خبرگزاری شبستان: در ژانویه سال جاری میلادی پس از آنکه دولت ایتالیا 20 کشتی برای حمل پرسنل مسلح به مستعمره سابق خود یعنی لیبی فروخت دولت فرانسه اقدام به فروش 50 «کشتی گشت زنی » به این کشور کرد.
اکنون در حرکتی دیگر قرار است یک کشتی جنگی انگلیسی در آوریل سال 2013 میلادی وارد آبهای لیبی شود.
در حقیقت میتوان گفت اتحادیه اروپا سناریویی را برای مسلحکردن دولت بیکفایت کشور لیبی که اکنون در آستانه فروپاشی و تجزیه قرار دارد، آغاز کرده و این همان سناریویی است که در مورد سومالی نیز پیاده شد.
میتوان اینطور گفت که دولت، ساختارهای قدرت و ارتش در لیبی امروز نهادهایی صوری هستند و قلمرو این کشور در حقیقت بین مجموعه کاملی از گروهها شامل گروههای مذهبی، قبیلهای و اقلیمی تقسیم شده است.
به گفته «ریفایات احمد» از مرکز مطالعات استراتژیک در قاهره، دولت جدید لیبی که با تلاشهای نظامی غرب مورد تأیید قرار گرفته قادر به مصون نگاه داشتن کشور از خطر تجزیهشدن نیست.
وی در اینباره میگوید: در حقیقت لیبی اکنون تحت حکومت 45 هزار داوطلب خوب آموزش دیده و کاملا مسلح قرار دارد که گزارشهای خود را تنها به القاعده ارایه میدهند.
غربی ها این داوطلبان را شبهنظامیانی می نامند که انقلابیون لیبی را در درون خود محو کرده اند.
به گفته احمد، ایدئولوژی این افراد تنها در میل شدید به قدرت و تقسیم منابع نفتی خلاصه شده است.
او میافزاید: در واقع ما به یک جامعه به شدت نظامیگرا و ستیزهجو با تروریستهای بالقوه در آفریقای شمالی تبدیل شدهایم و این همان چیزی است که به طور چشمگیری میتواند به احتمال سقوط حاکمیت مستقل لیبی بیفزاید.
شکل ساده شده موقعیت کنونی در لیبی بدین قرار است: در بنغازی که مناطق نفت خیز را در خود جای داده است دولتمردان محلی به طور مستقل و خودگردان عمل میکنند، در حالی که شهر بنیولید تحت حاکمیت حامیان معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی قرار دارد.
از سوی دیگر منطقه صنعتی «میسارا» به دنبال دستیابی به استقلال است و قبیلههای منطقه غرب طرابلس هم سعی کردهاند بیطرفی سیاسی را در پیش بگیرند.
به طور کلیمی توان گفت که تیمهای پرقدرت کوچک با داوطلبان کاملا مسلح در هر منطقه از لیبی حضور دارند.
بسیاری از تحلیلگران موقعیت کنونی در لیبی را به آخرین وقایعی که در سومالی اتفاق افتاد، تشبیه میکنند.
در آن زمان در سومالی جنگ داخلی میان رژیم دیکتاتور «محمدسعید بعره» رهبر وقت و مخالفان او در سال 1988 میلادی آغاز شد.
اندکی بعد ،این انقلاب تبدیل به یک جنگ درون قبیلهای تمامعیار شد که همچنان نیز ادامه دارد و به این ترتیب است که به اعتقاد سرگئی سریوگیچف از مؤسسه امور خاورمیانه واقع در مسکو در این سناریو ،لیبی در حال تبدیلشدن به سومالی دوم است.
او در اینباره میگوید: شاید مشکل اصلی در لیبی را بتوان نبود یک قدرت مرکزی دانست به این دلیل که گروههای قبیلهای و سیاسی مختلف در لیبی کماکان به دنبال منافع خودخواهانه خود در داخل این کشور هستند اما در این صورت گزینه ای که به حل مشکل لیبی کمک می کند روی کار آمدن یک دیکتاتور دیگر است که جای قذافی را بگیرد.
به گفته این تحلیلگر سیاسی، در شرایط کنونی صحبت از دموکراسی در لیبی کاملا نابجاست زیرا سطح پیشرفت اقتصادی- اجتماعی این کشور همطراز با سطحی پیشرفت در دوره تجزیه فئودال سدههای میانی اروپا است.
سریوگیچف میگوید که تبدیلشدن لیبی به یک کشور متحد تنها در تئوری امکانپذیر است اما در عمل سناریویی که در لیبی پیاده میشود شاهد ادامه جنگ قبیلهای در این کشور است.
او می افزاید: گزینه دیگر برای حل مشکل لیبی که مطلوب غربی هاست اعزام نیروهای اشغالگر به این کشور است، سناریویی که هیچوقت نتیجه روشن و مطلوبی دربر نخواهد داشت.
نتیجه گیری سریوگیچف در نهایت این است که با توجه به همه شرایط متأسفانه تنها دو امکان در مورد آینده لیبی وجود دارد، تبدیلشدن به دیکتاتوری و یا اجرای سناریوی سومالی در این کشور.
به گفته وی هر دو این گزینه ها نه تنها لیبی را نجات نخواهند داد بلکه انقلاب این کشور را که در نهایت منجر به سقوط معمر قذافی شد به نابودی خواهند کشاند.
اتحادیه اروپا سناریویی را برای مسلحکردن دولت بیکفایت کشور لیبی که اکنون در آستانه فروپاشی و تجزیه قرار دارد، آغاز کرده و این همان سناریویی است که در مورد سومالی نیز پیاده شد.
کد خبر 231654
نظر شما