خبرگزاری شبستان - قم: دولتمردان این روزها از مردم چه انتظاری دارند؟ این سوال مهمی است که ما از این مردم چه انتظاری داریم، مردمی که این روزها به یاد تک تک آنها هستیم از هر گوشه کشورمان که باشند، فرقی نمی کند غرب، شرق یا جنوب.
شاید این تنها سوالی است که در این برهه از زمان همه جواب آن را می دانند. مردم صبور، خونگرم و با فرهنگ کشورمان که در مواقعی حتی نتوانسته ایم، کمترین نیازهای آنها را فراهم کنیم، وظیفه خود را به خوبی می دانند. سال های سال است که با بصیرت تمام در برهه های حساس حماسه آفرینی می کنند و امسال و در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز پای عهدشان با خمینی کبیر و این انقلاب استوار می مانند.
اما سوال مهمتر اینجاست که آیا شما نیز بر عهد خود استوار می مانید؟ آیا می توانید پاسخگو و خدمتگزار مردم کشورتان باشید؟ مردم شهرها و روستاهایی که بعضا خود منبع ثروت هستند ولی هنوز که هنوز است بعد از گذشت سه دهه از انقلاب حتی "پ" پیشرفت را هم ندیده اند چه برسد به دیگر مسائل. شهرها و مردمانی که از آنها نام نمی بریم چراکه برای همه دردمندان آشنای آشنایند.
این گفته ادعا نیست، واقعیتی است که هر روز بیشتر مردم آن را لمس می کنند و برای درک آن تنها کافی است تا چند کیلومتری از مرکز کشور فاصله بگیریم. در این فاصله کم کم به شهرهایی می رسیم که محرومیت را می شود در تک تک کوچه ها و خیابان های آنها احساس کرد و در این بین داستان برخی از روستاها که در جای خود غم نامه ایست، سرگشاده...
البته درروایتی از امام علی(ع) با این مضمون می خوانیم: "از توانگری و آسایش شادمان مشو و از فقر و بلا نیز غم مخور که طلا با آتش محک می خورد و مومن با بلا"(غررالحکم) و بر همین اساس است که مردم کشور ما همان مومنانی هستند که بارها محک خورده و طلا بودن خود را ثابت کرده اند ولی مسئله ای که در این نوشتار به آن توجه شده، عیار کسانی است که امروز تلاش می کنند تا مردم ایران سرزمین را از هر قوم و جنسی که شده با هدف کسب رای بالاتر مورد خطاب خویش قرار دهند.
مردمی که در طول این یازده دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها یازده بار به طور مساوی مورد خطاب قرار گرفته اند بدون توجه به اینکه در کدام استان زندگی می کنند و این شهر چقدر از مرکز فاصله داشته و تا چه میزان از خدمات اجتماعی و مسائل رفاهی بهره مند می شود. تب مخاطب قرار دادن قومیت های مختلف در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری کمی بیشتر شدت گرفته و این روزها از همان معدود روزهای رسانه ای کشورمان است که در آن یادی هم از لباس های محلی اقوام مختلف و گل های رنگین دامن زنان در پوشش های مختلف محلی کشورمان می شود.
این روزها صحنه آشنا برای ملت شریف ایران تنها این صحنه است، ماراتن قول دادن های کاندیداها. "من قول می دهم" هایی که پس از آرام شدن تب انتخابات به "من قول داده بودم ولی شرایط فراهم نیست"، تبدیل می شود. بله این اتفاقی است که پس از هیجان های تبلیغاتی و به یکباره پس از اعلام آراء یخ می زند. البته در این نوشتار قصد تخریب و یا نادیده گرفتن پیشرفت ها را نداریم، هدف توجه به وضعیت مردمی است که بعضا با این قول ها امیدوارشان می کنیم و بعد به راحتی فراموششان.
همانگونه که در نمایی از فیلم کیف انگلیسی، زهره همسر منصور (کاندیدای مردم شهر در مجلس) به عنوان نمادی از وجدان بیدار با دیدن شادمانی همسر خود (منصور) از احساس پیروزی و در کنار آن اقرار به دوست داشتن مردم از او می خواهد تا مردمی که با رای خود او را به مجلس فرستاده اند را فراموش نکرده و به قول هایش پایبند باشد.
البته این فیلم در خصوص تکه ای از تاریخ کشورمان است که امور مملکت به واسطه سیاست های روسیه رو به انحطاط، انگلیس و آمریکا رقم می خورد. ولی تاکیدی که صبا کمالی، بازیگر نقش زهره فرهنگ در این سریال با کلماتش انجام می دهد، مسئله ای نیست که تنها در آن دوره، تاریخ مصرف داشته باشد، امروز هم کاندیداها در هر انتخاباتی باید موضوع خدمت به مردمی که با رای خود آنها را برانگیخته و به خانه ملت و یا بدنه دولت وارد می کنند را موضوعی جدی بدانند نه اینکه هنوز هم ببینیم که مثلا با کوچکترین زلزله ای که برای کشور زلزله خیزی همچون ژاپن دیگر حتی خسارت آفرین نیست، زندگی مردم روستایی مان با خاک یکسان شود. مردمی که در فقر و غنا همه دارایی شان همان خانه کاهگلی است و احیانا چند راس گوسفند...
حال که در انتظار گام بلند ملت در خلق حماسه سیاسی سال هستیم و همانگونه که از پیرو و جوان، زن و مرد، بازاری و دولتی، روستایی و شهری و غیره و غیره می خواهیم تا پای صندوق های رای حاضر شده و انتخاب کنند باید به وظایف نامزدها و همچنین درصد موفقیت آنها در صورت رسیدن به منسب ریاست جمهوری و در عمل کردن به وعده هایشان نیز توجه کنیم.
متاسفانه همانگونه که بسیاری از صاحب نظران هم تاکید می کنند، سیاست زدگی بلای جان مدیران کشور ماست. سیاستی که نتوانسته علی رغم مهم بودنش در مواقع نیاز برای مشکلات مردم کشورمان مرحمی پیدا کند و در همان حد شعار باقی مانده است.
کاندیداها باید مراقب باشند، چه قول هایی می دهند و در صورت برگزیده شدن به این عهدها عمل کرده و سیاست زده نشوند. همان حالتی که علی مصفا بازیگر نقش منصور ادیبان در فیلم مذکور پس از راه یابی به مجلس گرفتارش شد و در پی اعتراضات همسرش نسبت به گزینش ها و تغییر رفتارهایش از کسانی که به او رای داده اند تا به مجلس راه یابد، تحت عنوان "چهار تا کشاورز خرده پا" نام برد. این صحنه ها تنها به دلیل سنخیت موضوعی با احوالات این روزهای کشور دوباره به ذهن خطور می کند و امیدوار هستیم که وجدان بیداری هم باشد که این مسائل را گاهی به یاد کسی بیاورد که از بین این هشت رقیب انتخاب شده و در راس دولت آینده قرار می گیرد.
و در پایان بازهم همچون دیگر انتخابات می دانیم که چه انتظاری از مردم داریم ولی رییس جمهور آینده کشورمان هم باید بداند که مردم از کسی که انتخاب کرده اند، چه انتظاراتی دارند...
امیدواریم همانگونه که این روزها حتی کوچکترین مسائل مردم در کانون توجه قرار گرفته و برای حل آنها نظریه های مختلف ارائه می شود در آینده نیز همینگونه باشد، نه اینکه این مشکلات که چه عرض کنیم، همان مشکلات مهم مردم هم حل که نشده هیچ، قوی هیکل تر هم شده باشد و این میراث همچنان به قوت خود باقی بماند.
امیدواریم در پایان خدمت رسانی یازدهمین رییس جمهور نظام جمهوری اسلامی ایران، شاهد رونق کشور، رفع مشکلات مردم و همچنین رفع محرومیت از چهره شهرها و روستاهایی باشیم که امروز با افتخار از آنها نام می بریم...
عذری صفری
پایان پیام/
نظر شما