به گزارش خبرنگار شبستان، در این مراسم علاوه بر شخصیت ها و چهره های فرهنگی هنر و سیاسی همچون مهندس زریبافان، معاون رئیس جمهوری و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، حجت الاسلام ابوترابی فرد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، حجت الاسلام میرتاجدینی، معاون رئیس جمهوری، محمدعلی رامین، حمید شاه آبادی معاون امور هنری ارشاد، هنرمندان سینما تئاتر و چهره هایی همچون داریوش ارجمند و داوود رشیدی حضور داشتند. همچنین این مراسم با حضور 120 تن از خانواده معظم شهدای هنرمند برگزار شد.
سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم سخنانش را مزین به زیور شعر کرد و گفت: زجلوة جمال او، جمال جلوه یافته/ شکسته بال چون شده، به اوج ها شتافته/ تو بوریا نشینیاش مبین، حریر بافته/ بافتهای جداست او، که حق جداش تافته.
وی ادامه داد: کدامین هنر والاتر از آنکه بر چند روزة زندگی، رنگ جاودانگی بزنی و بر بوم دنیا، نقش برجستهای از بهشت افکنی! ˈوَلا تَحسَبَنَّ الّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبّهم یُرزَقونَˈ. کدامین هنر برتر از آنکه وام اندک دنیا را به سرمایة کثیر آخرت تبدیل نمایی و دروازههای رحمـت بیمنتهای حضرت حق را الی الابد بر روی خویش بگشایی!ˈفَفی رَحمَه اللّهِ هم فیها خالدونˈ. آنان که این محفل به یادشان آراسته شده است به هنر شهره نشدند بل به شهادت هنرمند گشتند که فرمود: شهادت هنر مردان خداست!
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: معمران به هنر پخته شوند و شهادت خود، کمال پختگی است؛ عمری نیافتند که هنرشان قوام یابد؛ کاری کردند که هنرشان دوام یابد! سیرهاشان، سورة والعصر بود و نغمة ناب هنرش، نصر بود.
منحصر جوهر او بود عشـق
جلـوة آزادگی از حصر بود
وی بیان کرد: در این محفل از شهادت باید گفت یا از هنر؟! و یا از هنر شهادت؟! و شاید گاهی هم از شهادت هنر! هنر شاهد معتبر و معتمدی است. کسی که ˈبیغسل شهادت نرود جانب میدانˈ بیتردید در هنرش، غل و غش نمیبینی. زلال زلال است. زلف هنر اگر با حقیقتی گره خورد، از باد و باران گزند نیابد و نخواهد مرد! ره بر آستانی خواهد برد که چونان گنجینهای آن را به موزهها خواهند سپرد. حقیقتی به عظمت شهادت! مرگ اگر حادثه است شهادت واقعه است. انتخابش میکنی! رخ نمیدهد؛ تو رخسارش را ترسیم میکنی. تو سوژهاش را برمیگزینی؛ تو لوکیشناش را تعیین میکنی. تو صحنه را میآرایی و تو برایش پایان مینویسی اما تو نیستی که به پایانش میبری.
بسته به خلوص تو پلان آخر رقم میخورد؛ و شاید پایانی برایش رقم نمیزنند.
هر محرم گوشهای از آن را به نمایش میگذارند. راستی داستان کربلا کجا پایان گرفت؟!
راستی شهادت هنر است و یا هنر، شهادت؟! و براستی شهادت هم هنر میخواهد.
یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب
از هر زبان که میشنوم نامکرر است
وی در بخش دیگری از سخنانش به بیداری اسلامی اشاره کرد و گفت: گوشهای از هنر شهیدان در این بیداری اسلامی متجلی شده است؛ گرچه شهیدان هنر از قبیلة بنیعامر نبودهاند، اما مجنونی را به قیس، قیاس آموختهاند و جز بر خدای لیلی، دیده ندوختهاند. دل اگر فروختهاند به بهای بهشت بوده است. نوششان باد که این باده به هر کس ندهند! در کوچههای معرفت، پرسهزدن های ذهن، گاه به تحفههایی بر میخورد و قطعاتی از زمان را به یادگار میبُرد که گویی سوغات تجرید است. جلوه جمال یادوارهای است از همان جنس! از مبدعان و متولیان به نهایت سپاسگزارم و امیدوارم شأن شهیدان عرصه هنر به کمال رعایت گردد و از ناحیت اهل هنر به خلوصشان عنایت گردد.
هنر شهید دارد ز هنر و شان، زیادت
که به روی دوست یک دیده نظر بود سعادت
اگر از شهید پرسی که چه آرزوی داری
به یقین جـواب او هست به کشتنش اعادت
چه خوش است از هنرمند چنین هنر زند سر
به حیات او عبـادت به ممات او شهادت
هنر تـو ای هنرمند به بوم سرزمینت
زده رنگی از شرافت، زده نقشی از سیادت
هنـــر و هنرنمایی تو ای قلندر عشق
زده ضربه قلدران را که نموده ترک عادت
تو شهید راه عشقی و هنر تجسم تست
به هنر اگر زنم سر ز تو میکنم عیــادت
ز غبار روزگاران شده حبّ دوست پنهان
به تو ای شهید هر دم شودم فزون ارادت
توبه دست خود کشیدی و کشیدهای ز خود، دشت
تو ز حب و بغـض داری به خود خودت حسادت
چه بلندطبعی ای صاحب نفس مطمئنه
که طهور و حور رضوان خدای، نوش بادت
پایان پیام/
نظر شما