به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، حسن بن علی بن محمد(ع) مشهور به امام حسن عسکری(ع) (۲۳۲-۲۶۰ق) یازدهمین امام شیعیان اثناعشری است که به مدت شش سال امامت را بر عهده داشت. ایشان فرزند امام هادی(ع) و پدر امام مهدی(عج) است.مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباریاش در سامرا اشاره دارد. ایشان در سامرا تحت مراقبت حکومت عباسی قرار داشت و برای فعالیتهایش با محدودیت روبهرو بود. امام عسکری(ع) از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامهنگاری با شیعیان ارتباط داشت. عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان(عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار میرفت.
امام حسن عسکری(ع) در ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰ قمری، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد. مدفن آن دو به حرم عسکریین مشهور است و از زیارتگاههای شیعیان در عراق به شمار میآید. بمناسبت شهادت این امام همام گفتگویی انجام دادیم با دکتر صدیقه شاکری معاون پژوهش جامعه الزهراء و استاد حوزه و دانشگاه که در پی می آید :
امام حسن عسکری چگونه رهبری برای جامعه بودند ؟
امام عسکری علیه السّلام اگرچه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتقاد بی شائبه آنان به امام و احترام بی چون و چرای مردم از ایشان ، شهرت فراوانی پیدا کرده بودند. سعد بن عبدالله اشعری قمی از علمای معروف شیعه می گوید: در شعبان سال ۲۷۸ ق - هجده سال پس از رحلت امام عسکری علیه السّلام - در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان - که آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نیز عداوت می ورزید - نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاکم به میان آمد، احمد گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری علیه السّلام در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنی هاشم محترم باشد، چنان که او را بر افراد مسن حتی امراء و وزراء و منشیان نیز برتری می دادند.
روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن روز پدرم برای دیدار با مردم نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بیرون در ایستاده است. پدرم با صدای بلندی گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن حضرت وارد شد... وقتی پدرم او را دید چند قدم به سوی او رفت، -کاری که ندیده بودم با کسی حتی امرا و ولات عهد انجام بدهد-. وقتی به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانی او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جای خود نشاند. پدرم خود روبروی او نشست و با وی به گفتگو پرداخت.
در سخنان خود، او را با کنیه -که حاکی از احترام او بود- مورد خطاب قرار می داد و مرتب می گفت: پدر و مادرم فدایت... . شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وی پرسیدم: پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودی، چه کسی بود که حتی پدر و مادرت را فدای او می کردی؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را شکست و ادامه داد: ............ در میان بنی هاشم، جز او کسی شایستگی تصدی آن را ندارد. او به خاطر فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو، سزاوار مقام خلافت است.
اگر پدر او را دیده بودی مردی بود بزرگوار، عاقل، نیکوکار و فاضل. با شنیدن این سخنان آتش خشم سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال حس کنجکاویم برای شناختن او برانگیخته شد. از هر کس از بنی هاشم، منشیان، قضات، فقها، حتی مردم عادی که درباره اش سؤال می کردم، او را در نزد آنان در نهایت جلالت و بزرگواری و مقدم بر سایر افراد اهل بیت می یافتم. همه می گفتند: او امام رافضیان است.
از آن پس اهمیت وی پیش من رو به فزونی گذاشت؛ زیرا دوست و دشمن او را به نیکی می ستودند. «همچنین از وی نقل شده که وقتی امام عسکری علیه السّلام رحلت کرد، صدای شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد میزدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسی)، بنی هاشم، شخصیتهای نظامی و قضایی و منشیان و مردم به سوی جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتی برپا بود.
امام باید بتواند بر مردم نفوذ داشته باشد ایشان چطور بر دلها نفوذ داشت؟
از محمد بن اسماعیل علوی روایت شده که گفت: حضرت عسکری (علیه السلام) را نزد علی بن اوتاش زندان کردند و این مرد، سختترین دشمنان آل محمد (صلی الله علیه و آله) بود و بسیار با خشونت نسبت به فرزندان و خاندان ابیطالب رفتار میکرد، به او دستور دادند: هر چه میتوانی نسبت به امام سختگیری و آزار کن. محمد بن اسماعیل گوید: بیش از یک روز نگذشت که آن مرد در برابر آن حضرت گونه بر خاک گذارد (کنایه از شدت فروتنی) و به واسطه احترام و بزرگداشت آن حضرت، در برابرش دیده به او نمیانداخت و سر به زیر بود. هنگامی که امام(علیه السلام) از پیش او رفت، آن مرد از بهترین شیعیان خوش عقیده و ستایشگر حضرت شده بود.
ویژگی های بارز شخصیت امام عسکری بفرمایید؟
در مقبولیت ویژگیهای بارز شخصیتی امام حسن عسکری(علیهالسّلام)، در مورد اعتراف صاحبان اندیشه به مقام حضرت نقل این روایت کافی است که وقتی خبر نگارش کتابی توسط کندی یکی از فیلسوفان مشهور در آن زمان درباره تناقض در قرآن به حضرت رسید، ایشان عباراتی را به شخصی آموزش دادند و نزد او فرستادند. وقتی این عالم برجسته سخنان را شنید، اظهار داشت «این سخنان برای تو و یا کسی در شأن تو نیست» و زمانی که متوجه شد استدلال مطرح شده از آنِ امام حسن عسکری(علیهالسّلام) است، پس از اعتراف به مقام اهلبیت(علیهمالسّلام) با عبارت «ماکان لیخرج مثل هذا الّا من هذا البیت»نموده و دستور داد هرآنچه از کتاب مورد نظر را که نگاشته است، در آتش بسوزانند.
امام عسکری وکلایی هم داشتند در مناطق مختلف بلاد اسلامی از جمله در قم ایشان چطور بر عملکردآنها نظارت داشت ؟
یکی از مهم ترین ویژگی های اقدامات حضرت که پیامدهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشت، نظارت ویژه بر شبکه ارتباطی وکالت می باشد؛ گرچه ائمه علیهمالسلام در گذشته از روش وکلایی استفاده میکردند، لکن با افزایش شمار شیعیان در برخی مناطق و یا مهاجرت برخی از آنان به مناطق دوردست که به خاطر تأمین معاش یا ظلم حکومت صورت میگرفت، وکلایی از سوی امام(علیهالسّلام) برای رتق و فتق امور شیعیان در آن شهرها معرفی میشد. برای نمونه امام(علیهالسّلام) فقط در محدوده ایران، با شیعیان حاضر در خراسان و جبال و گرگان گرفته تا قم و اهواز از طریق وکلا ارتباطی وثیق داشتند. ایشان با وجود شرایط یاد شده در حل نیاز شیعیان به وسیله ارسال نامه، لحظهای درنگ نکردند. در همین حین، تشکیلات وُکلا را انسجام بیشتری بخشیده و با اتکا بر عنایت خداوند پیوسته در نامهها، پیروان را به ناچیز پنداشتن ظلمِ حاکمان در برابر امید و توکل بر خداوند سفارش می نمودند.
برخی از امامان از خودشان دعا به یادگار گذاشتند امام یازدهم هم دعای مخصوص داشتند؟
سید بن طاووس دعایی از قول امام حسن عسکری(علیه السلام) خطاب به اهل قم نقل میکند که همچون منشوری سیاسی در آن برهه حساس منتشر شد و تا امروز از گنجینههای اهل بیت(علیهم السلام) محسوب میشود.
امام(علیه السلام) در این دعا پس از ستایش خداوند و اظهار تواضع و خضوع در برابر حضرت حق، اجابت خواستهاش را میطلبد و آن گاه از فراگیری فتنهها و حاکمیت باطل به درگاه احدیت شکایت میبرد و برای نابودی آن و سپس برای آشکار شدن حق و استواری آن دعا میکند.
مضمون دعا به گونهای است که گذشت زمان، تأثیری در تازگی عبارات و مضامین آن ندارد و در هر زمانی که فتنه و آشوب دامنگیر جوامع انسانی است، میتوان با آن به درگاه احدیت متمسک شد، مخصوصاً که در فرازهایی نیز با عباراتی بسیار بلیغ و رسا برای ظهور امام زمان(علیه السلام) و برقراری عدل و قسط به دست آن بزرگوار دعا میفرماید. شایسته است که در این دعا با تأمل و ژرفنگری بیندیشیم تا به شناخت، یقین و ثبات قدم بیشتری دست یابیم.
عصر امام عسکری دوران سخت و فشرده ای بود در این خصوص بفرمایید؟
دوران امام عسکری(علیهالسّلام) را باید از دشوارترین دورهها در طول زندگانی ائمه(علیهمالسّلام) دانست که هم آن حضرت و هم پیروانشان به طور بیسابقه با محدودیت سیاسی و اجتماعی مواجه شدند؛ تا آنجا که در هنگام حضور حضرت در زندان هم، جاسوسانی از ایشان مراقبت میکردند. با این حال مشاهده میشود که امام(علیهالسّلام) حرکت پرشتاب دیگر ائمه(علیهمالسّلام) را در هدایت جامعه ادامه داده است. سیره و سبک زندگی ایشان از منظر بعد فردی و اجتماعی، با توجه به گزارش های تاریخی و حدیثی، یادآور سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و پدران بزرگوارشان علیهم السلام( به شهادت دوست و حتی دشمن) بود.
اگر بخواهیم امام را از دیدگاه دشمنانش بنگریم آنها در موردش چطور قضاوت کردند ؟
احمدبنعبیداللهبنخاقان از گماشتگان حکومت عباسی، درباره حضرت این چنین اعتراف نمود که «مردی از اولاد علی را از لحاظ رفتار، وقار، پاکدامنی، نجابت و بزرگواری در خانواده خودش و بنیهاشم مانند حسنبنعلیبنمحمد، ابنالرضا ندیدم و نشناختم که خاندان خودش و بنیهاشم و سرلشکران و وزیران و همه مردم او را بر سالخوردگان و اشراف مقدم بدارند... از هر یک از بنیهاشم و سران و نویسندگان و قضات و فقها و مردم دیگر که می پرسیدم، او را در نهایت احترام و بزرگواری و مقام بلند و سخن نیک و تقدم بر تمام فامیل و بزرگترانش معرفی می کردند. این چنین بود که مقام و ارزش او در نظرم بزرگ شد؛ زیرا هیچ دشمن و دوست او را ندیدم، جز آنکه از او به نیکی یاد می کرد و مدحش می نمود.»
امام یازدهم چه توصیه ای به شیعیان داشتند ؟
بخش مهمی از سبک و سیرهی مورد نظر امام حسن عسکری(علیهالسّلام) از محتوای نامههای حضرت به شیعیان، قابل برداشت است. حضرت در یکی از نامهها این¬گونه مرقوم فرمودند: « شما را به ترس از خدا و پارسایی در دین خود و کوشش در راه خدا و راستگویی توصیه میکنم، و به امانتداری از هر کسی که بوده باشد، خوب و یا بد، وفادار باشید، و به طول دادن سجدهها و خوش همسایگی سفارش میکنم که محمد(ص) بدین روش آمده است.
در قبیلههای آنان (اهل سنّت) نماز بخوانید و بر سر جنازه آنها حضور یابید، و بیمارهایشان را عیادت و حقوقشان را ادا کنید؛ زیرا هر کس از شما که در دیانت خود پارسایی پیشه کرد و راست گفت و امانتدار بود و با مردم خوشرفتاری کرد و گفتند: «این (فرد) یک شیعه است» من از این امر، شادمان میشوم. از خدا بپرهیزید و زینتی باشید برای ما و نه مایه زشتی و ننگ. هر گونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر زشتی را از ما بگردانید؛ چون هر خوبی که درباره ما گفته شود، ما شایسته آنیم و هر بدی که درباره ما گفته شود، ما چنان نیستیم.
ما را در کتاب خدا، حقی است ثابت و قرابتی که با رسول خدا(ص) داریم و خداوند، ما را پاک شمرده و احدی مدعی این (کرامت) نیست، مگر دروغگو. خدا و مرگ را بسیار یاد آرید و قرآن بخوانید و بر پیامبر(ص) بسیار درود فرستید که درود بر رسول خدا(ص) ده حسنه دارد. آنچه را به شما توصیه کردم، خوب به خاطر بسپارید. شما را به خدا میسپارم و بر شما درود میفرستم.
روایت های بسیاری از امام عسکری به ما رسیده است از جمله:
ـ از نشانههای تواضع، سلام کردن به هر کس است که با او برخورد میکنی و نشستن در محلی از مجلس که کمتر از مقام توست.
ـ تواضع، نعمتی است که بر آن نعمت مورد حسد قرار نمیگیری.
ـ با ورعترین مردم، کسی است که در مورد شبهه توقف کند؛ و عابدترین مردم، کسی است که واجبات را به جا آورد؛ و زاهدترین مردم، کسی است که حرام را ترک نماید؛ و کوشاترین مردم، کسی است که گناهان را ترک نماید.
از سوی دیگر حضرت عسکری(علیهالسّلام) با نقل مستمر سیرهی ائمهی پیشین، تلاش وافری نمود تا شیعیان متوجه ضرورت مشی و رفتار مطابق سیره و سبک زندگی معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) شوند.
از نقش امام عسکری در زمینه سازی غیبت و ظهور بفرمایید ؟
با توجه به شرایط بسیار دشوار و پرخطر امام حسن عسکری (علیه السلام) ضمن رعایت احتیاط جهت حفظ جان امام عصر(علیه السلام)، خواص را در جریان میلاد منجی عالم(علیه السلام) قرار داده و ویژگی هایی از حضرتش؛ از جمله دارای دو غیبت( صغری و کبری) را به اطلاع شیعیان رساندند.
ایشان همواره با تلاش مستمر و خستگیناپذیر و در عین تحمل سختیها، امیدبخش فکرها و جانهای خسته بودند. مطابق روایتی، آن امام در حالی که زندانی بودند، خطاب به یکی از پیروان در بند اسارت، او را با این کلام از نگرانی درباره غربت شیعیان یاری رساندند که «به خدا قسم خواهد آمد فرزندم؛ او که جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود درحالی که ظلم و ستم آن را فرا گرفته است» روایات و گزارش های تاریخی متعددی گویای این امر است.
نه تنها امام حسن عسکری( علیه السلام)، بلکه احادیث متعددی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و همچنین ائمه (علیهم السلام) در باره غیبت امام دوازدهم و چگونگی آماده سازی جامعه برای درک و حضور منجی در منابع شیعی و اهل سنت وجود دارد که گاه حضرت امام عسکری (علیه السلام) به نقل از اجداد کرام شان نقل می نمودند.
از سوی دیگر، امام عسکری و پدر بزرگوارشان امام هادی (علیهماالسلام) بهخاطر شرایط و فضایی که در آن زمان ایجاد شده بود و امکان حضور عادی در بین مردم را نداشتند، غیبت را به گونه عملی به شیعه تعلیم دادند. یکی از پیشبینیهای مختلف آنان در غیبت امام، همان شبکه ارتباطی سازمان وکالت بود؛ یعنی ارجاع امور به کسانی که خبیر به امورند. بدین ترتیب شیعه دوران تمرینی را طی کرد تا بتواند بدون حضور امام وظایف و تکالیف خود را در مقولهی اعتقاد و عمل انجام بدهد.
(نهتنها امامین عسکریین علیهمالسلام، بلکه امام کاظم علیهالسلام هم با آن زندانهای مکرر و طولانی در نوع غیبت نسبی هستند.)
امروز استکبار جهانی با مسلمانان و مظلومان در حال جنگ و خونریزیست چطور برای رهایی از این همه هیاهو میتوان ظهور را به جلو انداخت ؟
باخودسازی فردی و اجتماعی و افزایش درک و معرفت به امام زمان علیه السلام، که در آن صورت اضطرار به حضور حجت ایجاد شود، میتوان به ظهور امام عصر کمک نمود . خداوند متعال خود در قرآن کریم وعده فرموده: « امن یجیب المضطر اذا دعا، فیکشف السوء» که اگر مضطر شویم به معنای حقیقی وعده خدا که رفع و کشف سوء است فرا می رسد؛ چه سوئی بالاتر از بزرگ ترین محرومیت که امام زمان در پس پرده غیبت باشد. در این راستا همراهی و پایبندی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه براساس روایاتی که زمینه سازی ظهور را معرفی می کنند، روشن است.
نظر شما