خبرگزاری شبستان: عده ای برای تبرئه کردن خلیفه دوم از ارتکاب جریان هولناک سوزاندن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها به توجیهاتی بی اساس دست زده اند و می گویند: خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها و همسران پیامبر متصل به مسجد بوده و با توجه به اینکه سقف این خانه ها با شاخههاى خشک و قابل اشتعال خرما پوشانده شده بودند و آتش زدن یکى از این حجرات به مفهوم آتش زدن همه آنها و سوزاندن مسجد و قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله بود بنابراین قابل تصوّر نیست که عمر بن خطاب دستور به احراق بیت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله داده باشد.
جواب: براساس شواهد تاریخى، امام علی علیه السلام علاوه بر منزلی که متصل به مسجد نبوی صلی الله علیه و آله بوده، خانۀ دیگری نیز داشته اند. این خانه در انتهای کوچه ای که به بقیع منتهی می شده قرار داشته و تمام جریانات بعد از وفات رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله در این مکان صورت گرفته است و عدم توجه به این امر باعث شده است که برخی با ملاحظه نکاتی حمله به خانۀ آنحضرت را زیر سؤال ببرند.
فضل ابن روزبهان[1]یکی از این افراد است. وی از آنجا که مىخواهد حوادث پس از رحلت رسول خدا صلى الله علیه و آله را انکار و یا توجیه نماید، آن عدّه از مورخان اهل سنّت را که موضوع تهاجم و دستور احراق را نقل نمودهاند مورد حمله قرار داده و پس از آنکه شیعیان را شدیداً مورد نکوهش قرار می دهد، مىگوید چگونه مىتوان گفت که عمر بن خطاب چنین تصمیمى را اتخاذ نموده باشد و دستور به احراق بیت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله داده باشد، در حالی که از طرفى این بیت متصل به مسجد و قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله و حجرات همسران آن حضرت بوده و از طرف دیگر سقف آنها را شاخههاى خشک و قابل اشتعال و احتراق تشکیل مىداده و آتش زدن به یکى از این حجرات به مفهوم آتش زدن به همه آنها و سوزاندن خانه فاطمه سلام الله علیها سوزاندن مسجد وقبر رسول خدا صلى الله علیه و آله خواهد بود و قابل تصوّر نیست عمر بن خطاب چنین تصمیمى بگیرد و خود را در معرض اعتراض و مورد نکوهش مردم قرار بدهد و این با کیاست و سیاست او و هر شخص دیگری سازگار نمىباشد.[2]
بیان شواهد تاریخی بر وجود خانه ای غیر از خانه چسبیده به مسجد برای علی علیه السلام[3]
1) ابن شبه قدیمترین مدینهشناس در این مورد مىگوید:
«واتخذ علی بن ابیطالب بالمدینة دارین احدایهما دخلت فی مسجد رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و هی منزل فاطمة بنت رسولاللَّه التی تسکن فیها و الأخرى دار علی التی بالبقیع و هی بأیدى ولد على على حوزالصدقة»؛[4]على بن ابىطالب براى خود در مدینه دو خانه اختیار کرده بود؛ یکى همان خانهاى است که در داخل مسجد قرار گرفت و آن همان خانه فاطمه دختر رسول خداست که در آن سکونت مىفرمود و دیگرى خانهاى است که در کنار بقیع واقع شده بود و این خانه جزو موقوفات آن حضرت و در دست فرزندان او بود.
2) ابن نجار (متوفاى 643 ه. ق.) از سعید بن جبیر نقل مىکند که:
«رأیت قبر الحسن بن علی بن ابیطالب فى فم الزقاق الّذى بین دار نبیة(بن وهب) و بین دار علی بن ابیطالب»؛[5] قبر حسن بن على را در اول کوچهاى که در میان خانه نبیه و خانه على بن ابىطالب قرار دارد، مشاهده نمودم.[6]
3) در مورد تخریب بیت فاطمه علیها السلام آمده است که حسن بن حسن و همسرش فاطمه بنت الحسین چون مجبور به ترک حجره فاطمه شدند، این حجره را ترک نموده و به خانه على بن ابىطالب منتقل شدند. (فخرجوا منه حتّى أتو دار علی نهاراً)[7]
4) سهیلى متوفاى 581 ه در مورد عبید اللَّه بن عدى[8]مىگوید: «وله دار بالمدینة عند دار علی بن أبیطالب»؛[9] او در مدینه خانهاى داشت که در جوار خانه على بن ابىطالب قرار گرفته بود.
و مىدانیم منظور هم جوار بودن با خانهاى که در کنار مسجد به امیرمؤمنان علیه السلام تعلّق داشت نمىباشد؛ زیرا همسایگان این خانه فقط رسول خدا صلى الله علیه و آله و همسران آن حضرت بود.
5) سمهودى آنجا که نظرات مدینهشناسان را درباره بیت الاحزان نقل مىکند مىگوید: «وأظنّه فی موضع دار علی بن أبیطالب الذی اتّخذه بالبقیع»؛[10]به گمان من بیت الاحزان در محلّ همان خانه متعلّق به علی بن أبیطالب واقع است که در کنار بقیع ساخته بود.
گفتنى است که ما گرچه، نظریه سمهودى را درباره محلّ بیت الاحزان صحیح نمىدانیم بلکه معتقدیم که بیت الاحزان از اول بناى مستقلی بوده نه بیت متعلق به امیر مؤمنان علیه السلام. ولى به هر حال از مجموع این نظرات و از این متون تاریخى و مشابه آنها معلوم مىشود که امام علی علیه السلام در مدینه غیر از خانهاى که در کنار مسجد قرار داشت، داراى خانه دیگر هم بوده که در نزدیکى بقیع و در کنار منازل مهاجرین و به اصطلاح در محله مهاجر نشین مدینه قرار گرفته بود که مانند چاهها و باغات جزو موقوفات آن حضرت گردید.[11]حوادثى که در این خانه واقع شدبه عقیده نگارنده[12]، حوادث مهم تاریخى ای که بلافاصله پس از رحلت جانگداز رسول خدا صلى الله علیه و آله یکى پس از دیگرى به وقوع پیوسته است همه آنها در این منزل بوده نه در بیتى که در کنار مسجد بود.
اجتماع عدّهاى از مهاجرین و انصار در مخالفت با بیعت ابوبکر، هجوم به خانه امیرمؤمنان و سوق دادن آن حضرت و همچنین حرکت حضرت زهرا علیها السلام به سوى مسجد، دوران نقاهت آن حضرت، ملاقاتها و حوادثى که در این دوران اتفاق افتاده و همچنین مراسم تجهیز و تشییع آن بانوى مخدّره مربوط به این منزل بوده و در این خانه واقع شده است که علاوه بر اعتبار عقلى، شواهد و قرائن تاریخى و چگونگى وقوع این حوادث این نظریه را تأیید مىکند. و براى اهمیت این موضوع به نقل بعضى از این شواهد تاریخى مىپردازیم.[13]
شاهد و قرینه اول:
متن تعبیرات عدهاى از مورخان درباره اجتماع گروهى از مخالفین جریان سقیفه در منزل امیرمؤمنان مىباشد از جمله طبرى مىگوید: «أتى عمر بن الخطاب منزل علیّ وفیه طلحه والزّبیر ورجال من المهاجرین».[14]
ابن قتیبه مىگوید: «ان أبابکر تفقّد قوماً تخلفوا عن بیعة أبیبکر عند علی کرم اللَّه وجهه».[15]
یعقوبى مىگوید: «وبلغ أبابکر وعمر ان جملةً من المهاجرین والأنصار قد اجتمعوا مع علی بن ابیطالب فی منزل فاطمة بنت رسول اللَّه».[16]
ابن ابى الحدید مىگوید: «ان قیس بن شمّاس ... کان مع الجماعة الذین دخلوا بیت فاطمة ... وکان فی البیت ناسٌ کثیر».[17]
علامه حلّى مىگوید «طلب عمر احراق بیت امیرالمؤمنین وفیه امیرالمؤمنین وفاطمه وابناهما وجماعة من بنى هاشم».[18]
این تعبیرات مختلف و اجتماع قوم، ناس کثیر، جماعة و جملةٌ من المهاجرین و الانصار دلیل بر این است که آنان در فضایى بزرگتر از فضاى حجره فاطمه علیها السلام اجتماع کرده بودند فضائى که حضرت زهرا و فضه و حسنین نیز در آنجا حضور داشتند.
قرینه دوّم:
تعبیراتى است که در سوق دادن امیرمؤمنان به سوى مسجد بکار رفته است از جمله: «واجتمع النّاس ینظرون الیه وامتلأت شوارع المدینة بالرجال»؛[19]به هنگام جلب امیرمؤمنان علیه السلام به سوى مسجد کوچههاى مدینه مملوّ از مردم بود که به آن صحنه تماشا مىکردند.
قرینه سوّم:
در تعبیراتى در مورد حرکت حضرت زهرا علیها السلام به سوى مسجد چنین آمده است «لمّا بَلَغ فاطمة إجماع أبیبکر على منعها فدک لاثت خمارها على رأسها واشتملت بجلبابها و أقبلت فی لُمَةٍ من حفدتها ونساء قومها ...»؛[20]
و در تعبیر دیگر آمده است: «واجتمع معها نساء کثیر من الهاشمیات و غیرهنّ»؛[21]
و باز در تعبیر دیگر آمده است «ولم تبق من بنى هاشم أمرئة الا خرجت معها»؛[22]
این حرکت و حضور- لمّة- تعدادى از بانوان به همراه حضرت زهراسلام الله علیها که در واقع یک حرکت سیاسى و راهپیمائى آرام بر ضد شرائط موجود بود بدون وجود فاصله از منزل آن بانو تا مسجد متصور نیست و ترسیم این حرکت دستهجمعى در فاصله چند قدمى در میان حجره آن حضرت و مسجد بعید به نظر مىرسد.
قرینه چهارم:
چگونگى اطلاع یافتن امیر المؤمنین علیه السلام:
در یک روایت مفصّل که دوران عارضه و وفات و تجهیز حضرت زهرا علیها السلام نقل شده است چنین آمده است پس از آنکه آن مخدّره از دنیا رفت حسنین وارد منزل شدند و چون از ارتحال مادرشان مطلع گردیدند اسماء عرض کرد اى نور دیدگان رسول خدا صلی الله علیه و آله هرچه سریعتر خبر فوت مادرتان را در مسجد به اطلاع پدرتان برسانید. آن دوبزرگوار حرکت کردند و چون به نزدیکى مسجد رسیدند و صدایشان به گریه بلند شد صحابه از مسجد بیرون آمدند و علت گریه آن دو را جویا شدند آنان پاسخ دادند مگر نمىدانید که مادر ما از دنیا رفته است در اینجا بود که امیرالمومنین علیه السلام بىاختیار به روى زمین افتاد ... «فقالا لا أو لیس قد ماتت أمنّا فاطمة قال: فوقع علىٌّ على وجهه ...».[23]
اگر وفات آن مخدّره در بیت و حجره اولى و در کنار مسجد اتفاق می افتاد نیازى به حرکت حسنین و طى فاصله نبود بلکه امیرمؤمنان با کوچکترین گریه در میان حجره از وقوع حادثه مطلع مىگردید.
قرینۀ پنجم :
مراسم تشییع پیکر حضرت زهرا علیها السلام:
در این مراسم دو موضوع قابل توجه است یکى اظهار نگرانى آن حضرت از وضع تابوتهاى مکشوف و متعارف آن روز و در نهایت آمادهسازى تابوتى داراى پوشش همانند هودج[24] و استفاده نمودن از آن و تشییع و انتقال پیکر آن حضرت از محلى به محل دیگر و موضوع دوّم دفن شدن آن حضرت در حجره خویش که مضمون روایات شش تن از ائمه علیهم السلام و گفتار علما و دانشمندان شیعه و دلائل دیگر قویّاً مؤید آن است که پیکر مطهر دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در جوار قبر آن حضرت دفن شده است.
با در نظر گرفتن این دو جهت طبعاً این سؤال پیش مىآید که اگر آن حضرت در حجره خویش و در کنار مسجد از دنیا رفته است و در همان حجره هم دفن شده است آمادهسازى تابوت براى چه بوده و تشییع پیکر آن بانو چگونه انجام گرفته است و این قرینه و شاهد دیگرى است بر اینکه ارتحال آن بزرگوار مانند حوادث دیگر در خانۀ دورتری از خانه اولى واقع شده است و حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این خانه اتفاق افتاده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. فضل بن روزبهان از بزرگان علماى شافعیه در عصر خود حکیم عارف، محدّث شاعر و ادیب داراى تألیفات متعدّد مشهورترین آنها ردّ بر نهج الحقّ علّامه حلّى است به نام ابطال نهج الباطل که در سال 909 آن را تألیف نموده و مرحوم قاضى نور اللَّه شوشترى شهید در سال 1019 احقاق الحقّ را در پاسخ آن نگاشته و در قرن اخیر مرحوم آیة اللَّه شیخ محمّد حسن مظفّر پاسخ دیگرى بر آن نگاشته به نام دلائل الصدق و در سه جلد چاپ شده است.
[2] . دلائل الصدق، ج 3، ص 46.
[3] .رک کتاب تاریخ حرم ائمه بقیع، تالیف مرحوم حجة الاسلام و المسلمین« محمد صادق نجمی» با تغییرات.
[4] . به نقل سمهودى در وفاءالوفا، ج 2، ص59. على رغم دقّت نظر و صداقت و امانت در نقل سمهودى، که زبانزد مورّخان است، اینمطلب راکه وى از ابن شبه نقل نموده است در نسخه چهار جلدى- که از تاریخ ابن شبه در اختیار ماست- با بررسى مکرر به دست نیامد و دلیل آن همان است که مصحح این کتاب در صفحات اول آن تذکر داده است که نسخه موجود در اختیار وى از نظر خط غیرخوانا و در مطالب و صفحاتش سقط فراوان وجود داشته است.
[5] . اخبار المدینه، ج 1، ص 54.
[6] .«در جستجوی متون به متن تاریخ مدینه ابن نجار دست نیافتم و در برخی کتب تاریخی دیگر به جای دار علی، دار عقیل آمده است».ذخایر العقبی، ص141.
[7] . وفاء الوفا، ج 2، ص90،دارالکتب العلمیة. او خواهر زاده عثمان بن عفان است. در اواخر دوران حیات رسول خدا صلى الله علیه و آله متولّد و در سال 90 ه وفاتنموده است
[8] . او خواهر زاده عثمان بن عفان است. در اواخر دوران حیات رسول خدا صلى الله علیه و آله متولّد و در سال 90 ه وفاتنموده است
[9]. الروض الأنف، ج 3، ص 162؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج38،ص49.
[10] .وفاء الوفا، ج 3، ص 103، دارالکتب العلمیة.
[11]. از جملات این وقفنامه است:« وإنّه یقوم على ذلک حسن بن علی ... وإن حدث بحسن حدث وحسین حیّ فإنّه إلى حسین بن علی وإنّ حسین بن علی یفعل مثل الذی أمرت به حسناً ...».
[12]. محمد صادق نجمی.
[13] .حادثه هجوم به خانه فاطمه زهرا و دستور احراق باب آن حضرت در کتب تاریخى اهل سنّت از جملهدر منابع زیر آمده است:تاریخ طبرى، حوادث سال 11 هجرى؛ الإمامة والسیاسه، ج 1، ص 11؛ عقد الفرید، چاپ مصر، ج 3، ص 64؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 126؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 2، ص 45 و 46 و 56 و 57.
[14]. تاریخ الطبری، ج2،ص443،موسسة الاعلمی.
[15]. الإمامة والسیاسة،ج1،ص19،موسسة الحلبی.
[16] .تاریخ یعقوبى،ج2،ص126،دار صاد.
[17] .شرح نهج البلاغه ،ج6،ص48،دار احیاء الکتب العربیة.
[18]. نهج الحق 271.
[19]. شرح نهج البلاغه 16، 211و..
[20] .شرح نهج البلاغه 6،ص 49.
[21] .مأساة الزهرا،ج 2،177.
[22]. کشف الغمّه،ج، 2،ص 123 ؛بحار الانوار ،ج43،ص187.
[23] .شرح نهج البلاغة، ج6،ص49 .
[24]. تاریخ المدینة،ج1،ص108؛ اسد الغابة،ج7،ص226.
پایان پیام/
نظر شما