نمایش بی‌پرده و جسارت‌آمیز عرفان یهود//شوالیه‌های معبد فراماسون

انیمیشن 9 را باید برنامه استاندارد آموزش مبانی «کابالا» برای کودکان و حتی بزرگسالان نامید. در این انیمیشن به روشنی از فردی به نام «پاراسلوس»، جادوگر فرقه کابالا و کتاب معروف او نام برده می‌شود.

خبرگزاری شبستان: انیمیشن «9» را باید برنامه استاندارد آموزش مبانی «کابالا» برای کودکان و حتی بزرگسالان نامید. در این انیمیشن از پاراسلوس یک جادوگر و پزشک معروف فرقه منحط کابالا یا همان عرفان صهیونیستی نام برده می‌شود. در این انیمیشن ضمن تبلیغ کاملا آشکار فرقه انحرافی کابالا؛ بیننده به طور دقیق با فلسفه و مبانی این تفکر آشنا می‌شود.


انیمیشن «9» داستان مرد دانشمندی است که به عنوان آخرین فرد باقیمانده از نوع انسان پس از جنگی ویرانگر موفق می شود با به‌کارگیری شیوه های کیمیاگری کابالیستی، روح خود را در کالبد 9 عروسک پارچه‌ای بی جان وارد کند و به این شکل به حیات استمرار بخشد.



 

در عرفان کابالا؛ هستی به 10 مرتبه تقسیم می‌‌‌شود که روح اصلی و بالای آن در 9 مرتبه پایین‌تر تجلی می یابد. 9 مرتبه تجلی روح هستی در عرفان کابالا در همه منابع این فرقه با 9 عضو بدن انسان متناظر معرفی می شوند. این درست همان چیزی است که در انیمیشن 9 نیز دیده می شود. عروسک 3 و 4 با دستکش ساخته شده اند که نمادی از دو دست چپ و راست هستند. در عرفان کابالا نیز عنصر 3 و 4 درخت حیات، دست چپ و دست راست نامیده می شوند.



 

عروسک 7 و 8 که نیرومند و جنگ‌جویان گروه هستند نیز درست همانند عنصر 7 و 8 درخت حیات در کابالا جایگاه پای چپ و پای راست را دارند.


                           
 

عدد 9 نیز که به طرز جالبی لباسی از یک زیپ شلوار دارد، درست معادل عنصر 9 درخت کابالا که نماد غریزه جنسی است به این بخش از بدن اشاره می کند. در یکی از سکانس ها وقتی عدد 2 زیپ 9 را باز می کند، 9 سراسیمه و خجالت زده آن را بالا می کشد. حلول روح دانشمند در نه مرتبه و تجلی همان چیزی است که در فرقه کابالا حلول روح اولیه هستی در نه عنصر درخت حیات توصیف می شود.



 

در فرقه کابالا مناسک جنسی این فرقه حائز اهمیت است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه های فردی به نام یعقوب بن یهودا لیب که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد، ظهور کرد. یکی از نقاط اشتراک کابالا با شیطان پرستی دیدگاه جنسی این دو است که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد. بنیان گذاران کابالا همان افرادی هستند که بعدها نهضتی را با عنوان «پرستش زنان» تشکیل دادند که می توان به صراحت آن را یک جریان شهوت محور خطاب کرد. این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود.


در این انیمیشن، قهرمانان داستان پاسخ پرسش ها و مشکلات خود را در کتاب دست نوشته های پاراسلسوس می یابند. پاراسلسوس که کتاب وی به وضوح در این انیمیشن به تصویر کشیده می شود، یک کیمیاگر، پزشک و کابالیست مشهور سده های میانه است. پخش این انیمیشن و نمونه های مشابه که شرایط مأنوس شدن کودکان را با مبانی عرفان جنسی و فرقه کابالا را فراهم می آورد، در یکی از باکس های ویژه کودک و خانواده بسیار قابل توجه است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. به گفته برخی کارشناسان پخش برنامه های نمایشی خارجی ای که مبانی عرفان و فرقه های نوظهور را در ذهن بینندگان ایجاد و تقویت می کند با گرایش برخی از مهره های مؤثر شاغل در سازمان به این فرقه ها، از جمله گروه شعور کیهانی معروف به عرفان حلقه بی ارتباط نیست.



 

ابتدا از نجوم شروع می‌شود. تفسیرهای قبالا را می توان همچون کلیدی دانست که می تواند گشایش دهنده تمام رموز جهان و خلقت بشریت باشد. در این کتاب عجیب و تکان دهنده که امروز به نام قبالا شهرت یافته، سخن در مورد ماورا الطبیعه به میان آمده است. از ورای مادیات از تاثیر امواج و انوار ساطع سیارات و ستارگان بر زندگی انسان، چگونگی پیدایش کائنات، عوامل ناشناخته از دنیای خارج از حیطه قدرت فکری انسانها، از مجهولات، از راز آفرینش بصورت علمی، از تاثیر کواکب بر روی کره زمین و تاثیر هر کدام در حیات موجودات زنده، از انرژی و ماده و تبدیل آنها به یکدیگر، از معادلات چند مجهولی، از جبر و مقابله، از انجام معجزه توسط انسان و پیشگویی برای آینده و چگونگی پیدایش نقطه مبدا، از دنیای ما و از دنیای پیشرفته تر از دنیای ما، خلاصه از یک نظام و اصالتی عالی و بی نقص، از شناخته ها و ناشناخته ها و موجودات محاط در فضا، از بود و نبود، از قدرت عظیم مرکزی و یک اراده مافوق تصور، یک منشا، ابتدا و انتها، ازلی و ابدی که در عرف آنرا خدا می نامیم بحث می‌کند که می‌توان این را در صورت مخترع نشان داده شده تصور کرد او همان مبدا است که با پیش بینی آینده عروسک ها را می‌سازد کسی که باعث ادامه حیات روی زمین می‌شود.


کابالا مدعی است انسان‌ها خلق نشده‌اند و عهده‌دار تنظیم و اداره وجود خود می‌باشند مرد دانشمندی است که به عنوان آخرین فرد باقیمانده از نوع انسان پس از جنگی ویرانگر موفق می شود با به‌کارگیری شیوه های کیمیاگری کابالیستی، روح خود را در کالبد 9 عروسک پارچه ای بی جان وارد کند و به این شکل به حیات استمرار بخشد اما او یک انسان است چرا که از خصایص جالب خداشناسی کابالا این است که بر مبنای آن بشر خود به گونه‌ای موجودی خدایی است. او نیز این اسطوره را چنین تشریح می‌کند: کابالا تصویر پیچیده خدا را به گونه دیگری نیز نشان می‌دهد: موجود یگانه‌ای شبیه انسان، به گفته یک کابالیست خداوند اولین انسان ازلی و نمونه اولیه آن بود. انسان خصوصیات درونی، ابدی و الهی و ساختاری مشترکی با خدا دارد. یک کابالیست این برابری آدم با خدا را تأیید می‌کند و می‌گوید: در زبان عربی ارزش عددی اسامی آدم و یهوه به صورت یکسان 45 است. بنابراین بر اساس تغییر کابالا یهوه مساوی است با آدم؛ یعنی آدم خدا بود. به این ترتیب اعلام می‌شود که همه انسان‌ها در بالاترین درجه درک مانند خدا بوده‌اند.



 

شروع فیلم با حروفی شبیه عبری است که به «ناین: 9» تبدیل می‌شود اما چرا 9؟؟!! یهود اعتقاد دارد که این اعداد رموز الهی است و هرکس که کتب تورات، تلمود و … را بخواند (بخصوص النبییم و به عنوان بارزترین آنها زوهر و السناء) در آن بسیاری از اعداد رازگونه و دارای معانی خاص را مشاهده می‌کند. یهود معتقد است که موسی این اسرار الهی را به صورت خاص و بی واسطه از یهوه آموزش دیده است و آن را مکتوب کرده است و بر اساس این آموزشها ما امروز می‌توانیم ارزش سحرگونه عددی حروف ابجد عبری را نتیجه گیری و استنباط کنیم و از اثرات خارق‌العاده آن در زندگی بهره مند شویم. عنصر «رازوارگی» از ابتدا در دیانت یهود وجود داشته است و امروز کابالاییست‌ها میراث دار آن هستند و هدایت آن را در یهود بر عهده دارند. این رازوارگی همیشه مبنای تعامل یهود با عالم بوده است.


اصول سحر مصری که بر سحروارگی اعداد تمرکز زیادی داشته است نیز بر افکار مولف اسفار تورات و عهد قدیم بسیار موثر بوده است. کابالیست ها معتقدند که حکمت مخفی (رازوارگی اعداد) بوسیله خداوند شخصا به کابالا ها منتقل شده است. کابالا در معنای لفظی نیز به معنای قبول کردن و ملاقات خداوندی است. کابالائیست ها اعتقاد دارند که اگر به جای ارقام حروف عبری بکار گرفته شود و برای هرکدام از این حروف ارزش عددی خاص آن در نظر گرفته شود دارای قدرت و تاثیر بسیار فراوانی خواهد شد.


امروزه بین دیانت یهودی و علوم شیطانی نوعی اختلاط ایجاد شده است بطوریکه به اعتقاد آنها حاصل جمع عددی حروف هر اسم دارای قدرت سحری است که برای دسترسی به آن قدرت، فرد باید از شیطان مدد بخواهد تا بتواند قوه خفیه ارزش عددی آن کلمه را درک کند. (چون یهود بر اساس تفاوت جهان بینیشان با دیدگاه اسلامی شیطان را موجودی پلید نمی‌دانند و او را ملکی می‌دانند که مسخر شده است تا انسانها مورد آزمایش قرار دهد و قدرت علم الاعداد در دستان اوست بخاطر همین از او استمداد میجویند)در کابالا صداهای حروف ابجدی و اشکال فعلهای ایجاد شده دارای اعتبار است و به هر کدام از آنها اعتقاد راسخی وجود دارد و برای هر حرف ارزش خاصی قرار داده شده است و حروف ابجدی عبری بجای اعداد بکار رفته است.به اعتقاد آنان شیطان در اثر ترکیب قدرت سحر و اعجاز عددی ظاهر میگردد و کاهن را در شناخت اسرار یاری می دهد.


فیلمنامه انیمیشن «9» به شکل هوشمندانه ای از ساختن و دوخته شدن یک عروسک پارچه ای ظاهرا کنفی (در نماهای درشت) آغاز و کم کم با فاصله گرفتن از پیکر آن عروسک پارچه ای که در فعل و انفعالی نامشخص به حرکت می افتد، تماشاگر خود را به تصویری از کره زمین می برد که جز خرابی و ویرانی از آن برجای نمانده است. این صحنه ها، خیلی سریع تماشاگر پیگیر سینما به خصوص مخاطب انیمیشن های چند سال اخیر را به یاد «وال ای» می اندازد که سال گذشته با همین درونمایه آخرالزمانی به روباتی که تنها برروی زمین خالی از سکنه با روباتی دیگر از فضا دوست می شود، می پرداخت.


عروسک پارچه ای یاد شده، مثل یک بازیکن فوتبال، شماره 9 را برپشت خود دارد و خیلی زود هم نوعانش را با شماره های دیگر در میان خرابه ها و ویرانه ها پیدا می کند که هر یک سر و وضع و موقعیت خاصی دارند. او خیلی زود متوجه می شود که جنگی مهیب بین انسانها و ماشین های هوشمند ساخته شده توسط خود آنها در گرفته (مانند سری فیلم های «ترمیناتور» و البته با روبات هایی دقیقا شبیه به روبات های غول پیکر فیلم «جنگ دنیاها» استیون اسپیلبرگ) و ماشین ها، پیروز این میدان شده اند که فرمانده یا رییس آنها (دقیقا مانند روایات انجیلی اوانجلیست ها ) «Beast» نام دارد که می توان آن را جانور، حیوان یا دیو و هیولا ترجمه کرد.


این همان موجودی است که بنا به همان باورهای اوانجلیستی، در آخرالزمان سپاه شر یا ضد مسیح را به سوی سرزمین فلسطین و قدس شریف هدایت کرده و در محلی به نام هارمجدون یا آرماگدون با سپاه مسیح درگیر شده و جنگی خونین اتفاق می افتد. بخشی از این باورهای اوانجلیستی سخن از 7 سال حاکمیت آنتی کرایست یا ضد مسیح (همین موجود به نام Beast) بر دنیا دارد که پس از این مدت عیسی مسیح به همراه مسیحیان نو تولد یافته که به همراهش به آسمان رفته بودند ، نزول اجلال فرموده ! و در آرماگدون با سپاه شر درگیر شده و پس از کشتار و خرابی عظیم ، حاکمیتی 1000 ساله ای برای خود رقم می زنند و شیطان را برای هزار سال به قعر جهنم می فرستند!!


نکته جالب در انیمیشن «9» این است که تقریبا بقیه عروسک های پارچه ای ( به عنوان تنها بازماندگان تمدن بشری) در یک کلیسا و زیر تابلوی بزرگ شیشه ای حضرت مسیح و به رهبری عروسک شماره یک زندگی می کنند که کلاه و ردایی کشیش مانند برتن داشته و خطاب به شماره 9 تازه وارد که سایر عروسک ها را تشویق به جستجوی شماره 2 می کند، می گوید: «من کسی بودم که همه را سالم نگه داشتم، تا پیش از اینکه تو به اینجا بیایی همه مسائل ما حل شده بود ولی تو که احمقی بیش نیستی به دنبال یک سری سوال نامشخص هستی...».


این درحالی است که شماره 9، قدرت وحشتناک جانور هیولا را دیده که چگونه شماره 2 را از جلوی چشمانش ربود ولی شماره 1 و همراهانش براین باور هستند که این هیولا نمی تواند به کلیسای امن آنها لطمه بزند. درست برخلاف همان اتفاقی که چندی بعد می افتد و هیولای پرنده با خرد کردن دیوار کلیسا به درون آمده و جان همه را تهدید می کند.


در این میان شماره 7 که نمی تواند این سکوت و خاموشی و انتظار را بپذیرد، مدت ها پیش از این گروه محافظه کار بیرون زده و خود یک تنه با جانوران شریر در گیر است. اما بالاخره تنگی شرایط و رشد جهنمی سپاه شیطان برای در اختیار گرفتن حتی تمامی نقاط امن زمین باعث می شود که شماره 9 پیشنهاد حمله را بدهد و نشستن و منتظر شدن را نوعی خودکشی به شمار آورد، آنچه که پیش از این توصیه شماره 7 نیز بود. چنانچه پس از درگیری شماره 9 و شماره 5 که با یکی از هیولاها و کمک به آنها در نابودی وی، خطاب به عروسک شماره 5 گفت: «...بالاخره تصمیم گرفتی که به جنگ بپیوندی...».


این نوع تفکر در منطق ایدئولوژی آخرالزمانی( که امروزه اندیشه اصلی نظام سلطه را تشکیل می دهد) در واقع همان تئوری جنگ پیشگیرانه است که جرج دبلیو بوش پس از 11 سپتامبر 2001 به مرحله اجرا درآورد. همان تئوری که می گوید برای متوقف کردن به قول آنها تروریست ها یا سپاه و محور شرارت ]یعنی همان ادبیات اوانجلیست ها که در این انیمیشن «9» نیز به کار گرفته شده [ نباید در خانه نشست و انتظار ضربات طرف مقابل را کشید ، بلکه باید به مامن و مکان آنها یعنی مثلا عراق و افغانستان ]و بعد از آن ایران[ حمله کرد و جنگ را به درون خانه هایشان کشاند. این همان تئوری است که از اوایل دهه 70 میلادی با فیلم هایی همچون «جن گیر» به صورت هشدار برپرده سینما رفت که اگر در آن فیلم در عراق شیطان را سرکوب نکنیم، در سیاتل آمریکا به سراغمان خواهد آمد و روح نوجوانمان را تسخیر خواهد کرد!


اما قد و قواره و نیروی همه این عروسک ها حتی قلدرترین شان که شماره 8 باشد به هیچوجه در حد و حدود آن روبات های غول پیکر نیست حتی اگر شجاعت و بی باکی شماره 9 و جنگاوری شماره 7 چاشنی اش شود. در اینجا بخشی دیگر از تفکرات اوانجلیستی و حتی کابالیستی به کمک فیلمنامه نویس و فیلمساز می آید و آن استفاده از طلسم و جادویی است که دانشمند سازنده عروسک ها برایشان به صورت فلزی دایره ای شکل با علائمی شبیه به نشان های جادوگران مصر باستان (که الهام بخش بنیانگذاران اصلی کابالیسم یعنی شوالیه های معبد بودند) برجای گذارده و شماره 9 با مراجعه به اتاقی که در آن متولد شد ، به رازش پی می برد. نکته مهم این است که در ابتدا عروسک شماره یک به عنوان هادی و راهبر سایرین با همان شکل و شمایل کشیشی با استفاده از طلسم و جادوی مذکور مخالفت نموده و آن را علم تاریکی یا «جادوی سیاه» خطاب می کند که باعث گمراهی خواهد شد.


یعنی همان موضعی که کلیسا در مقابل شوالیه های معبد و مکتب کابالا گرفت و آنها و عقایدشان را «شرک آمیز» خواند. لازم به ذکر است ، براساس اسناد و مدارک موجود ، شوالیه های معبد سلیمان گروهی از صلیبیون بودند که پس از کشتار و قتل عام وسیع مسلمانان در اورشلیم ساکن شدند و ضمن کاوش هایی در مسجدالاقصی و قبه الصخره تحت تاثیر آموزه های مرموزی قرار گرفتند و عقاید شرک آمیز مصر باستان را همراه سحر و جادوگری آموختند. در کتابی با نام "کلید حیرام" نوشته دو مورخ فراماسون درباره شوالیه های معبد آمده است: «...این گروه ، آثاری در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را نسبت به جهان تغییر داد و با وجود مسیحی بودن به پذیرش عقاید و فلسفه کاملا متفاوت و اجرای مراسم بدعت آمیز و اجرای تشریفات «جادوی سیاه» اقدام کردند...». بسیاری از محققان و کارشناسان تاریخ براین عقیده اند که همین عقاید وافکار و سازمان شوالیه های معبد بود که با اندیشه های کابالیستی ، تشکیلات فراماسونری را در طول تاریخ بنیاد نهاد.


به هر حال سرانجام همان علم تاریکی و جادوی سیاه (کابالیستی) به کمک عروسک های پارچه ای انیمیشن «9» آمده و باعث نابودی نهایی دشمن می شود. شاید هم انتخاب عدد 9 و اساسا ساخته شدن و بازماندن 9 عروسک پارچه ای برای نجات دنیا از شر جانور خبیث ضد مسیح، اشاره ای غیرمستقیم به تعداد اولیه گروه شوالیه های معبد سلیمان باشد که همین تعداد 9 نفر بودند!


اما مقدس بودن 9
یکی از این اشکال هندسی کشیده شده توسط یک کابالیست به نام ریمون لول است، که آرس برویس (Ars Brevis) نام دارد که در آن تلاش کرده است تا ابزار مورد نیاز برای تعالی و تکامل انسان را در قالب تصاویر هندسی بیان کند.(5) این تصویر هندسی که تعداد زیادی از محققین، آن را با درخت زندگی کابالا (سفیروت) مقایسه کرده‌اند،(6) به شکل ستاره 9 پر به نمایش در می آید:



عدد 9 نشانه کمال است
 

علامت مخصوص درجه 33 در فراماسونری (که بالاترین درجه لژ نیز می باشد) حاوی نماد ستاره 9 پر است که مطالب گفته شده را تایید می کند و نشان می دهد که ستاره 9 پر، مورد علاقه گروه های مخفی و ماسونی است.


تصاویر زیر، علامت مخصوص درجه 33 را در لژهای ماسونی نشان می‌دهد:

 

نکته مهم اینکه از این کتاب درختی استخراج شده بنام سفیروت(Sephirot) یعنی «شمارگان». اصول و مبنای اعتقادی کابالا در واقع همین درخت تمثیلی است. به هر یک از شاخه های این درخت «سفیره» گفته می شود. این سفیره ها عبارتند از:
1- کتر: به معنی تاج اعلای خداوندو نور ازلی و ابدی بوده و در اسم یهوه تجلی می‌یابد. (من هستم آن‌ که هستم.)
2- حکماه: به معنی دانش و خرد جاودان و اندیشه ازلی خداوند است که در وحی مستقیم به موسی تجلی می‌یابد.
3- بیناه: به معنی عقل و برهان است.
4- حسد: به معنی عشق و مهربانی خداوند و رحمت او نسبت به بندگانش است.
5- گوورا: به معنی داوری و تنبیه سخت در روز جزا و اقتدار و قدرت و نیروی ازلی و ابدی خداست.
6- تیفئرت: به معنی عدل بوده واز شقفت یا زیبایی خدا سرچشمه می‌گیرد.
7- نیصاح: به معنی نهایت صبر خداوند و نیز قریحه مقتدرانه او است.
8- هود: یعنی عظمت خداوند.
9- یسود: دربردارنده نیروهای آفریننده خداوند است.
10- ملخوت: یعنی ملکوت خداوند که معمولاً در زوهر به نام کنیسه اسرائیل توصیف می‌شود.



 

نکته بسیار مهم این است که کابالیست ها این درخت را کاملا در وجود آدمی منبعث می بینند و آن را در غالب 9 شاخه که از وجود مطلق انسان سرچشمه می گیرد متجلی می بینند.



 

همه قوای خالق را در توالی لایه های یک درخت تصویر می کنند که شرح آن را در کتاب «باهر» از مکتوبات این فرقه موجود است. در کتاب «زهر» از دیگر کتاب های کابالا نیز در این باره نوشته شده است: «… سفیرات یا چهره های متعدد خالق در درختی عرفانی بنا شده که هر یک شاخه ای از ریشه مرسوم آن را نشان می دهد که البته ناشناخته و غیرقابل شناخت نیز هست اما «ان سوف» تنها ریشه مکنون همه ریشه ها نیست بلکه افزون بر اینها، شیره این درخت نیز به شمار می رود. هر شاخه نوعی صفت را نشان می دهد و در خود و از خود وجودی ندارد بلکه به فضیلت خدای مکنون یا «ان سوف»، هستی می پذیرد. این درخت خالق نیز همان قسم که نشان می دهد، اسکلت عالم خلقت نیز می باشد، این درخت در تمامی خلقت رشد می کند و شاخه های خویش را بر همه شبکه ها و شاخه ها و عواقب آن می گستراند. همه اشیاء موجود و دنیوی تنها به لطف امری مربوط به قدرت سفیرات وجود دارند که در تمامی آنها زنده و عمل می کند…».


در پایان اینکه سینمای غرب آرایش آخرالزمانی گرفته است و ایدئولوژی آپوکالیپتیک حاکمان خود یعنی اوانجلیست ها (صهیونیست های مسیحی) را با انواع و اقسام ژانرها و سبک ها و آثار سینمایی به خورد ما می دهد و متاسفانه سینمای ما (در کلیت خود از مسئولینش گرفته تا سینماگران و خود همین جماعت منتقدان سینمایی) از چنین جریانی غافل مانده اند و خود را به انواع موضوعات کهنه و نخ نما شده و اندیشه و تئوری های منسوخ، سرگرم ساخته اند!


پایان پیام/
 

کد خبر 2467

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha