به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، حسین قدیانی، سرمقاله وطن امروز با اعلام این خبر نوشت: جز روزنامه همشهری که از اساس بحث جداگانهای دارد، میتوان سر زیانده بودن الباقی روزنامهها قسم خورد، لیکن روزنامههای زنجیرهای هرگز به دلیل بیپولی کمرشان نمیشکند. روزنامههای نورچشمی، دولتی و حزبی هم هر جور شده گلیم خود را از آب بیرون میکشند، ما اما با این حال و روز، دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم. اعتراف میکنیم.
من حالا واقعا نمیخواهم روضه بخوانم، لیکن شاید جرم روزنامه مظلوم «وطنامروز» این بود که زودتر از همه روزنامهها، حتی روزنامههای دومخردادی بلکه جلوتر از نظرسنجیها، پرده ریاستجمهوری حسن روحانی را کنار زد. آری! در دوگانه تکلیف و تکلیفنمایی، جرم ما این بود که نه با دست فرمان معیوب شعارزدهها حرکت کردیم، نه بسان بعضی عزیزان نازنین، دچار تنزهطلبی شدیم. جرم ما این بود که اولا تکلیف را درست تشخیص دادیم، ثانیا از رای و راه خود دفاع آشکار کردیم. جرم ما این بود که از ملامت نترسیدیم و بصیرتمان یواشکی نبود! جرم ما این بود که «خط خدمت» را فدای خط و خطوط سیاسی نکردیم.
طنز وحشتناکی است؛ این همه پول دارد در این مملکت خرج میشود که در این جنگ نابرابر و بیامان نرم، دست بیعتکنندگان با انقلاب اسلامی و مدافعان اصل نظام خالی نماند اما با وجود این همه پول وقتی انتشار روزنامه «وطنامروز» به دلیل بیپولی قطع میشود، میتوان نتیجه گرفت که مشکل فقط از ناحیه جیب ما نیست؛ از قرار، کمی تا قسمتی مجرم تشریف داریم که چرا همراهی با جریان پرادعای تفرقه نمیکنیم.
مشکل ما اما یکی هم با جماعتی است که در بحبوحه «جَنگ حمایتها» اعتقاد دارند؛ «روزنامه دیگر فایده و کارکردی ندارد، بروید سایت راهاندازی کنید»... و در ادامه میافزایند؛ «البته «وطنامروز» خیلی هم روزنامه موثری نبود».
این روزها همه روزنامهها بیپولند، توقف انتشار «وطنامروز» اما نشان داد خیلی هم بیتاثیر نبود! خروجی حمایتکنندگان از مدافعان انقلاب در جبهه جنگ نرم، مبارک است! برای فریاد تفرقه، آن هم میان خودیترین خودیها پول هست اما برای حنجره وحدت در جریان اصولگرایی، هیچ کدام از این همه نهاد حامی، آه در بساط ندارند... .
این روزها اما همه جا سخن از اعتدال است. اعتدال به شعار نیست بلکه یک شیوه رفتاری است. «وطنامروز» شاید جرمش این باشد که به وقتش نقد کرد و به وقتش تعریف. ما نه پیمان با احمدینژاد بسته بودیم، نه با قالیباف. پیمان ما با اصول بود. ما آن روز که اکثریت قاطع ملت به احمدینژاد رای دادند، آن رای را گره به
امام زمان و آسمان نزدیم. آن روز هم که نقد لازم بود، تکفیرش نکردیم. ما مخلص دولت و مجلس نبودیم، مخلص خدمت و وحدت، مخلص ولایت بودیم و افتخار میکنیم اگر خدمات نهادها، تیتر یکمان بوده است. ما در فتنه 88 خیلیها را نقد کردیم، هر چند در کف خیابان دفاع از رای 40 میلیونی ملت نستوه ایران تا پای جان و جانبازی هم رفتیم، لیکن لحظهای کاسبی نکردیم با انجام وظیفه خود. از این مهمتر ما هرگز مثل جماعتی نبودیم که انتخابات 92 را دال بر پاک بودن انتخابات 88 میشمرند. چقدر مضحک است وقتی مدعیان افراطی، فتنهگر و آشوبطلب تقلب... دروغ تقلب، این روزها در هفتهنامهها و روزنامههایشان -که روز به روز توسعه مییابد!- سخن از اعتدال میرانند. تازه! مشکلی هم به نام بیپولی ندارند، اگر هم داشته باشند مشکلشان حل میشود؛ این سو و آن سوی آبش خیلی مهم نیست!
کسانی که لام تا کام بابت دروغ بزرگ تقلب، حرفی نمیزنند و عذری نمیخواهند و «24 خرداد 92» را «دوم خرداد دوم» میپندارند، بدانند ما شاید «روزنامه» را از دست بدهیم اما نه «قلم» را میبازیم، نه «شرافت» را. نه دوم خرداد، دیگر تکرار میشود، نه سوم تیر، نه حتی 24 خرداد. ما به گذشته بازنمیگردیم. وانگهی! بازنده دوم خرداد، فیالحال بیشتر از برنده دوم خرداد، احساس قرابت با شیخ دیپلمات میکند! ما شرافت داریم و مثل کسانی نیستیم که فقط به شرط برد، حرمت آرای ملت را نگه میدارند.
ما ادامه همان نسلیم که بیروزنامه اما با قلم و قدم و شرافت، انقلاب کرد... ما زاده همان شهداییم که وقتی بیروزنامه میشدند، با روزنامهدیواری از انقلاب دفاع میکردند... اول مرداد، کار ما سخت نمیشود؛ تازه شروع میشود... پس ای دروغگویان بزرگ! تا وقتی تا کمر، جلوی مردمسالاری دینی خم نشوید و بابت بهتان بیشرمانه تقلب معذرت نخواهید، گریبانتان را رها نخواهیم کرد.
پایان پیام/
نظر شما