به گزارش خبرگزاری شبستان؛مقام معظم رهبری با بیانات تاریخی خود در دیدار مسئولان اقتصادی ، سیاست سازان ، سیاستگذاران و دست اندرکاران اجرای اصل 44 قانون اساسی در تاریخ 30/11/85 چگونگی موانع اجرای سیاستهای ابلاغی اصل 44 را تبیین فرمودند و به واسطه دارابودن مخالفان و دشمنان تحقق آن را مجاهدت و جهاد معرفی فرمودند.
معظم له در معرفی دشمنان و مخالفان مذکور، آنها را به دو دسته کلی تقسیم فرمودند:
اول _ مخالفان و دشمنان خارجی
مخالفان و دشمنان خارجی از عدم تحقق سیاستهای اصل 44 اهدافی را در دستور کار دارند که عبارتند از :
1- مخالفت با شکوفائی، پیشرفت و رونق اقتصادی کشور
2- اعمال تهدیدات از رهگذر آسیبها و فشارهای اقتصادی
دوم_ مخالفان و دشمنان داخلی
دشمنان داخلی، دنبالهروهای خواسته یا ناخواسته دشمنان خارجی میباشند که دلایل مخالفت آنها با اجرای سیاستهای اصل 44 عبارتنداز:
1_ ذی نفع بودن و دارابودن منافعی درشرایط حاضر و خواستار ادامه وضع موجود
2_ عدم تمایل احتمالی برخی جناحهای داخلی نسبت به عدم تصدیگری این کار توسط دولت کنونی
بخش اول _ مخالفت با پیشرفت و رونق اقتصادی
نظام استکبار جهانی از ابعاد چهارگانه ذیل در طول سالهای گذشته همواره تلاش نموده است اهداف خود را محقق نماید:
1_ مخالفت با استقلال اقتصادی و توسعه درون زای کشور
شواهد تاریخی متعدد به ویژه در مقطع زمانی پیش از انقلاب اسلامی در کشورمان، نشان دهنده نقش درجه دوم در تولیدات صنعتی و توسعه صنعت مونتاژ و مصرفی است که تداوم آن موجب گسترش صنعت اقتصادی استکبار در جهان و مخالفت با توسعه درون زا در دیگر کشوربوده است. اینکه امروز نیز فنآوری بومی هستهای ایران مورد پذیرش قرار نمیگیرد و از هر فرصتی نیز در مقابله با آن استفاده مینمایند، ناشی از این گذشته استکباری است. مرتبه بعد از توسعه درون زا دستیابی به استقلال اقتصادی است ، که درصدد اقدامات اخلال گرانه استکبار در مقابله با آنها قرار می گیرد.
بدیهی است که استقلال اقتصادی مورد نظر با داد و ستد و گفت وگوی تجاری تفاوت می کندو معنای استقلال اقتصادی تأمین نیازهای اصلی ملت در داخل و یا تکیه بر توان کشور می باشد که مورد بغض استکبار قرار گرفته است.
2_ عدم استحکام ساخت اقتصادی کشورهای تحت سلطه
فراتر از رونق ظاهری اقتصادی ، استکبار نه تنها در پیشینه ایران پیش از انقلاب اسلامی بلکه در تمام کشورهای تحت سلطه ، به شدت با استحکام زیر بناها و رعایت اصول اقتصادی از سوی کشورها بر اساس توانمندیها، امکانات و نیازمندیهایشان ممانعت میکرد. به گونه ای که شریانهای اصلی اقتصاد کشورها کاملاً تحت کنترل آنها قرار داشت تا در صورت لزوم همچون اقتصاد وابسته پیش از انقلاب اسلامی در کشورمان و یا وقایع آسیای جنوب شرقی در کوتاه مدت، اقتصاد ملی این قبیل کشورها را در راستای توسعه اقتصاد خود به ورشکستگی بکشاند.
3_ تزریق تاریخی دنباله روی از غرب و عدم باور ملی
تزریق عدم خودباوری ملی از ترفندهای ایجاد شده استکبار در همه کشورهای تحت سلطه است. بسیاری از وابستگیها و عقبماندگیهای امروز از این زمینه روان شناختی ناشی میشود. بر اساس این دیدگاه دنباله روی مطلق و یا نسبی از غرب در ایجاد توسعه اقتصادی نقش بسزایی دارد. به طوری که حتی برخی در این مسیر چنان کورکورانه حرکت می نمایند که نظریات نسخ غرب را به عنوان تنها نسخههای معتبر در توسعه اقتصاد کشور مبنای عمل قرار میدهند. اگر چه این تهدیدات در حال حاضر برای ملتها بصورت یک تحمیل با ابزار قدرت علمی، صنعت، قدرتهای نظامی و اقتصادی درآمده است و در واقع تنها نقطه اتکاء و امید استکبار نیز در توسعه، فقدان خودباوری ملی در کشورهای مستقل میباشد لکن تجربه انقلاب اسلامی با روشنگری حضرت امام(ره) در تقابل با این تفکرات، برای همیشه روشنگر مردم و مسئولان بوده و به همگان ثابت کرد که "ما می توانیم."
4_ جلوگیری از پیشرفت مسلمانان به عنوان بزرگترین مانع سلطه
با توجه به تجربه دوران استعمار و استعمارنوین ، دنیای استکبار بیداری و پیشرفت مادی مسلمانان را بزرگترین مانع سلطه و سیطره جهانی خود می داند و جهت ممانعت از تحقق آن نیز حاضر به هر گونه تلاش و برنامه ریزی در جهت کنترل و مهار مسلمانان با ترفندهای مختلف و از جمله پیگیری اجرای طرح خاورمیانه بزرگ آمریکایی می باشند.
بخش دوم- اعمال تهدیدات اقتصادی با بهره گیری از آسیبها
با توجه به دشمنی برنامه ریزی شده استکبار علیه ایران اسلامی و پدیدآمدن تهدیدات از رهگذر ضعفها، آسیبها و نقاط آسیب پذیر ذاتی و یا ایجادی، در شرایطی که استکبار از اعمال فشارهای نظامی و اجتماعی مأیوس شده است، فشار اقتصادی با محورهای ذیل در صدر اقدامات دشمنان قرار گرفته است :
1_ ایجاد و بهره برداری از مشکلات اقتصادی کشورهای دنیا
بارزترین جلوه ایجاد، بسترسازی وبهره برداری از فضای اقتصادی تحت کنترل استکبار، سه کشور مالزی و اندونزی و کره جنوبی بودند که در فضای خلاء پشتیبانی مالی از طریق بورس خارجی، یک شبه با تنزل شدید شاخصهای اقتصادی مواجه شدند. مهم آن است که در این فضا ایجاد و گسترش آسیبها را جزئی از نقشه دشمن بدانیم و نسبت به آن حساسیت خود را افزایش دهیم.
2_ استفاده از نقاط آسیب پذیر اقتصادی کشورها در تضعیف روحیه مردم و القاء ناکارآمدی نظام
وضع نامساعد اقتصادی ضمن اینکه برای کشورها یک تهدید جدی تلقی میگردد، میتواند مورد بهره برداری
دشمنان نیز قرار بگیرد. به طوری که آنها با تسلط رسانهای و تبلیغاتی، ضمن بیتوجهی کامل به مشکلات ساختاری، نقاط ضعف، قوت و توانمندیهای اقتصادی و مسکوت گذاشتن تلاش و فعالیتهای مسئولان کشور، برای اغواء افکار عمومی عناصری چون بیکاری، تورم و ... را برجسته نموده و به استناد آن موجبات دلسردی مردم را فراهم مینمایند و نظام حکومتی مبتنی بر دین مبین اسلام را ناکارآمد جلوه میدهند و به اصطلاح با این ترفند لشکر انقلاب را از انقلاب جدا مینمایند. لذا با توجه به این بستر تهدید، مسئولان ارشد نظام همواره راهبرد ارائه گزارشهای واقعی از روند فعالیتها در جهت حل مشکلات مردم را در مقابل بزرگنمایی مشکلات توسط دشمنان تجویز مینمایند.
3ـ فشار و تحریم اقتصادی ابزار مداخله استکبار
فشار مالی و اقتصادی در کنار فشار نظامی و تبلیغی ، مهمترین عامل فشار استکبار در مقابل کشورهای مستقل میباشد. این استراتژی در قالب تاکتیکهایی همچون خرابکاری ، اخلالگری، تاثیرگذاری بر روند تولید، قیمت گذاری کالاهای اساسی کشور و ... بروز پیدا میکند. لذا فشار دشمن به منظور تسلیم سازی و تغییر رفتار در مقابل خواستههای خود تداوم مییابد اعمال تهدید در کشورهای تحت سلطه با عنوان اقتصاد تک محصولی که بدون توجه به امکانات ذاتی کشورها شکل گرفته است، از جمله راههای اعمال فشار اقتصادی بوده است. چنانچه علاوه بر تجربه تاریخی دوران دفاع مقدس، در پیشینه تاریخی کشور نیز سرنگونی دولت مصدق بر اساس سلسله توطئههای دشمنان خارجی کشور ثبت و مستند میباشد.
بخش سوم ـ اهم نقاط ضعف و آسیبپذیریهای اقتصادی
نقاط ضعف با تعریف کاربرد ناموفق قابلیتها و عدم بهرهبرداری از عوامل حیاتی و مهم در جهت دور شدن از اهداف اقتصادی که عمدتاً رهاورد به جای مانده از دوران ستم شاهی گذشته میباشد، مورد استفاده در اعمال تهدیدات قرار میگیرد برخی از این عوامل عبارتست از:
1ـ سلطه طولانی استبداد و وابستگی مطلق به غرب
مسیر انحراف در تحولات اقتصادی کشور را به گونهای مختصر میتوان چنین بیان کرد. در دوره نخست با وجود مقاومت شدید مردم به دلیل ناتوانی و فشار مسئولان حکومتی کشورهای سلطهگر با شیوههای استعماری ، هجومهای نظامی و دخالتهای آشکار،ا تقسیم کار بینالمللی استعماری را به ایران تحمیل میکنند؛فروشنده مواد خام و اولیه، خریدار مواد مصنوعی با قیمتهای نابرابر و ناعادلانه. در گام دوم که در دوره رضا شاه آغاز میشود، شیوههای نو استعماری که بسیار پوشیدهتر و عمدتاً اقتصادی، مالی ، علمی و فنی است به کار گرفته میشوند. در این مرحله دولتمردان داوطلبانه کشور را علیرغم مخالفت مردم به سوی توسعه سرمایهداری با الگوی برونزا میبرند که نتیجه آن وابستگی اقتصادی کشور و دخالت نیروهای نو استعمارگر به صورت غیرمستقیممیباشد. در گام سوم که از حدود ابتدای دهه 1350 آغاز میشود، شیوههای بکار گرفته شده عمدتاً فرهنگی است؛ زیرا بخش مهمی از سرمایهداران داخلی و دولتمردان، شبیه شدن به غرب را با الگوی تقلیدی هدفی درست و در جهت توسعه میدانند و لایههای اجتماعی الگوی مصرفی وارداتی را که تنها به برکت صادرات گسترده نفت خام ممکن شده چیز مطلوبی دانسته و تداوم آنرا خواستار میگردند. در این مرحله که برخی آنرا خود استعماری نامیدهاند، دیگر کاربرد تقریباً هیچگونه فشاری از خارج برای ادامه وضع موجود ضرورت پیدا نمیکند و حتی در مواردی کشورهای استعمارگر نخریدن مواد خام صادراتی ایران (نفت) و نفروختن کالاها و خدمات مورد نیاز ایران را "وسیله" اعمال فشار به کشور قرار میدهند. لذا ما کاملاً پیش از انقلاب اسلامی تابع و وابسته شده بودیم بطوری که ایران صادر کننده مواد غذایی در سال 1341، در سال 1353 نیمی از مصرف داخلی خود را از خارج وارد میکرد!
2ـ مشکلات انتقال از دوران وابستگی به مرحله خودکفایی و استقلال
مشکل مهم ما، مشکل انتقال از مرحله وابستگی به خودکفایی و استقلال و دستیابی به جامعه ایدهآل میباشد. بطور مثال صنعت مونتاژ ما میخواهد تبدیل شود به صنعت مستقل، کشاورزی وابسته میخواهد تبدیل شود به کشاورزی مستقل ایران با تکیه بر توانمندیها، امکانات و نیازهای استراتژیک و این مشکلاتی را در پی دارد که همچنان در مسیر رفع آن قرار داریم.
3ـ اقتصاد مبتنی بر نفت، رهاورد روزهای سلطه
در طول سالهای 1342تا 1357 به رغم سرمایهگذاری در صنعت بازده این بخش بسیار ناچیز بود. به گونهای که در بخش صنعتی و در آخرین سالهای عمر نظام پهلوی، این رژیم هرگز نتوانست بیش از یک پنجم ارزش کل صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص دهد. حال آنکه کل صادرات غیر نفتی کشور 2 درصد کل صادرات را تشکیل میداد! از طرفی اقتصاد کشور تا کودتای 28 مرداد 32 تا حدودی خودکفا بود زیرا حداکثر 20 درصد از درآمد خارجی کشور و حتی کمتر از درآمد نفت تامین میشد و درآمدهای کشاورزی و تولیدات داخلی پاسخگوی نیازهای کشور بود ولی به تدریج کار به جایی میرسد که در سال سقوط رژیم کودتایی شاه وابستگی نفت به 84 درصد میرسد.
4ـ توقف پیشرفت علمی و صنعتی کشور در بهترین و آمادهترین دورانها
استبداد و دیکتاتوری و خودکامگی حکومت پهلوی و قبل از آن به شکل دیگری حکومت قاجار به واسطه اتکاء به قدرتهای بیگانه، منجر به تامین امیال بیگانگان در اقتصاد کشور گردید و کشور در حالی در فضای اختناق و توقف پیشرفت علمی و صنعتی قرار گرفت که از لحاظ جهانی آمادهترین دورانها برای پیشرفت محسوب میشد. دورانی که جهان تازه به جادهی دانش و صنعت قدم نهاده بود و ایران میتوانست با بیداری و تحرک مناسب سهم خود را در پیشرفت علمی و صنعتی بشریت ایفا کند و از نتایج آن بهره مند شود
نظر شما