیرون می اندازد، دلم یک چای داغ می خواهد که توی دلم را گرم کند، هوا کم کم به تاریکی می رود و میدانم اگر به موقع ماشین گیرم بیاید یکی دو ساعت دیگر به خانه میرسم.

 صدای اذان که از مناره آستان سید جلالدین اشرف به گوش می رسد، سراسیمه ام می کند که نکند تا به منزل برسم از خستگی وا بروم و نمازم قضا شود. خودم را هول می دهم سمت حرم و با خودم می گویم حالا که دیر شده ولی هیچ لذتی بالاتر ازین نیست که به موقع و به جماعت نمازت را بجا بیاوری.  

دهه اول فاطمیه را پشت سر گذاشته ایم و حالا وارد دهه دوم عزای فاطمی شدیم.  
حال و هوای حرم ملکوتی شده و زمزمه مداحی و نوحه سرایی فضا را معنوی تر کرده.

زائرانی از دور و نزدیک مهمان خان کرم این امام زاده هستند. یکی چادر نمازش را تا صورت پایین کشیده و صدای هق هق گریه اش دلم را مچاله می کند و یکی دیگر فرزند خردسالش را در آغوش گرفته و سعی می کند از لابه لای جمعیت به ضریح نزدیکش کند...

به رسم ادب و احترام به ساحت مقدس اهل بیت(ع) زیارتی می کنم و برمیگردم که بیاییم که می بینم خادمین و هیئت امنای حرم با حضور جمعی از پیرغلامان اهل بیت(ع) کانون مداحان آستانه اشرفیه و همکاری تبلیغات اسلامی، شورای هیات مذهبی به صف ایستادند و با گلدان های گل و کتیبه های سیاه از بین جمعیت عبور کردند و آمدند و ضریح سلطان سید جلال الدین اشرف آستانه را سیاه پوش کردند و من هم بین همان گریه ها و دعاها ماندم به تماشای حرم... 

چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد

دلم غرق دلدادگی و عبودیتی بود که می دیدم در بین جوانان حاضر در حرم بیشتر است و نمیشد جای دیگری اینگونه صاف و ساده با آن روبرو شد، اما باید زیارت را تمام میکردم و تا هوا بیشتر تاریک نشده راهی منزل میشدم.  

کفشم را که از کفشداری تحویل گرفتم چششم به گوشه ای از صحن حرم افتاد که جمعیتی در آنجا مشغول خوردن چای بودند.  

چشمانم از ذوق برق افتاد و به سمت چایخانه حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف رفتم که گویا از ایام فاطمیه دهه اول برپا شده بود و هر شب در آن با چای و عرضه محصولات فرهنگی به زائرین خدمات رسانی می شود.  

چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد

«فرهام» پسر نوجوان یکی از خادمین است که تند تند استکان های خالی را از چای پر می کند و انگار تنها مرد این چایخانه است و با حواسش جمعی و زیر چشمی میپاید که کسی چای نخورده نرود.  

چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد

یکی از دختران چایخانه که می بیند مشغول عکس گرفتم با بیان اینکه از ساعت ۴ تا ۸ شب یعنی بعد از نماز مغرب و عشاء و پنج شنبه و جمعه ها تا آخر شب اینجا هستیم گفت: زائران زیادی در این حرم رفت آمد می کنند و این کوچکترین کاری است که احساس کردیم می توانیم در این ایام انجام دهیم.

زائری که استکان خالی چای خورده اش را روی میز میگذارد در حین تشکر می گوید: «خدا خیرتان بدهد یاد چایخانه مشهدالرضا افتادم» و خادمی که استکان را برمیدارد جواب میدهد «خیلی از خادمان دوست دارند که این چایخانه دائمی باشد»  

چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد


 در کنار دیدن عرضه محصولات فرهنگی که به راستی جایش را بخوبی در بین زائران باز کرده خانمی که داخل چای داغی که کنارم میگذارد تکه ای لیمو عمانی تعارف میکند و با لبخند رضایتی برپایی این چایخانه را عنایت حضرت زهرا می داند.  

دیگر به ساعت نگاه نمی کنم، میدانم همین که توفیق شد نمازم را داخل حرم بخوانم، دقایقی گوشم نوحه عزای مادر سادات را بشنود و با چای داغ پذیرایی شوم، همه از عنایات ویژه خود خانم فاطمه زهرا(س) است.  

چقدر خوب که در این بدو بدوهای روزانه، گاهی که خودمان یادمان میرود نظر لطف و عنایات اهل بیت شامل حالمان میشود و خستگی هایمان با یک عرض ارادت از بین برود.

چایخانه‌ای که دلم را گرم زیارت کرد


منکه عنایت زیادی از همین شمع روشن کردن ها و چای ریختن ها و خیرات کردن ها دیده ام. از همین ایام فاطمیه و همین دنبال خبر رفتن ها و آخرش سوژه ای که به نام خانم فاطمه زهرا(س) گره میخورد.  
گرچه حواسم به آمد و شد و لبخند رضایت زائرین از چایخانه حرم پرت شد و چای داغ توی دستهایم سرد سرد شدند اما،  عطر چای هیات تمام وجودم را لبریز این زیارت یهویی کرد و خواستم شما هم با من لذت این زیارت را سهیم باشید.  

گفتنی است، آستانه اشرفیه با وجود آستان مقدس حضرت سید جلال الدین اشرف (ع)، چهارمین شهر مذهبی کشور محسوب می شود.

کد خبر 1737863

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha