خبرگزاری شبستان: مگر می شود باران ببارد و کسی حداقل ته دلش خدا را شکر نکند، بارانی که نماد رحمت خداست همه چیز را می شوید و می روبد و پاک می کند؛ البته تمام این حرفها وقتی مصداق دارد که ساکن تهران نباشی، تهرانی که تا نمی باران می زند، خیابان هایش قفل می شود و اگر پای پیاده راه بروی خیلی زودتر به مقصد خواهی رسید که البته این راه هم کارساز نیست چون کنار جدول های خیابان در روزهای بارانی که نمی شود راه رفت باید قایق سواری کرد. تهرانی که در روزهای بارانی به جای پاکیزه شدن، نمای آن دیدنی نیست. از دست آن همه زباله سرگردان در وسط خیابان.
تهرانی که در روزهای بارانی باید قید استفاده از حمل و نقل عمومی را زد و فاتحه آن را خواند و ساعت ها انتظار در صف های طولانی تاکسی کنار خیابان را به جان خرید و در مقابل هر حرف زوری سکوت کرد...
تهرانی که در روزهای بارانی تاکسی دربستی ها کاروبارشان سکه است و حکومتشان مستدام، بارندگی شب گذشته هم مهر تاییدی است بر مطالب ذکر شده؛ خیابانهای قفل، ترافیک های چندساعته، تصادف های کوچک و بزرگ، گودال های پر از آب و زباله های سرگردان کف خیابان و انتظار برای غرغرهای زیرلب مسافران و رانندگان از وضع و حال خیابان ها و دریاچه های طبیعی حاصل از باران چنددقیقه ای!
اینجا تهران است. جایی که حداقل مسافران در روزهای بارانی دوست ندارند در خیابان ها قدم بزنند و ازهوای مطلوب پاییزی لذت ببرند. کاش سهراب بود تا از او می پرسیدیم که آیا باز هم می گویی زیر باران باید رفت. اما ما به سهراب می گوییم که چشم هایمان را شستیم ولی هیچ رقمه نتوانستیم جور دیگر ببینیم!
هنوز یادمان هست همین چند وقت پیش را که قطره های باران چنان طبلی نواختند که هنوز که هنوز است صدایش در ایستگاه های مترو طنین افکنده و گوش مسافران را کر! همان بارانی که ما آخر نفهمیدیم مقصر رودخانه بود که خود را به ایستگاه مترو چسبانده یا دیوار رود بود که کج بود و یا تقصیر نهرها بود به هر حال ما که گیج شدیم و نمی دانیم صحبت های مسئولان شهری مبنی بر لایروبی منظم انهار را باور کنیم یا دم خروس را.
چرا که اگر جستجو میان خبرها را با کلمه لایروبی انجام دهیم چیزی جز سخنان مسئولان شهری را که حاکی از عدم آب گرفتگی در معابر و نهرها است، نخواهیم یافت. نهرهایی که به گفته یکی از اعضای شورای شهر به خاطر آن اعتبار 20 میلیارد تومانی را به 100 میلیارد تومان رسانده اند تا شهر در هنگام بارندگی اینگونه نشود که دیدیم.
یا مسئولان شهری در تهران زندگی نمی کنند یا ما اشتباه می بینیم یا آنها نمی خواهند ببینند و هزاران یای دیگر. قضاوت هم باشد با مردم که صاحبان اصلی شهر هستند.
پایان پیام/
نظر شما