خبرگزاری شبستان: آدمی، همیشه در پى آن بوده که انسانهاى نمونه و ایدهآل را در جهان بیرون مشاهده کند و با الگو گرفتن از آنان، رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را سامان دهد؛ زیرا آنچه که انسانها را در مسیر پرورش استعدادهاى خویش و سیر الی الله مدد میرساند و پیشرفت و ترقّى را میسّر میسازد، پیروى آگاهانه از اسوهها و الگوهاست؛ چون انسان الگو و نمونه، راههاى پرخطر و صعبالعبورى را که در پیش روى دیگر انسانهاست، به سلامت گذرانده و از آفتهاى مسیر و دیگر مشکلات، به خوبى آگاه است. ازاینرو گفتهاند: مدلسازى رفتارى و انتخاب الگو، یکى از نیازهاى اساسى انسان است.
یکی از بهترین روشهای آموزش غیرمستقیم در امور تربیتی، روش الگوئی است. در این روش، معلم ارزشهای اخلاقی را از طریق اعمال و رفتار خود به دیگران آموزش میدهد. مردم از راه دیدن، امور رفتاری را فرامیگیرند و آنچه برابر دیدگان قرار میگیرد اثربخشتر است. ارائه الگو و اسوه، مؤثرترین روش تربیتی در نظام تربیتی و ارزشی اسلام است. در آیاتی از قرآنکریم از پیامبر اکرم(ص) به عنوان "اسوه حسنه" یادشده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ یعنی براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکوئى است.»(احزاب: آیه 21) پیروی از سنّت و سیره پیامبر(ص)، اگرچه برای همگان ممکن، میسر و لازم است، ولی برای موفقیت امامان جمعه و جماعات در مسئولیت خطیر و مهمی که برعهده گرفتهاند، از لزوم و ضرورتی مضاعف و دو چندان برخوردار است؛ در این نوشتار مختصر، «سیره مسجدداری و تبلیغی پیامبراکرم(ص)» را به مرور و مداقّه می نشینیم.
شرکت فعال پیامبر(ص) در بنای مساجد
فشارها و کجرفتاریهای مشرکان مکه فزونی یافته بود و کار را به جائی رسانیده بودند که تصمیم گرفتند شبانه رسول خدا(ص) را به قتل برسانند. پیامبر(ص) توسط وحی(جبرئیل امین) از توطئه با خبر شدند. مکه دیگر جای ماندن نبود، علیبن ابی طالب(ع) در شبی که قرار بود پیامبر(ص) را به قتل برسانند، در بستر ایشان آرمیدند و مهمترین هجرت تاریخ آغاز شد. مقصد این هجرت شهر یثرب (مدینه) بود. مسلمانان مدینه که از حرکت پیامبر(ص) به سوی شهرشان آگاه شده بودند، منتظر بودند تا مقدم پیامبر(ص) را گرامی بدارند.
پس از چند روز انتظار سرانجام خورشید عالمتاب اسلام در روز دوشنبه دوازدهم ربیعالاول محله «قبا» (که یکی از محلههای مدینه به شمار میآید) را به قدوم خود متبرک کردند.«قبا»، روستایی در شش کیلومتری یثرب(مدینه) بود که مقارن هجرت پیامبر(ص) به این شهر، طایفه بنیعمرو و بن عوف در آن سکونت داشتند. این روستا به دلیل واقع شدن در جنوب یثرب(مدینه)، اولین منطقهای بود که از رسول خدا(ص) استقبال کرد. حضرت پس از رسیدن به قبا، چند روزی را در آنجا به سر برد، تا آن که امیر مؤمنان، علی(ع)، و برخی دیگر از اعضای خانوادهاش، به ایشان پیوستند، آنگاه همگی راهی یثرب شدند.
شرکت پیامبر(ص) در بنای مسجد قُبا
پیامبر(ص) در مدت کوتاهی که در قبا حضور داشتند دستور ساختن مسجد قبا را صادر فرمودند، بدین منظور مکان مسطح و وسیعی را، که در کنار خانه «کلثوم بن هِدم» بود و از آن برای خشک کردن خرما استفاده می شد، انتخاب کرد.
به گفته طبرانی، رسول خدا به یارانش فرمود: نقشه این مسجد از سوی خداوند است و اینک شتر من مأمور این کار است. کسی بر شتر سوار شود و او را حرکت دهد تا محدوده مسجد را مشخص سازد. علی(ع) بر پشت شتر قرار گرفت، شتر راه افتاد، محدوده ای را دور زد و سپس به جای نخست خویش بازگشت. بدینسان محدوده «مسجد قبا» مشخص شد و رسول خدا(ص) قبله آن را به سمت بیت المقدس تعیین کرد.
پیامبر برای ساخت این مسجد بسیار تلاش کرد. زنی به نام «شموس بنت نعمان» می گوید: هنگام ساخت مسجد قبا، پیامبر(ص) را می دیدم که سنگهای کوچک و بزرگ را برمی داشت تا آنجا که سنگینی سنگها پشت مبارکش را خم کرد. سپیدی خاک بر بدن مبارکش نمایان بود. گاهی مردی از صحابه میآمد و می گفت: ای فرستاده خدا، پدر و مادرم فدایت باد! سنگ و خاک را به من واگذار تا به جای تو کار کنم. پیامبر می فرمود: نه، تو نیز سنگ دیگری بردار. حضرت هماره در تلاش بود تا ساختمان مسجد پایان یافت.
در روزهایی که بنای خانه توحید ساخته می شد، عطر زمزمه های روح نواز صحابه، که بیانگر بینش الهی آنان و عشق خدایی شان بود، فضا را آکنده می ساخت و گاه رسول خدا(ص) نیز با آنان همنوا می شد. عبدالله بن رواحه، این شعر را با آهنگی دل نواز می خواند: «أفْلَحْ مَنْ یُعِالجُ الْمَساجِد؛ آن که در پی ساختن و پرداختن مساجد است رستگار است.»پیامبر(ص) با همان آهنگ، آخرین قسمت شعرش را تکرار می کرد و می فرمود: «مساجداً.» سپس عبدالله ادامه می داد: «و یقرأ القرآن فیه قائماً و قاعداً؛ آن که پیوسته نشسته و ایستاده در مسجد قرآن می خواند.»
پیامبر می فرمود: «و قاعداً.» آنگاه عبدالله می خواند: «ولا یَبیتُ اللَّیْلَ عَنْهُ راقداً؛ و شب را نیز هماره بیدار بوده، به خواب نمی گذراند.» پیامبر می فرمود: «راقداً.»
همچنین علی بن ابیطالب (ع) چنین رجزی می خواند: «آیا آنان که در ساختن مسجد می کوشند و در این کار به طور مرتّب در رفت و آمد هستند با آن که از غبار آن پرهیز می کند و خود را دور می سازد برابرند؟ این اولین مسجدی بود که در اسلام بنا میگردید. پیامبر(ص) روز جمعه از محلّه قبا حرکت کردند و در وادی «رانونا» که در محلّه «بنیسالم بن عوف» واقع بود، «نماز جمعه» خواندند و این نخستین نماز جمعه پیامبر(ص) در مدینه بود.
بزرگان قبائل مدینه هر کدام از پیامبر(ص) تقاضا داشتند که حضرتش در منزل ایشان وارد شود؛ امّا پیامبر(ص) میفرمودند: «راه شتر را باز بگذارید، او مأمور است». سرانجام شتر پیامبر(ص) در محله «بنیمالک بن نجار» زانو به زمین زد و آن نقطه قلب تپنده اسلام گشت. از آنجا که هنگام زانو زدن شتر، «ابوایوب انصاری» زاد و توشه حضرت رسول(ص) را به خانه خود برده بود، حضرتش در منزل وی سکنی گزیدند.
شرکت پیامبر(ص) در بنای مسجد النبی
پیامبر(ص) به شهری قدم نهاده بودند که مردمانش خود اسلام را پذیرفته بودند و حضرت را به شهرشان دعوت کرده بودند و این بهترین فرصت برای نهادینه کردن اسلام و رشد آئین حق بود؛ اولین اقدام اساسی، بنای مسجدالنبی بود.
پیامبر(ص) امر فرمودند در زمینی که شتر ایشان در آن زانو زده بود، مسجدی ساخته شود.
در مورد مالک زمین گفته شده است: آن زمین که محل نگهداری شتران بود، در ملکیت دو یتیم به نام: «سهل» و «سهیل» از طایفه خزرج بود، که تحت تربیت «اسعد بن زراره» قرار داشتند. پیامبر(ص) به اسعد فرمودند: که این محل را برای ساختن مسجد خریداری کند. در جواب این تقاضا، سهل و سهیل خواستار هبه زمین به رسول الله(ص) شدند. امّا پیامبر(ص) نپذیرفت و فرمودند: که بهای آن را بگیرند. سرانجام به ده دینار خریداری شد.
مسلمانان مشغول خشت زدن شدند تا مصالح بنای مسجد فراهم شود. به دستور پیامبر(ص)، زمین مسجد را کندند و از کوه سنگ آوردند. پیامبر(ص) شخصاً در ساخت این مسجد شرکت کرد و در حمل سنگها به مسلمانان کمک می کرد. وقتی «اسید بن حضیر» دید پیامبر(ص) خود سنگها را برای مسجد از کوه میآوردند، پیش رفت و عرض کرد: یا رسول الله! اجازه دهید من به جای شما آنها را ببرم. حضرت فرمودند: خیر، تو خود برو و سنگ دیگری را حمل کن. مردم مدینه با علاقه زیاد، سنگها را بردند تا حفره انباشته و زمین مسطح شد. رسول خدا(ص)، مسجد را با خشت بنا نهاد، چند ستون از چوب خرما بر افراشت، سقف آن را با چوب خرما پوشانید و در گاه مسجد را سنگ چید. بدین سان ساخت مسجد النبی، که دارای 3 ردیف ستون چوبی بود، با تلاش پیامبر(ص) و مسلمانان به پایان رسید. پس از ساخت مسجد، وحی الهی آمد که باید برای هر نوبت نماز اذان گفته شود.
در ابتدا فقط بلال حبشی و پس از مدتی ابن مکتوم نیز اذان میگفت. با نگاهی حتّی اجمالی به دوران زندگی پر بار پیامبر اکرم(ص) درمیابیم که آن حضرت(ص) همّت زیادی برای ساخت مسجد داشتند وحتّی خود بیش از دیگران زحمت کشیدند. پس از احداث مسجد، از آن به عنوان یک پایگاه بزرگ تبلیغی، در پرتو تعالیم عالیه آسمانی اسلام و از راه تدریس، وعظ، ارشاد و ایراد خطبه های نماز جمعه و دیگر سخنرانیها به نشر فرهنگ عظیم اسلام پرداخت.
پایان پیام/
نظر شما