تبعیت از گفتمان و ایدئولوژی واحد لازمه اسلامی سازی شهرها

شهرها به لحاظ حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود متنوع و متکثر شده اند و به راحتی زیر سپهر یک گفتمان یا ایدئولوژی واحد نمی روند، از این رو برای اسلامی سازی یک شهر باید ابعاد را مشخص کرد.

به گزارش خبرنگار شبستان، نشست "بررسی امکان شهر اسلامی" چهارشنبه، 4 بهمن در موسسه "اشراق" برگزار شد.
بر پایه این گزارش، در ابتدای این نشست علمی، محمدجواد اسماعیلی، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس، در رابطه با "سیاست های فرهنگی اسلامی سازی شهر؛ موانع، امکان ها و چشم اندازهای تهران اسلامی" سخنرانی کرد.

وی با بیان اینکه در مطالعه اجمالی تاریخ شهر تهران از منظر اسلامی بودن، اسلامی شدن و اسلامی سازی نشان می دهد که این روند همواره با موانع، امکان ها و افق های بسیاری رو به روست، اظهار کرد: رابطه بین دین اسلامی (منظور اسلام اجتماعی و حضور شهری اسلام) و شهر تهران در این تطور تاریخی وجهی پروبلماتیک به خود گرفته است.
وی تصریح کرد: هویت بخشی اسلامی شهر تهران تداوم دارد اما نسبت اسلامی سازی یا اسلامی بودن شهر با دو مسئله محوری مورد تامل و بررسی قرار نگرفته است، در واقع اقتضائات تاریخی-اجتماعی تهران و امر شهری در دنیای جدید به طور فی نفسه.

این پژوهشگر ادامه داد: این شرایط در حالی است که می دانیم شهرهای کنونی از دوران قاجار به این طرف تحت ذهنیت، کالبد، معنا و الگوی شهر غربی ساخته شده اند و حتی معماران، طراحان و شهرسازان غربی در ساخت تهران سهم به سزایی داشته اند.
وی بیان کرد: یک شهر فی نفسه یک شهر است و اقتضائات و ذاتیات زندگی شهری را می طلبد و هر گونه هویت بخشی و معنادهی باید به اقتضائات هستی شناختی و معرفت شناختی شهر التفات داشته باشد؛ به بیان دیگر هستی شناسی دورکیمی که با هستی شناسی فلسفه اسلامی نیز همسویی دارد، گوشزد می کند که تهران بیرون از ما حضور دارد و عمل می کند و نمی توانیم برخلاف نظر برخی از شهرپژوهان بگوییم تهران شهری بدون تاریخ است.
اسماعیلی تاکید کرد: اگر برای ایده اسلامی بودن شهرهای ایرانی بخصوص شهر تهران سه مولفه اسلامی، ایرانی و وجه امروزی شهر را قائل باشیم، در این صورت غیبت هر یک از مولفه ها و غفلت از چگونگی ترکیب آنها در کنار یکدیگر، مقوله هویت بخشی اسلامی و توسعه اسلامی شهر را با مشکلی اساسی روبه رو می سازد.

این محقق با بیان اینکه پرسش از این که وجهه شهر اسلامی چیست، باید به تلقی و فهم شهرسازان، مدیران شهری و نهادهای مذهبی از مفهوم اسلامی باشد، ابراز کرد: باید مشخص کرد که اسلامی سازی یا اسلامی بودن شهر، بیشتر مبتنی بر کدام بُعد (فقه، عرفان، سیاست دینی در قالب ایدئولوژی و اخلاق دینی) است.
وی تاکید کرد: ویژگی ایرانی شهر نیز بسته به این است که مفهوم ایران و شهر ایرانی چگونه توسط آن تفهم می شود، به مثابه جغرافیای ایران، به مثابه یک نژاد خاص، ایران تاریخی که پیوسته در حال تحول است، فرهنگ ایرانی و یا اندیشه ایران شهری، ضمن این که وجه امروزی شهر هم اشاره به شهر غربی جهانی شده دارد که از قرن نوزدهم الگوی غالب هویت شهرها شده است.
اسماعیلی با اشاره به این موضوع که در شرایط فعلی با تفکیک فزاینده حوزه های مختلف جامعه شهری روبه رو هستیم، بیان کرد: باید به این سوال پاسخ داد که چگونه می توان زیر چتر هویت و ایدئولوژی اسلامی، سیاست فرهنگی یکپارچه کننده و همسو با آموزه ها و ارزش ها معیارهای اسلامی را تدوین و اعمال کرد.
این پژوهشگر افزود: شهرها به لحاظ حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود، متنوع و متکثر شده اند و به راحتی زیر سپهر یک گفتمان یا ایدئولوژی واحد نمی روند و سیاست گزاری فضای شهری را با پیچیدگی ها و محدودیت های ساختاری روبه رو ساخته اند، از این رو سیاست فرهنگی همواره بین وضعیت مداخله و بی اعتنایی به خلق فضای شهری در وضعیت دوگانگی قرار دارد.

وی تصریح کرد: چرا که از یک سو نظام شهری به تولید فضای شهری دست می زند، در حالی که مقاومت گروه های فرهنگی مختلف را روبه روی خود می بیند و از سوی دیگر نظام شهری نمی تواند نسبت به گسترش فضاهای فرهنگی متضاد و ناهمخوان با ایدئولوژی های نظام سیاسی – شهری بی اعتنا باشد، به ویژه که جامعه ایران وقوع انقلابی با سرشت و شاکله اسلامی را تجربه کرده و پیگیری اسلامی سازی جامعه و فضای شهری کاملا منطقی و معقول است.
اسماعیلی ادامه داد: یکی از مهمترین وجوه مشکل ساز اسلامی سازی شهر در ایران بخصوص در مورد تجربه تهران این است که اسلامی سازی شهر توسط نهادها، سازمان ها، و مدریت شهری، وجهی دولت مدار به خود گرفته است، در حالی که اسلامی سازی شهر می تواند با رویکرد جامعه محور توامان باشد که از آن تحت عنوان رویکرد مشارکتی هم یاد می شود.

وی ابراز کرد: در این راستا می توان این مدعای جامعه شناختی را طرح کرد که "فرم"، "مولفه"، "تجربه"، سیاست فرهنگی فضا در یک جامعه خاص است که در فعال شدن و اثربخشی نیروی ذاتی فضا، بازتولید ایدئولوژی شهری و تکوین گفتمانی "سیاست فرهنگ" فضای شهری، اهمیت بیشتری دارد.
این محقق تصریح کرد: در شهرهای امروز ایران، سیاست فرهنگی فضا با مشخصه "دولت-مدار"، و فرم "عمودی یا سلسله مراتبی" و مبنای ایدئولوژیک "مدرنیسمی"، " با "گفتمان سیاست" فرهنگ سکولار در رقابتی هژمونیک است، اگر وجه عمودی به مقوله پایداری و صیانت از ارزش ها و تامین امنیت در شهر توجه دارد و چه افقی به مقوله باز بودن و مشارکت عمومی و آزادی شهروندان در شهر توجه نشان می دهد.

وی عنوان کرد: شهر تهران، مهمترین کانون بروز رقابت میان دو گفتمان یا سیاست تولید فضای شهری است که از آن سخن به میان آوردیم، ایدئولوژی های ملی گرایی، چند فرهنگ گرایی، سکولاریسم شهری و سیاست عمودی اسلامی سازی شهر راه حل های سیاست های فرهنگی فضای شهری تهران در دوره پهلوی و انقلاب اسلامی بوده اند.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: اما هیچ کدام نتوانسته اند کلیت شهر تهران با تکثر و تنوع و تفاوت های فرهنگی و اجتماعی اش را در ایدئولوژی شهری خود بگنجاند و پتانسیل سیاسی شدن و تنش سیاسی ناشی از مصرف ناهمخوان با سیاست فرهنگی شهری را کاهش می دهند، اما همچنان بررسی راه حل های کاهش تعارض فضایی فرهنگی سیاسی و رفتن به میانه طیف سیاست فرهنگی و سیاست فرهنگ فضا، یا به تعبیری قرارگیرد، در میان رویکرد عمودی و دولتمدار با رویکرد افقی و جامعه مدار همواره راهی گشوده است.

پایان پیام/
 

کد خبر 220338

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha