تولد جاهلیت مدرن در دامان رهایی اخلاقی!

خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام وفسی گفت: روشنفکران غرب گرا در دو دهه اخیر بشدت مشغول برداشت‌های جدید از دین هستند تا حقیقت اسلام را آن چنانکه لو‌تر در دنیای مسیحیت اصلاح کرد، اصلاح کنند و اسلام نو پدید آورند.

خبرگزاری شبستان: دین به معنای «شریعت» و «دین حق» در برابر دین باطل است همچنین دین به معنای «مکتب» هم بکار می رود که شامل : جهان بینی، اخلاق، شریعت و آداب و رسوم است. نوگرایی، در اصطلاح دینی «بدعت» نامیده می شود که به معنای امری بی سابقه، آیین نو، رسم تازه و عقیده تازه مخالف دین بوده و در علم فقه بسته به فتوای مجتهدان می تواند یکی از احکام خمسه (واجب، مستحب، مباح، مکروح، حرام) را داشته باشد.اما نوگرایی در تاریخ معاصر (از اواخر قرن نوزدهم) با نام «تجدد» یا «مدرنیسم» به معنای گرایش فکری و رفتاری به پدیده های فرهنگی نو و پیشرفته تر و کنار گذاردن برخی از سنت های قدیمی است. برای بررسی مفهوم نوگرایی دینی و ابعاد آن با حجت الاسلام والمسلمین حامد وفسی، مدیر حوزه علمیه ایروانی انجام داده ایم که مشروح آن را می خوانید.

 

بزرگترین و مهمترین تحریف در دین و حوزه معرفتی بشری ریشه در چه منبعی دارد؟
بزرگترین و مهمترین تحریف در دین و حوزه معرفتی بشری، با مغالطه در الفاظ صورت می گیرد و بیشتر فریبکاری ها زمانی رخ می نماید که الفاظ زیبا و دلفریب بکار برده و زهر کشنده آن در شیرینی و زیبایی عرضه می شود. می گویند اولین کسی که در این زمینه کتابی نگاشته افلاطون بوده است؛ بنابر این بهتر است برای فهم کلمات و خلط مباحث عنایتی ویژه و حوصله ای شایسته بکار بریم.

 

نوگرایی در دنیای غرب چگونه رخ داده و مربوط به چه حوزه هایی می شود؟
نوگرایی در دنیای غرب جریانی فکری به معنای استفاده از دانش تجربی و فناوری (تکنولوژی) برای تولید، بهبود و تغییر محیط زندگی بشری است. پیدایش مدرنیسم در غرب، واکنش بر ضد سنت و دین مسیحیت (خصوصا ارباب کلیسای کاتولیک) بوده است.
مولفه های نوگرایی غربی عبارتند از: انسان محوری: باور به قدرت اندیشه انسان، ماده گرایی: جهان بینی کاملا مادی که حتی نیازهای روحانی و معنوی انسان را به نیازهای عاطفی او تبدیل می کند. خردگرایی: نگرش به جهان به صورت عقلی و بر اساس خرد و استدلال؛ علم گرایی: توجه شدید به روش علوم تجربی و تعمیم آن به همه علوم نوگرایی و فلسفه در غرب اساس این فلسفه «انسان» است؛ چیزی به نام وحی پیامبران و کشف و شهود عارفان اساسا مطرح نیست. همه دانایی ها حتی در مبادی علوم فلسفی، قوانین اخلاقی، اجتماعی، سیاست و اقتصاد از طریق مشاهده و آزمایش و از منظر تفکر علوم تجربی بدست می آید. فلسفه متجدد، عقل محور (به معنای عقل عرفی=عقلایی) است؛ موازین باید با این عقل سازگار باشد و الا باید نابود شوند یا بسیار خصوصی باشند.

 

دستاورد این جریان نوگرایی برای غرب چه بود؟
نتیجه این نوگرایی کاملا ضد دیانت مسیحیان است، زیرا اساس آن بر ایمان بدون تعقل بوده و اصل الاصول مسیحیت که ایمان به تثلیث است مبتنی بر تناقضات متعدد عقلی است و بزرگان دین مسیحیت برای گریز از این تناقض ها، این امور و مشابه آن را، اموری «فراعقلی» می دانند به نحوی که عقل در آن ساحت راهی ندارد. اما نوگرایی با دین اسلام خصوصا مذهب اهل بیت –علیم السلام- این چنین نیست؛ اولا عقل فلسفی در این مذهب بشدت تایید شده ثانیا در امور زندگی روزمره شریعت ثابت و متغیر وجود دارد و ثالثا تدبیر امور با توجه به شرایط زمانی و مکانی و عقل عرفی کاملا سازش دارد و در سیره و روش پیامبر اسلام (ص)، حضرت محمد بن عبدالله – صلی الله علیه- و امامان معصوم (ع) شواهد بسیاری دارد.

 

نوگرایی به چه جریانی اطلاق می شود و آیا می توان بین آن و دین ارتباط برقرار کرد؟
نوگرایی همانطور که گفته شد در حقیقت «شرک و جاهلیت جدیدی» است که در دنیای غرب در مقابل و ضدیت با دین مسیحیت تحریف شده در اروپا بوجود آمده است و قطعا با این دین مبارزه می کند و پیروزی های بزرگی بدست آورده یعنی برای غرب پیشرفت و رفاه در امور مادی و آزادی های سیاسی و اجتماعی و منزوی کردن ارباب کلیسا؛ همچنین آثار تخریبی فراوانی داشته است مانند افزایش جنایات و ناامنی و نابودی اخلاق، اما در دنیای اسلام مسئله کاملا فرق می کند؛ در مذهب اهل بیت (ع) بر استدلال عقلی در حوزه عقاید و معارف تاکید شده و از تقلید و اعتقادات غیرقطعی و ظنی بشدت نهی شده است و مسلمان حقیقی را کسی می داند که ایمانش یقینی و بر اساس تحقیق باشد.
 

در حوزه فقه و شریعت، قوانین ثابت اسلام به چه شکل تعریف و مورد استفاده قرار می گیرد؟
در حوزه فقه و شریعت قوانین ثابت اسلام به شکلی است که انعطاف با مصادیق و اشکال مختلف در جغرافیا و زمان های متفاوت و اقوام گوناگون را دارد؛ همچنین به حاکم اسلامی اجازه داده است بنا به مصالح و مفاسد و عسر و حرج و ضروریات دیگر، قوانینی موقت وضع کند و عمل به قوانین ثابت را معلق کند. در حوزه درون دینی و تفسیر و تبیین معارف و برداشت از منابع و متون دینی (قرآن و سنت) در چارچوب خاص آن، همیشه راه تعالی باز است؛ اولا نواندیشی در خود چارچوب ها به شرطی که مستدل و مستند باشد ثانیا در دریافت و برداشت و ثالثا در ارائه آن به نسل جدید.

 

مواجهه مسلمین با جریان نوگرایی چگونه بود و چه آثاری داشت؟
بررسی جهان اسلام و مقایسه آن با مذاهب و اقوام مختلف آن مجالی بیشتر می طلبد و نیاز به رساله های متعددی دارد؛ اما می توانیم در کشور خودمان اجمالا آن را بررسی کنیم. دوره اول: قطعا سر سلسله جنبان نوگرایی در ایران و حتی مشرق زمین سیدجمال الدین اسدآبادی است؛ او می گوید :«دین اسلام آن یگانه دینی است که ذم اعتقاد بلادلیل و اتباع ظنون را می کند و سرزنش پیروی از روی کوری را می نماید و مطالبه برهان را در امور متدینین نشان می دهد و در هرجا خطاب عقل می کند». حرکت و نهضت ایشان، علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی خصوصا انگلیس و تبیین دین اسلام و خرافه زدایی از آن بوده است البته در این مرحله روشنفکران دیگر وابسته به غرب که برای نابودی اسلام حقیقی و تبدیل آن به اسلام ظاهری تلاش می نمودند، نیز دیده می شود، مانند میرزا ملکم خان که می نویسد: «راه ترقی و اصول نظم را فرنگیان در این دو سه هزار سال مثل اصول تلگراف پیدا کرده اند و روی یک قانون معینی، ترتیب داده اند همان طور که تلگراف را می توان از فرنگ آورد و بدون زحمت در طهران نصب کرد به همان طور نیز می توان اصول نظم ایشان را اخذ کرد».

 

دوره های بعدی این نوگرایی در میان چه افردای و در چه قالبی شکل گرفت؟
دوره دوم: انقلاب مشروطه که معارضه میان روشنفکران دینی و روشنفکران غربی است، مانند آیات عظام نائینی، طباطبایی، بهبهانی، شیخ فضل الله نوری. دوره سوم: قبل از انقلاب اسلامی افرادی مانند استاد شهید مطهری و مرحوم طالقانی و دکتر علی شریعتی و مهندس بازرگان و ... دوره چهارم: انقلاب اسلامی که با رهبری امام خمینی (ره) و علمای فقیه و روشنفکری چون شهید مطهری و آیت الله بهشتی و شهید مفتح و رهبر معظم انقلاب به وجود آمد و حکومت مطلقه و استبدادی را برای همیشه ریشه کن کرد و برای اولین بار «حکومت جمهوری اسلامی» را بر اساس اسلام ناب و به شکل تفکیک قوا و انتخاب مردمی تاسیس کرد.
دوره پنجم: و همچنان کشور ما صحنه مبارزه میان دو جریان روشنفکری دینی و روشنفکران غربی است، در عین آن که رهبر انقلاب و بعضی از مراجع و علمای بزرگ دین خود از بزرگترین روشنفکران دینی هستند و برای اولین بار اداره امور کشور به وسیله دین و تعالیم اهل بیت –علیهم السلام- اداره می شود و درگیری مداوم با مشکلات اجرایی از یک طرف و توطئه و دشمنان داخلی و خارجی از طرف دیگر، روشنفکران غرب گرا هم در این دو دهه اخیر بشدت مشغول برداشت های جدید از دین هستند تا ماهیت و حقیقت دین اسلام را آن چنان که «لوتر» در دنیای مسیحیت اصلاح کرد، اصلاح کنند و «اسلام نو» پدید آورند؛ دشمنی صریح و انکار عقاید مسلم مذهب شیعه جعفری و تحریف و تبدیل کلمات از حقیقت آنها، کار روزمره این گروه است اگرچه علمای حقیقی توانسته اند اکثریت تحصیل کرده و روشنفکران دینی را به خود جذب کنند اما این مبارزه به شکل کامل پایان نیافته است.
ادامه دارد/

کد خبر 291315

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha