به گزارش خبرگزاری شبستان، جلسه هفتگی «عناصر داستانی؛ عضلاتی ستبر در اندام تاریخ بیهقی» با تدریس یاسین حجازی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
موسیقی خاص نثر بیهقی
در این نشست یاسین حجازی با بیان اینکه باید پاراگراف به پاراگراف و بند به بند تاریخ بیهقی خوانده و درباره آن حرف زده شود، گفت: این روش در مورد همه متون کلاسیک صدق میکند. اما اگر از بالا – مثل زاویه دید گوگلمپ – به متن نگاه کنیم به نظر میرسد خودمان نیز میتوانیم به درکهایی برسیم. آن چیزی که هر کس خودش میبیند از آن چیزی که با راهنمایی دیگران میبیند، موثرتر است. اگر با متن نیامیخته باشیم نمیتوانیم حتی از آن پند بگیریم، اما اگر آمیخته باشیم چه بسا که بتوانیم فرم آن را نیز بشکافیم.
وی افزود: بخشهایی از تاریخ بیهقی مصنفاتش از رویدادهایی است که خود فرصت حضور در آنها را پیدا نکرده بود، نه بدین خاطر که مثلا او در قزوین بود و رویداد در نیشابور رخ داده، بلکه اساسا آن رویداد در قرن او رخ نداده است. برای فهم اینکه بیهقی چگونه عناصر داستانی را در کار آفرینش متن خود استفاده میکند، این موقفها از همه چشمگیرتر و پر جلوهتر هستند. از این جهت که میتوانیم بفهمیم در دیگر منابع از آن واقعه چه گفته شده و بیهقی از آن واقعه چه رنگی گرفته و چگونه این رنگ را در کاغذ پس داده است.
حجازی ادامه داد: ابوالفضل بیهقی روایتی از دولت غزنوی نقل کرده و به این بهانه به زیرگذر تاریخ میرود و از دل آن قصهای را برای ما رو میکند. معمولا رو کردن قصههای ابوالفضل بیهقی در ضمن روزنگاریهای دولت غزنوی، حاوی برادههای دراماتیک فراوان است. مهمترین کار یافتن معماری بیهقی است. اسکلت اصلی جمله این است: «و مرا که بوالفضلم دو حکایت نادر یاد آمد. در اینجا یکی از حدیث خواجه بوسهل در دلهای خدمتکاران امیر مسعود... و دیگر حدیث آن ملطّفهها و دریدن آن و انداختن در آب...» این جمله اصلی است اما بیهقی بعد از استخوان اول کلی گوشت، ماهیچه و دمبه به آن تنیده است. بیهقی از این کارها فراوان میکند.
وی در ادامه با طرح این سوال که منابع بیهقی برای نقل رویدادهای پیشینیانش، چیست، گفت: طبعا بخش زیادی از کتابخانههای ما در ایلغارهای قرون و سدههای گذشته سوخته و به تاراج رفته است و امیدواریم دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم. آثار دیگر در روزگار بیهقی بوده که در روزگار ما نیست. منابع محدود است اما در حد همین منابع ببینید که بیهقی چه ساخته است؟ محمد حسین کرمی در کتاب «بررسی تحلیلی حکایتهای تاریخ بیهقی» مآخد و اسناد، پیشینه حکایتها، تحلیل و مقایسه با آثار دیگر را جمعآوری کرده است، اما این کتاب ارزشمند دیگر چاپ نمیشود.
نثری که به کار امروز ما آمد
حجازی اضافه کرد: «کلیفورد ادموند باسورث» تاریخ بیهقی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و دو جلد کتاب مهم با عنوان «تاریخ غزنوی» نوشت که با ترجمه حسن انوشه توسط انتشارات امیرکبیر در ایران نیز منتشر شد. در ابتدا باید تاریخ بیهقی را بخوانیم و پس از آن به عناصر داستانی آن پی ببریم. این عناصر به ذات چیزهایی نیستند که ما احساس کنیم در آزمایشگاه و در متنی آفریده شده و ما قرار است از آنها وام بگیریم. نثر بیهقی یک نوع موسیقی دارد که با نثرهای هم عصر خود متفاوت است. اولین مسئله موجود در این متن کهنگی و عتیقی است و اولین چیزی که با خواندن آن پیبرید تفاوت آن با سایر متون است. ترجمههای عبدالله کوثری از کتابهای «جنگ آخر زمان»، «آئورا»، «سور بز» و... نشان میدهد قلم در جوهردان زده، اما متنش امروزی است. از سید مهدی شجاعی شنیدم که میگفت: «جلال آل احمد ۱۶بار تاریخ بیهقی خوانده است.» جملات تنیده در هم، ممزوج و منسوج بر هم را در کتاب «سنگی بر گوری» جلال میبینیم. کتاب «تاریخ گردیزی» معاصر با تاریخ کتاب «تاریخ بیهقی» است. آثاری که از قرن پنجم به ما رسیده عالی و در اوج هستند. هر چه بیشتر این آثار را بخوانید گویی چیزی ما را فتح میکند. باید اجازه داد متون کلاسیک ما را فتح کنند.
این نویسنده و پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که بیهقیخوانی تنفس ادبیات با بینی تاریخ است، گفت: بیهقی با واقعیتها و اشارههای متون قدیمی چه کار کرد؟ اولین نکته این است که بدانیم بیهقی در زمان وقوع رخدادها حضور نداشت بلکه این رخدادها برای او روایت شدهاند. کار داستاننویس این است که ما را در اتمسفری رها کند و برگردد. طوری برگردد که ما هم بتوانیم آن راه را خودمان برگردیم. کار درامنویس این است که در جادهای که میکشد به آدمهایی که در این جاده برخورد میکند، نپردازد و فضای داستان را با گفتوگو، ملاقات، دیدارها و قصههای فرعی و شاخه برگهای غیر ضروری نیالاید. تشخیص این موضوع مهم برعهده درامنویس است. من از بیهقی خوانی به تنفس ادبیات با بینی تاریخ تعبیر میکنم.
حجازی در پایان بخشهایی از کتاب «بررسی تحلیلی حکایتهای تاریخ بیهقی» و «تاریخ بیهقی» را برای ادبجویان حاضر در جلسه خواند.
نظر شما