بعثی‌ها می خواستند در عاشورا جشن بگیریم/ امداد غیبی نجاتمان داد

نیروهای حفاظتی اردوگاه برای اینکه احساسات پاک اسرا را جریحه دار کنند، سالن اجتماعات اردوگاه را تزیین کرده وظهر عاشورا همه ما را به زور در آن جا جمع می کردند.

خبرگزاری شبستان//اردبیل

باورهای دینی و اعتقادی در همه ابعاد دوران دفاع مقدس نمایان بود، طوری که این باور و عشق به ائمه اطهار تاثیر خودش را در دوران اسارت و در بین آزادگان سرافراز کشور نشان می دهد.

 

آنها با اینکه خود در بند اسارت و شکنجه های سخت دشمنان بعثی قرار داشتند ولی در تمام لحظات یاد ائمه اطهار به ویژه مصائب امام حسین(ع) آنها را آرام می کرد، اگر خاطرات لحظه به لحظه دوران اسارت آزادگان را مرور کنیم به جز قرب الهی، عشق و علاقه به ائمه اطهار چیزی پیدا نخواهیم کرد.

 

درس هایی که آنها از شهدای دشت کربلا و سردار شهیدان گرفته بودند در اردوگاه های بعثیون پیاده می کردند شبی نبود که در بین آنها زیارت عاشورا خوانده نشود.

 

شنیدن خاطرات تلخ و شیرین ازادگان از روزهای ماه محرم و به ویژه عاشورا برای ما نیز درس های به یادماندنی است که می تواند هر انسان آگاهی را به تکامل و سعادت دنیوی و اخروی برساند.

 

عبداله محمدی یکی از آزادگان دوران 8 سال دفاع مقدس در این خصوص به خبرنگار شبستان در اردبیل می گوید: وقتی که ماه محرم در دوران اسارت فرا می رسید، 10 روز اول ماه را همانند زمانی که در ایران بودیم مراسم برگزار می کردیم.

 

وی می افزاید: در نگرش ارتش عراق و سربازان عراقی مام محرم ماهی بود مثل ماه های دیگر ولی مردم شهرهای نجف، کربلا نگرشی دیگر داشتند.

  

وی با بیان اینکه در زمان اسارت چون پیراهن مشکی نداشتیم به نشانه عزاداری وماتم روی پارچه سفیدرنگ عباراتی مثل «سلام بر حسین»ونیز «یا حسین مظلوم»را می نوشتیم ویا می دوختیم.

 

این آزاده سرافراز همچنین خاطرنشان می کند: در مدت سیزده روز اول تا میانه محرم سکوت معناداری اردوگاه را در بر می گرفت و اگر به تعداد نگهبانان ومراقبان در 10 روز اول محرم افزوده نمی شد،آسایشگاه بعد از نماز مغرب وعشاء شور حسینی پیدا می کرد و رزمندگان و آزادگان اسلام اقدام به سینه زنی می کردند.

 

عبدالله محمدی در ادامه اظهار می کند:دشمنان حقیقت به خاطر ترس از شورش اسرا تا ساعت یک بامداد و پاسی از شب و سحرگاهان جلوی آسایشگاه ظاهر می شدند تا مانع سینه زنی و عزاداری ما شوند ولی همین که دور می شدند بساط سوگ و ماتم عزاداران حسینی گسترده می شد.

 

وی در پایان سخنان خود یادآور شد: در این ماه برای گرفتن حق و حقوق خود دست به شورش می زدیم تا چون سرور آزادگان امام حسین (ع)«هیهات منه الذله »را شعار خود سازیم و آزاده زندگی کنیم.

 

 حسین آقام علی اوغلی یکی دیگر از آزادگان سرافراز 8سال دفاع مقدس در گفتگوبا خبرنگار شبستان در اردبیل با نقل خاطره ای از ایام سوگواری ابا عبدلله الحسین(ع) اظهارمی دارد: دهم ماه محرم بود بچه ها همگی غمگین ومحزون به عزاداری مشغول بوده وسینه می زدند و باوجود سخت گیری بعثی ها به عزاداری ادامه می دادند.

 

نیروهای حفاظتی اردوگاه برای اینکه احساسات پاک اسرا را جریحه دار کنند، سالن اجتماعات اردوگاه را تزیین کرده وظهر عاشورا همه ما را به زور در آن جا جمع می کردند.

 

آقام علی اوغلی ادامه می دهد: آنها میزی در سالن قرار داده و بر روی آن شراب چیده بودند وافسران عراقی در کنار میز مشغول نوشیدن شراب بودند. عراقی ها چند تلویزیون رنگی با باندهای بزرگ در سالن طراحی کرده بودند ومی خواستند با به نمایش گذاشتن فیلم های مبتذل،ترانه، رقص وآواز جو حاکم بر اردوگاه را از اعتبار ساقط کنند وحزن و اندوه و عزاداری بچه ها را تخریب نمایند.

 

وی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان می کند:بچه ها همگی متوجه نقشه پلید عراقی ها شدند وقبل از این که عراقی ها برنامه های ضد اخلاقی خویش را شروع کنند، همگی در ظهر عاشورا به ائمه معصوم (ع)متوسل شدیم،مردان مؤمن و شایسته  زیادی در جمع اسراء بودند.

 

این آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه با توسل به ائمه معصوم (ع) یک صحنه عرفانی وملکوتی در بین اسرای اردوگاه به وجود آمده بود، خاطرنشان می کند: وصف کردن این حس وتوکل برایم با زبان الکن مقدور نیست، همگی آیة الکرسی خواندیم بعد از آیة الکرسی، آرام آرام مشغول زمزمه دعای توسل شدیم. رزمندگان اسیر، همگی زانوی غم بغل گرفته، به پایین نگاه می کردند.

 

وی اضافه می کند: بعثی ها وقتی دیدند هیچ یک از اسراء سرشان بالا نیست، شروع به کتک کاری کردند.آن ها فریاد می زدند که چرا سرتان را بلند نمی کنید وهمین که خواستند تلویزیون را روشن کنند در یک لحظه ولتاژ برق آنقدر بالا رفت که از همه وسایل صوتی و تصویری جرقه آتش و برق بلند شد و همچون صاعقه، عراقی ها را به وحشت انداخت.

 

حسین آقام علی اوغلی همچنین اذعان می دارد: بانگ صلوات بچه ها سالن اردوگاه را فرا گرفت والله اکبر بچه ها در سالن طنین انداز شد.عراقی ها به وحشت افتادند،کور دلان متوجه نبودند که چه اتفاقی افتاده است، آن ها با مشاهده اوضاع از وحشت شروع به تیر اندازی هوایی کردند.

 

وی در پایان سخنان خود یادآور می شود: امداد غیبی به یاری دل سوختگان عزادار ابا عبدالله الحسین (ع)آمده بودند، اسراء سجده شکر به جای آوردند زیرا دعایشان مستجاب شده بود و نقشه شوم دشمن بعثی نقش بر آب گشته بود.

 

گفتنی است: که آزاده حسین آقام علی اوغلی در سال 1343در مشگین شهر به دنیا آمده است،در سال 1362به جبهه اعزام ودر عملیات خیبر به اسارت دشمن در آمده بود که درشهریورسال 1369 به میهن اسلامی باز گشته است.

 

پایان پیام/

کد خبر 210159

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha