تعبیر حیا به عقب ماندگی و غیرت به جهالت در سایه منورالفکری

خبرگزاری شبستان: هدف نوگرایان دینی یا رزم آوران جنگ نرم از اردوگاه جاهلیت عصر جدید، با نگاه برون دینی تلاش می کنند جامعه را آماده پذیرش نظام نوین جهانی مبتنی بر جهان بینی مادی و رهایی اخلاقی کنند.

خبرگزاری شبستان: دین به معنای «شریعت» و «دین حق» در برابر دین باطل است همچنین دین به معنای «مکتب» هم بکار می رود که شامل : جهان بینی، اخلاق، شریعت و آداب و رسوم است. نوگرایی، در اصطلاح دینی «بدعت» نامیده می شود که به معنای امری بی سابقه، آیین نو، رسم تازه و عقیده تازه مخالف دین بوده و در علم فقه بسته به فتوای مجتهدان می تواند یکی از احکام خمسه (واجب، مستحب، مباح، مکروح، حرام) را داشته باشد.اما نوگرایی در تاریخ معاصر (از اواخر قرن نوزدهم) با نام «تجدد» یا «مدرنیسم» به معنای گرایش فکری و رفتاری به پدیده های فرهنگی نو و پیشرفته تر و کنار گذاردن برخی از سنت های قدیمی است. برای بررسی مفهوم نوگرایی دینی و ابعاد آن با حجت الاسلام والمسلمین حامد وفسی، مدیر حوزه علمیه ایروانی انجام داده ایم که مشروح قسمت دوم و پایانی آن را می خوانید.
 

نوگرایی چه مراحلی دارد و چه اهدافی را تعقیب می کند؟
هدف نوگرایان دینی یا به عبارت صحیح تر رزم آوران جنگ نرم از اردوگاه جاهلیت عصر جدید، با نگاه برون دینی، برای رسیدن به تغییر و تحریف دین تلاش می کنند تا با تبدیل باورهای دینداران، جامعه را آماده پذیرش نظام نوین جهانی مبتنی بر جهان بینی مادی، رهایی اخلاقی، قوانین بشری و حاکمیت مطلقه و استبدادی نوین سرمایه داری کنند و برای جلوگیری از مخالفت های احتمالی در پوشش ظاهری از دین و کلمات و واژه های دینی و الفاظ زیبا، آن را در هر جامعه ای مناسب با آن جامعه عرضه می کنند. نوگرایان دینی در تمام عرصه های زندگی حضوری فعال دارند، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، فلسفه.

مرحله نخست: همراهی و نفوذ با چهره هایی اخلاقی، خوش برخورد، مودب، جذاب و در کسوت علم و دانش، ظاهر می شوند با ابراز علاقه به باورها و احترام به مقدسات شروع می کنند و تنها فرقی که دارند خلاقیت و نگاهی نو همراه با احتیاط و طرح سوال در جامعه است.
مرحله دوم: پرورش و تغییرتقویت و پیگیری سوالات مطرح شده و تولید کلمات جدید و معانی دلخواه که در حقیقت بیان کننده فرهنگ و تمدن غرب است اما ظاهری دلنشین و آشنا در فرهنگ جامعه دینی دارد. «عقل» واژه ای بسیار زیبا و آشنا، به قول سعدی «گر بسیط عقل از جهان منعدم گردد – به خود گمان مبرد هیچ کس که نادانم».
اما منظور از این واژه که مشترک لفظی است و بیش از ده معنا در معارف اسلامی دارد، عقل عرفی یا عقل حسابگر است که در فقه اهل سنت از آن با عناوینی چون استحسان نامبرده شده است.«علم» واژه مقدس دیگری است که ارزش ذاتی آن به قدری است که اولین صفتی را که برای ذات احدیت اثبات می کنند علیم بودن اوست اما مقصود آنها دانش تجربی به معنای بکار بردن روش این علم (فرضیه و آزمایش) است و اعتقاد به آن که حقی وجود ندارد و دانش معنا ندارد بلکه نظریه نسبی ظنی وجود دارد که تا امروز بهتر از نظریه های دیگر می تواند منافع مادی بشر را تامین کند. اگر بخواهیم درباره همه واژه ها صحبت کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد اما به چند واژه دیگر به صورت اجمالی اشاره می کنیم تا میزان و عمق تحریف و خیانت آنان به جامعه اخلاقی و دینی ما روشن گردد:
1-حیا و عفت بانوان به خجالتی بودن و به اسم مبارزه با خجالتی بودن نابود کردن حیا و عفت. 2- ربا و نزول پول به اسکوند و کارمزد 3- غیرت مردان به جهالت و بی فرهنگی 4- بی غیرتی به وقار و جنتلمنی 5- امر به معروف و نهی از منکر به دخالت بیجا و فضولی 6- تهمت و تخریب شخصیت به نقد منصفانه 7- خندیدن و مضحکه به ادخال سرور در قلوب مومنان 8- استهزا افراد مومنان از شهر ها و زبان های مختلف به جک و لطیفه 9- هرزگی به آزادی 10- تفسیر به رای (که در اسلام به شدت نهی شده است) به قرائت های مختلف (استفاده از این لفظ به سبب هفت قرائت مشهور از قرآن است)
مرحله سوم: فریبپروتاگوراس می گفت: «واقعیتی وراء ذهن بشر وجود ندارد» و «هرکس هرچه اعتقاد دارد در نظر او همان حقیقت است» در واقع انسان معیار همه چیز است. وی پایه گذار سفسطه و مغالطه در یونان باستان است که سقراط در برابر آنان قیام کرد و روش استدلالی خود را فلسفه نامید؛ در این مرحله حقایق و ضروریات ثابت دین که به وسیله افراد متخصص با پشتوانه سال ها تحصیل و تحقید بدست آمده، یک سره نابود می شود و هر فرد غیر متخصص بنا به سلیقه شخصی و بدون هیچ آگاهی می تواند در دقیق ترین مسائل دینی نظر دهد.
 

 

مهم ترین و فاجعه بارترین ضربه به یک مکتب چیست؟
مهمترین و فاجعه بارترین ضربه به یک مکتب یا هر علمی، این است که افراد جاهل و ناوارد به خود اجازه دهند و خود را هم ذی حق بدانند که مانند یک صاحبنظر، نظر دهند و در مرحله بعد به نظر و آراء خود هم عمل کنند؛ حضرت امام خمینی با توجه به عقل و وحی به این مسئله در اول انقلاب گوشزد کردند و جامعه بودن عالمان دینی را مانند جامعه بودن طبیبان مطرح کردند، لحظه ای بیاندیشید! اگر هر فرد کم سواد یا کسی که اطلاعات مختصری از امدادگری دارد یا چند روز در یک بیمارستان یا دارو خانه فعالیت کرده است، توهم کرده و خود را طبیبی حاذق و داروشناسی ماهر بیابد و بعد به اتکای این جهل مرکب شروع به درمان مردم کند، متاسفانه با طرح لوترهای دنیای اسلام که هر کس می تواند برای خودش از اسلام قرائتی داشته باشد و به آن عمل کند، نتیجه ای جز نابودی دین و دینداران نخواهد داشت در صورتی که هر عقل سلیم در جهان و هر فردی با شعور فطری و خدادادیش می فهمد که جاهل باید به عالم و خصوصا به اعلم مراجعه کند؛ دین اسلام که به سبب وسعت و همه جانبه بودنش در هر رشته از آن، سال ها صرف وقت و تلاش لازم است تا کسی بتواند در یکی از آن ها صاحب نظر شود. برای توجه بیشتر به اهمیت موضوع، یادآوری می کنم پس از شهادت استاد مطهری که عمری را به تحصیل و تحقیق در اسلام گذرانده بودند، علامه طباطبایی در مصاحبه تلوزیونی فرمودند :«ایشان[شهید مطهری] این اواخر صاحب نظر شده بودند». اصولا افراد عالم در هر رشته از اظهار نظر در رشته های تخصصی دیگر پرهیز می کنند ولی آقایان روشنفکر دینی یعنی همان سربازان مخفی سرمایه داری غرب با القاء این افکار مردم را از موهبت عالمان دینی و در نتیجه سلامت نفس محروم می کنند.

 

کدام یک از مراحل نوگرایی با محتوای دین اسلام قرابت دارد؟
به نظر بنده بهتر است این گونه سوال مطرح شود که آیا نوگرایی با محتوای دین اسلام قرابت دارد؟ بعضی در تعریف انسان می گویند موجودی است ابزارساز پس می توان گفت زندگی انسان دو جنبه دارد: الف- جنبه ابزاری (تولید، استفاده و آثار و پیامدها) که عموما در این حوزه نوآوری و نوگرایی مجال فراوان دارد و در علم فقه مواردی به سبب خاصی امکان دارد واجب یا حرام شده باشد. ب- جنبه عقیده و اخلاق؛ در ضروریات دین، بدعت و نوگرایی اگر به معنای تغییر باشد قطعا حرام است اما در برداشت وتعالی سطوح ازصدر اسلام تا کنون نه تنها اشکال نداشته بلکه توصیه شده است و جریان فکری اهل حدیث و فلاسفه و عرفا در یک ضروری مانند «خداوند موجود است یا یکتاست» بسیار متفاوت است اما در غیر ضروریات، نوآوری مانعی ندارد و در هر دو صورت نوآوری و نوگرایی در اسلام در چارچوب استدلالات عقلی و استناد قطعی است.

 

آثار مثبت و منفی نوگرایی برای دین را شرح دهید؟
با یک نگاه اجمالی به جامعه ایران در طول تاریخ معاصر، در کشورمان تحولات قابل ملاحظه ای دیده می شود، الف-مثبت: در عرصه سیاست سبب شد شیعیان که در طول تاریخ با ستمگران و طواغبت زمان به شدت مبارزه می کردند، در شکل های حکومت های جدید اروپایی، حکومت استبدادی مطلقه را به مشروطه و نهایتا به جمهوری اسلامی تبدیل کنند همچنین در عرصه اقتصاد و پیشرفت های مادی نیز خصوصا در سال های اخیر موفقیت هایی بدست آمده است.
ب- منفی: بزرگترین مشکلی که برای جامعه دینی و مردم بوجود آورده است آن است که خود «نوگرایی» به صورت کاملا تقلیدی در ایران بوجود آمد و تا کنون نیز به صورت تقلیدی ادامه حیات می دهد؛ ترجمه و تقلید کامل از غرب باعث شده که نگاه بدبینانه به نوگرایی در میان متدینان بوجود آید و خود افرادی که نوگرا هستند در حقیقت نوگرا نبوده بلکه مقلدانی باشند که وقتی منشاء تقلید علمی و ابتکارات آن ها روشن می شود از ارزش آنها کاسته شده و این نوگرایی وارداتی نمی تواند موجب تحول و پیشرفت جامعه شود.

پایان پیام/

کد خبر 291587

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha