به گزارش خبرنگار حوزه مهدویت خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام غلامرضا بهروز لک، در نشست علمی "رویکرد آیندهنگارانه و رویکرد راهبردی در حوزه مهدویت" که صبح امروز در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد با بیان اینکه فلسفه غیبت چیست و چه تأثیراتی بر ما و آینده دارد، گفت: اگر اهمیت این مسئله را نتوانیم درک کنیم ظهور را در گذشته و آینده نمیتوانیم بفهمیم و تحلیل کنیم؛ چراکه تبیین فهم و تبیین غیبت میتواند به شناخت گذشته و آینده کمک کند.
وی ادامه داد: غیبت در تفکر شیعی یا عدم وجود است یا عدم ظهور که البته در اینجا عدم وجود مراد ما نیست؛ زیرا امام مهدی(ع) وجود دارد اما بدون ظهور عمومی، این ظهور یا اصلا در دسترس ما نیست و حجابی بین ما و امام است یا حجاب نیست و عدم شناسایی معنی میشود.
بهروز لک بااشاره به اینکه روایاتی که از ائمه صادر شده است با دو رویکرد قابل بررسی است، ادامه داد: فرمایشات اهل بیت(ع) یا اقناعی است یا برهانی. به این منظور که از روایت بهره ای گرفته میشود که طرف مقابل قانع شود.
این پژوهشگر مهدوی بااشاره به علل غیبت امام عصر(ع)، گفت: گناهکردن مردم به عنوان نخستین علت غیبت بیان میشود، با این تفسیر که چون مردم گناه کردند ما امام را از آنها گرفتیم که نه مبنای سنتی دارد و نه مبنای عقلانی، دومین دلیل امتحان مردم است که این نیز بیمعنی است، گاهی ترس از جان امام مطرح میشود که باید گفت ترس از جان در زمان ظهور هم معنی میشود.
وی با بیان اینکه در روایتی از امام صادق(ع) دلیل غیبت به عنوان یک سرّ بیان شده است، اظهارداشت: بهانه و علت ورود به بحث فلسفه غیبت از نظر سیاست است. به این معنی که چرا امام غایب شده و کار را به ولیفقیه سپرده است و ولایتفقیه را چگونه باید قانعکننده برای این بحث قرار دهیم.
بهروز لک بااشاره به نظریهای در مورد ولایتفقیه، خاطرنشان کرد: خدای متعال سنتها و قوانین بسیاری برای اقدامات خود دارد، در این حوزه سیر تحول کمال انسان بر روی زمین مطرح میشود. به این ترتیب که به تدریج زمینه کمال انسانها فراهم شده و به تناسب ظرفیت جوامع انسانی دینها نیز کاملتر بیان میشوند.
این پژوهشگر مهدوی با بیان اینکه خداوند متعال ویراستهای متعددی از دین که همه آنها در امتداد دین اسلام است، بیان میکند، تصریح کرد: علت تکرار نبوت نیز این است که بشر به صورت یکجا آمادگی دریافت آخرین ویراست را نداشته و باید به تدریج این آمادگی به وجود آید تا آخرین ویراست عرضه شود.
وی بااشاره به آیه "اکملت لکم دینکم" بیان داشت: در این آیه کمال دو لایه دارد، یک کمال ابلاغی در دین است که این کمال ابلاغی 10 هزار سال از آدم تا خاتم طول کشیده است. درحالی که هنوز محقق نشده است و تا الان این امر اتفاق نیفتاده که البته در عصر ظهور و امام موعود به طور کامل تحقق مییابد.
بهروز لک ادامه داد: زمانی که کمال ابلاغی صورت گرفت لازم بود محکمکاری نیز شود، بنابراین با کمال تفسیری و تأویلی همراه شد و در این دوره عرضه شد تا چکشکاریهایش اعلام شود. بنابراین امامان ظهور کردند.
این پژوهشگر مهدوی بااشاره به مثالی، خاطرنشان کرد: اگر امام اول کشته میشد آیا لازم بود امام دوم بیاید. ولی باید گفت این اتفاقات برای به کمال رسیدن بشر مطرح شده است. همچنین در این حوزه باید گفت دین نیاز بشر نیست، علما هم میتوانند به این مبانی مراجعه و هدایت کنند. در این زمینه کفایت حداقلی وجود دارد.
وی ادامه داد: در تفسیر این موضوع اختلاف نظر وجود دارد اما اختلافات به حدی نیست که نشود به حقیقت دین پی برد. اختلافات از باب تمرین است اما اصل هدایت آشکار شده است.
بهروز لک با بیان اینکه کمال ابلاغی در ادامه به کمال امامت میرسد، اظهارداشت: اگر لازم بود این تأویل و تفسیر ادامه پیدا کند. هیچ ابایی نبود که البته من معتقد به موهبتیبودن وجود امامان هستم که خدا آن را عطا کرده است. کمال ابلاغی صورت گرفته تا کفایت عملی حاصل شود تا شرایط برای اظهار دین فراهم شده باشد.
این پژوهشگر مهدوی ادامه داد: امام غایب شده است تا فرمان ابلاغ بگذرد و کمال تحققی دین حاصل شود تا این زمان انسانها دستورالعمل دارند، باید صبر کرد تا کمال تحققی دین حاصل شود.
وی با بیان اینکه اگر ظهور امکانپذیر و در دست بشر بود، گروه سربداران این کار را به سرانجام میرساندند، اظهارداشت: ظهور، بلوغی میخواهد که دست بشر نیست، آگاهی و آمادگی خاص خود را میخواهد، چنان آمادگی باید باشد که برمیگردد به اینکه ظهور بدون فراگیر شدن ظلم محقق نخواهد شد.
این کارشناس مسائل مهدویت بااشاره به پرشدن دنیا از ظلم، تصریح کرد: به نظر میآید اصل وجود ظلم ضروری است، ظلم گریزناپذیر است. از باب سنت الهی، درخصوص پرشدن ظلم در دنیا باید گفت یا همه ظالم شوند، یا همه مظلوم یا همه به هم ظلم کنند. ولی باید گفت ظلم باید جهانی شود.
بهروز لک در جمعبندی بحث خود، گفت: تا کمال تحققی دین فراهم نشود، ظهور اتفاق نخواهد افتاد. چرا که ما ناچار از حضور امام هستیم، در فلسفه غیبت معتقدیم اضطرار به امام وجود دارد اما مباشرت امام لازم نیست چون کمال تأویلی و تفسیری صورت گرفته که ما باید آن را واگذار کنیم به نواب خاص و عام.
وی بااشاره به کارکردهای نیابتی ولایتفقیه در عصر غیبت، گفت: فقها در این خصوص چند وظیفه دارند، برجستگی نیابتیبودن فقیه، احیای امر امام و نام امام، تأسی از جامعه مهدوی، انجام وظایف عمومی امام و زمینهسازی عام ظهور به معنای تبلیغ برای امام.
دکتر غلامرضا همایون در نقد سخنان دکتر بهروز لک، گفت: فهم شرایط عصر غیبت کمک میکند که بشر چه وظیفهای در این دوران دارد، ما بر این اساس حکومت جمهوری اسلامی را راه انداختیم که ادعای زمینهسازی ظهور دارد.
وی بااشاره به موضوعات قابل بررسی در فلسفه غیبت گفت: موضوع غیبت در سیره انبیا، دوران فطرت که 500 سال بین ظهور حضرت عیسی(ع) و حضرت رسول(ص) بود، فرق بین قیام و ظهور، مبانی کلامی فلسفه غیبت و اینکه داستان غیبت یک اتفاق نیست بلکه یک سنت است، ازجمله مباحثی است که باید ازسوی کارشناسان مهدوی بررسی شود.
پایان پیام/
نظر شما