بیش از 22 ماه از آغاز تنشهای خونآلود و مرگ فرجام در سوریه میگذرد. در این مدت حدود 50 هزار نفر کشته و یا مفقود شدند و چند برابر این تعداد نیز از نظامیان و غیرنظامیان مجروح و معلول شدند ولی هنوز دو طرف درگیر در منطقه سوریه میجنگند و هیچکدام بر دیگری فایق نیامدهاند و به نظر میرسد که این جدال همچنان با شدت و ضعف ادامه داشته باشد.
در سایر نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا درگیریهای سیاسی و نظامی در کشورهای انقلابی مانند تونس، لیبی، مصر و یمن بالاخره به نفع انقلابیون به پایان رسید ولی در سوریه وضع به گونهای دیگر است، اسد سقوط نکرده و به نظر میرسد که هنگامه سقوط نیز نزدیک نباشد. لذا اولین سؤالی که مطرح میشود این است که چرا اسد سقوط نمیکند؟ مگر او با دیگران چه فرقی دارد؟ پاسخ به این سؤال میتواند چشمانداز مطلوبی از آینده سیاسی سوریه را نمایان کند.
الف) آبا اسد یا نظام اسد مقبولیت دارد؟
اولین جوابی که به ذهن میرسد شاید این باشد که اسد و یا نظامش در بین مردم مقبول و مشروع باشند، به همین منظور به جوانب این گزینه میپردازیم و بررسی میکنیم آیا این مؤلفه محتمل است یا خیر؟
• گزینه اساسی مقبولیت مردم هستند و این مردم هستند که تا حدودی دوام و بقای یک حکومت را تضمین میکنند. از ابتدای اعتراضات نظام سوریه، هیچگاه تظاهرات بزرگ در شهرهای بزرگ مانند آن چیزی که در تونس، مصر و یمن شاهد بودیم در دمش، جلب، لاذیقه و ... صورت نگرفت بلکه این اعتراضات ابتدا در شهرهای کوچکتر و شهرهای مرزی مانند درعا، جسر الشغور، حمص و ... صورت گرفت و به سرعت حالت خشونت به خود گرفت. حتی در مقابل شاهد بودیم که تجمعات زیادی در حمایت از رژیم اسد ایجاد شد.
• احتجاجات معترضین به قدری قوی نبود که پایههای مقبولیت و حکومت اسد را متلاشی کند و نوعی وحدت ملی و وحدت رویه را در برخورد با او ایجاد کند.
• از یک زاویه مردم سوریه، اسد را مانند دژی در مقابل آمریکا، فرانسه و یا اسراییل میدانستند که در پناه او میتوانستند از تعدی این کشورها در امان باشند و وجود دشمنهای خارجی به نحوی به ماندگاری او تاکنون کمک کرده است.
• عملکرد مناسب رسانههای سوریه از وضع این کشور و اطلاعرسانی آنها در مورد صحنههای درگیری و تشریح دقیق و سریع برخوردها و آگاهیبخشی از ماهیت و خواستههای معارضین ، باعث شد مردم به این رسانه حکومتی تا حدی اطمینان کنند و فقط اخبار بیبیسی، الجزیره و العربیه به مانند آنچه که در مصر رخ داد، معتبر نباشد. به تعبیری نظام سوریه وضعیت را از مردم مخفی نکرد و عدم پنهانکاری برای اسد میتواند مناسب باشد.
• عدم پذیرش تصمیمگیری در خارج برای نظام سوریه از سوی مردم
• عدم قبول مخالفان خارجی نظام از سوی مردم
• برخورد مخالفان داخلی با برخوردها در سوریه نیز کمنظیر است؛ در روند تنشآلود این روزهای سوریه مخالفان داخلی اسد دست به قبضه اسلحه نبردند و سعی کردند از راه گفتوگو به خواستههای خود برسند. مخالفان داخلی برخوردهای تروریستی را محکوم کردند و یگانه راهحل مشکل سوریه را گفتوگو از سوی دو طرف دانستند. آنها نظرات خود را به صورت شفاف به حکومت انتقال دادند و زمانی که کار در سوریه بالا گرفت، مسئولیت وزارتخانه جدید آشتی ملی را در دست گرفتند و در کنفرانسها و همایشهای مختلف، مردمسالاری، انجام اصلاحات، انتخابات آزاد و سالم را خواستار شدند. اسد نیز در مواجه بااین گروه نظرات آنها را شنید، زندانیان آنها را آزاد کرد، قانون را تغییر داد و وعده انتخابات آزاد ریاستجمهوری داد. در اینجا هم مخالفان خواستار برکناری خشونتآمیز اسد و نظام نبودند و فقط مؤلفههای دموکراسی را گوشزد میکردند و تأکید داشتند که تغییرات باید به صورت دموکراتیک و با تکیه بر آرای عمومی شکل گیرد.
کارگزاران حکومتی
• از زمان تنش ها در سوریه تاکنون، برخورد کارگزاران حکومتی به نحوی بود که مانع از فروپاشی ساختار بوروکراتیک و دیوانسالاری سوریه شد. هر چند در این رهگذر بودند افرادی از کارگزاران دولتی مانند نخستوزیر سابق، معاون وزیر نفت سابق که به صف مخالفین پیوستند ولی به حدی نبود که مشکلات اساسی برای دولت ایجاد کند. در انقلاب لیبی بسیاری از سفرای قذافی به صف مخالفان پیوستند ولی در رژیم اسد اینچنین نشد، مثلا هنگامی که وزیر خارجه فرانسه از ملحقشدن سفیر سوریه در این کشور به صف معارضین خبر داد، این خبر او به سرعت تکذیب شد.
ارتش
• یکی از مؤلفههایی که قبول کرده تاکنون در کنار اسد بایستد و با معارضین بجنگد، ارتش است و بار بسیار سنگین درگیریها به صورت روزانه بر عهده ارتش و سربازان سوری بوده و ارتش علیرغم تلفاتی که داشته از نظام سوریه حمایت کرده است، البته برخی از معارضین سوریه از نیروهای جدا شده از ارتش سوریه موسوم به ارتش آزاد سوریه هستند که در مقابل دوستان سابق خود میجنگند. انسجام ارتش به حدی بود که معارضین مجبور شدند برای از بین بردن مقاومت آن، رییس ستاد ارتش و وزیر دفاع سوریه را ترور کنند ولی با این کار هم، ارتش شالوده و انضباط خود را حفظ کرد و به اسد و نظام اسد پشت نکرد.
حمایت از آرمان فلسطین
• یکی دیگر از مواردی که برای اسد مشروعیتزاست، حمایت اسد از آرمان فلسطین است. اسد و رژیمش از آرمان فلسطین حمایت کرده و بسیاری از رهبران و آوارگان و سازمانهای جهادی فلسطین را پذیرا شده است. هر چند که برخی از رهبران فلسطین با قدرنشناسی از حمایتهای سوریه از آنها، سوریه و نظامش را تنها گذاشته و یا بعضا از معارضین حمایت کردهاند اما هنوز سوریه هزاران آواره سوریه را در درون خود جای داده و در طی سالیان گذشته با وجود مشکلات فراوان، آنها را اسکان داده است، این در حالی است که بن علی تونس و مبارک مصر هیچگاه از آرمان فلسطین حمایت نکرده و قدمی برای احقاق خود فلسطین برنداشتهاند.
این نکته یعنی حمایت از آرمان فلسطین در بین مردم عرب به قدری مهم است که در بعضی موارد معارضین در ابتدا اسد را همراه رژیم صهیونیستی و آمریکا معرفی میکردند و مبارزه برای نابودی او را مبارزه با آمریکا قلمداد میکردند.
ادامه دارد
نویسنده: حسین هواسی
نظر شما