خبرگزاری شبستان: عواملی که به غیبت حضرت ولی عصر(عج) منجر شد، بارها مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است؛ اما در این بین، نقش امام حسن عسکری(ع) در برخورد با مشکلات و معضلات پیشآمده و رویارویی و حل آن و نیز آمادگی جامعه برای غیبت آخرین موعود، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور، با حجتالاسلام محمد غفوری، عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ تاریخ و سیرۀ اهل بیت(ع) گفت و گویی ترتیب دادیم که از منظر فرهیختگان محترم میگذرد.
ائمه اطهار(ع) برای حل مشکلات و معضلات پیشآمده جامعه مسلمان چه راهکارهایی میاندیشیدند؟
امامان اهل بیت(ع) پس از رسول خدا(ص) و به ویژه پس از صلح امام حسن(ع) با مشکلات سیاسی اجتماعی زیادی مواجه بودند. از آن جا که این بزرگان به خاطر اقدامات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مورد توجه تودههای مردم بودند، حاکمیت، همواره از جانب ائمه(ع) احساس خطر میکرد. این حس موجب میشد تا رفتارهای آن حضرات به طور مستمر تحت نظر باشد. هر از گاهی نیز به ساحت معصومان تعرض شده و جان و مالشان به خطر میافتاد. به ویژه که حاکمان دریافته بودند اندیشه و عمل خاندان پیامبر(ص) با رفتار و کردار حکومت گران سازگاری ندارد. این عوامل باعث شد تا امامان شیعه(ع) بسته به شرایط عصر خود، سه راهکار مهم برای حفظ و تقویت مکتب بیاندیشند. ما در این مجال به اختصار به این راهکارها اشاره میکنیم:
1- حفظ وضع موجود
ائمه در درجه اول تلاش میکردند اقداماتی که در گذشته و به دست امامان پیشین انجام شده بود از بین نرود، جمع یاران و پیروان پراکنده نشود و سرمایههای مکتب حفظ شود. پس از شهادت هر امام، به طور طبیعی جامعه شیعه دچار تحول و گاه به خاطر شرایط زمانه و ناشناخته بودن امام بعدی، دچار بحران امامت میشد. از این رو برای امام آن زمان بسیار مهم بود که با آن همه دشمنی و کنترل فعالیتهای ائمه و پیروان آنان، در وحله اول وضع موجود را حفظ کند و در مرحله بعد به تقویت آن بپردازد.
2- تقویت مکتب
هر امامی پس از تثبیت موقعیت خود، تلاش میکرد از طریق ارتباط با پیروان خود، به سامان دهی وضعیت آنان بپردازد، مشکلاتشان را رفع یا کاهش دهد، راهکارهای آینده را روشن نماید. پرسشهای عقیدتی و غیره را پاسخ دهد و با بدعتها و انحرافات مبارزه کند. این ارتباط گاهی با ارسال نامه بود. گاهی با فرستادن نمایندگان به مناطق مختلف جهان اسلام و گاهی دیدار با شیعیانی که به امام مراجعه میکردند، انجام میشد.
3- گسترش مکتب
نتیجه منطقی یک مکتب قدرتمندی که خود را در معرض جامعه قرار میدهد، گسترش حوزه جغرافیایی و نیروی انسانی آن است. چون مکتب اهلبیت(ع) همان اسلام تام و کامل است و اهداف ادیان وحدانی و شریعتهای الهی، نجات انسانهاست، ائمه(ع) نیز برای هدایت انسانها تلاش کرده و سعی در گسترش مکتب خود داشتند. از این رو با اندیشیدن تدابیری چون تشکیل سازمان وکالت و نیابت حوزه فعالیتهای خود را توسعه دادند و هم اکنون نتیجه آن سیاستها و تدبیرها کاملا روشن است.
به طور خاص، اقدامات امام حسن عسکری(ع) را بیان بفرمایید.
اقدامات این امام معصوم هم در همین راستا قابل ارزیابی میباشد. آن حضرت برای پس از خود با چالشها و نگرانیهای بزرگی روبرو بود.
1- مصون ماندن امام زمان(ع) از خطرها و تهدیدها
از آن جایی که ظهور مهدی از نسل رسول خدا(ص) به عنوان یک منجی در جامعه اسلامی شایع بود و روایات متعددی از رسول خدا(ص) و ائمه(ع) مبنی بر دوازدهمین جانشین رسول خدا(ص) منتشر شده بود. حاکمان با علم به این مساله، هرچه به انتهای سلسله ائمه اطهار(ع) میرسیدند، شرایط را سختتر کرده و همانند حضرت موسی(ع)، سعی در ممانعت از ولادت آن حضرت داشتند. انتقال امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به سامرا مرکز خلافت، در همین راستا و نظارت شدید بر زندگانی این دو امام بود. بنابراین ولادت و وجود مهدی(ع) باید تحت مراقبتهای شدید پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری پنهان نگهداشته میشد تا حکومت آگاه نگردد.
2- پیشگیری از انحرافات ناشی از خلا رهبری
آماده کردن جامعه شیعه برای امامت پس از خود از دشواریهای دوران امام حسن عسکری(ع). آن حضرت از یک سو ناگزیر بود وجود فرزندش از را پنهان نگه دارد و از سوی دیگر باید برای پس از خود رهبر و جانشین انتخاب میکرد که شیعیان بدون امام نمانند. چرا که خلا رهبری و نبود امام بن بست سیاسی – اعتقادی ایجاد کرده و موجب نابودی مکتب میشد. از رو امام(ع) اولا حضرت مهدی(ع) را به شیعیان خاص و یاران نزدیکش نشان میداد تا شیعیان از وجود فرزند امام آگاه باشند؛ همانند نامههایی که به احمد بن اسحاق قمی، موسی بن جعفر بن وهب بغدادی و اسحاق بن سعد نوشت و ولادت امام دوازدهم را اعلام فرمود. ثانیا خبر از غیبت فرزندش مهدی میداد.
امام حسن عسکری به منظور آمادهسازی شیعیان برای غیبت ولی عصر(عج) چه تدابیری اعمال کردند؟
مساله غیبت از زمان رسول خدا(ص) همواره مطرح بود و معصومان(ع) در موقعیتهای گوناگون آن را مطرح و پیروان خود را آماده غیبت میکردند. امام یازدهم نیز چنین تدبیری داشت البته با حساسیت بیشتر. چون آخرین امامی بود که باید پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام را آماده غیبت امامشان میکرد. گویا نخستین بار به عمهاش حکیمه خبر از غیبت مهدی داد و فرمود پس از رحلت خودش، بین شیعیان بر سر این امر اختلاف پیش میآید. پس آن را به شیعیان موثق و مورد اعتماد بگو ولی باید مکتوم دارند.
زمانی از امام عسکری(ع) درباره روایتی از ائمه سوال شد که فرمودهاند زمین هیچ گاه از حجت خالی نخواهد بود. پس از تایید این روایت از جانب حضرت، از حجت پس از ایشان پرسیدند. امام فرمود: فرزندش محمد امام و حجت خدا بر خلق خواهد بود. ایشان غیبتی طولانی خواهد داشت که در اثر آن جاهلان غرق، اهل باطل هلاک و فرصت طلبان به تکذیب آن میپردازند. آنگاه ظهور کرده و با یاری پرودگار بر همه غلبه خواهد کرد.
یا به برخی فرمود گویا میبینم که شما بر سر جانشین من اختلاف میکنید. بدانید اگر کسی به ائمه پس از رسول خدا(ص) اقرار داشته باشد اما امامت فرزندم را انکار کند، مانند کسی است که به جمیع انبیا اقرار کرده اما نبوت حضرت رسول(ص) را انکار کند و منکر نبوت رسول خدا(ص) همانند منکر همه پیامبران است؛ چون اطاعت از آخرین ما مثل اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین امام، مثل منکر اولین امام است. آگاه باشید که برای فرزندم غیبتی روی میدهد که مردم در شک و حیرت واقع میشوند مگر کسانی که خداوند آنان را مصون دارد.
ابوغانم خادم میگوید: برای امام حسن فرزندی زاده شد که محمد نامید و در روز سوم به پیروانش نشان داد و فرمود: این پس از من امام و صاحب شماست. او همان قائم آل محمد(ص) است که گردنها در انتظار او کشیده شده است. آن گاه که زمین پر از ظلم و ستم شد، قیام کرده و قسط و عدل را جاری خواهد ساخت.
محمد بن عثمان عمری، محمد بن ایوب بن نوح و معاویه بن حکیم میگویند که ما چهل نفر در منزل امام عسکری بودیم که فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: این امام و خلیفه پس از من است. از او اطاعت کنید و در رای و عقیده و ایمان متفرق نشوید که هلاک میشوید. بعد از این او را نخواهید دید. این راویان میگویند چند روز پس از آن خبر رسید که امام حسن از دنیا رفته است.
یعقوب بن منقوش از شیعیان امام به منزل حضرت رفته و از ایشان میخواهد تا جانشین خود را معرفی کند. حضرت به او میفرماید پرده را بالا بزن. ابنمنقوش پس از کنار زدن پرده با کودکی زیبارو مواجه میشود که آمده و در دامن پدر مینشیند. امام فرزندش را امام و صاحب شیعیان معرفی میکند و حضرت مهدی به پشت پرده میرود. امام حسن مجددا به ابنمنقوش میفرماید درون خانه را بنگر و یعقوب دیگر کسی را نمیبیند.
احمد بن اسحاق اشعری قمی برای آگاهی از امام بعدی به خانه امام رفت. امام کودک خویش را جانشین خود و عدالت گستر خدا معرفی کرد و فرمود: خداوند او را غیبتی طولانی عطا خواهد فرمود و در آن زمان از هلاکت نجات نمییابد مگر کسی که به امامتش ثابت قدم بماند و برای تعجیل فرجش دعا کند. احمد بن اسحاق باز از طولانی بودن غیبت میپرسد و امام میفرماید به قدری به درازا خواهد کشید که بیشتر معتقدان به امام قائم از وی باز میگردند و باقی نمیماند از معتقدان مگر کسانی که خداوند در باب ولایت ائمه از آنها عهد و پیمان گرفته و نور امامت را در دلشان ثبت کرده و با مددهای غیبی روح آنها را یاری کرده است.
همچنین امام حسن عسکری(ع) در زمان خودش، بیشتر شیعیان را هم در امور مالی و هم مسایل اعتقادی به وکلا و نمایندگان خود ارجاع میداد تا در زمان غیبت، بلاتکلیف نمانند. بلکه آمادگی عدم حضور امام را داشته باشند و مشکلات خود را از طریق همین وکلا برطرف نمایند. در کنار آن ارجاع به فقیهان و کتب معتبر نیز راهکار دیگری برای عصر غیبت بود.
از این گزارشها و موارد مشابه آن چه نتایجی به دست میآید؟
از مجموع این گزارشها چند نکته قابل یادآوری است:
1- امام حسن عسکری(ع) جانشین خود را برای رفع تردید و اثبات وجود مهدی، تنها یک بار به پیروانش نشان میدهد و دیگر نمیبینند. یعنی با این که هست اما از نظرها غایب میشود.
2- گاهی از پس پرده نشان میدهد و باز در پشت همان پرده غیب میشود. امام با این عمل غیبت مهدی را عینیت میبخشد تا شیعیان آمادگی لازم را داشته و پس از رحلت امام، آن را انکار نکنند.
3- امام عسکری با کاستن ارتباطات خود، پیروانش را به وکلای خویش و فقها ارجاع میداد تا علاوه بر کار تشکیلاتی، آماده عصر غیبت شوند.
4- حضرت مساله ایمان راسخ و باور به حکمت الهی را شرط پذیرش غیبت معرفی میکند و میفرماید کسانی که ایمان ضعیف داشته باشند در این آزمون الهی مردود شده هلاک می شوند.
پایان پیام/
نظر شما