به گزارش خبرگزاری شبستان، تا زمانی که انسان، ظرف قلب خود را از خودبینی ها، خودرأیی ها، شهوت ها، تجاوزها و خیال های شیطانی خالی نکند چگونه می تواند انتظار داشته باشد فرشته های معانی و اندیشه های رحمانی در قلب او پدیدار آید و بتواند به مغز و جوهره کلام خدا دست یابد.
"قرآن همچو عروسی است. با آنکه چادر را کشی او روی به تو ننماید. آنکه آن را بحث میکنی و تو را خوشی و کشفی نمی شود آن است که چادر کشیدن تو را رد کرد و با تو مکر کرد و خود را به تو زشت نمود، یعنی "من آن شاهد نیستم!" او قادر است به هر صورت که خواهد بنماید. اما اگر چادر نکشی و رضای او طلبی بِروی کِشت او را آب دهی، از دور خدمت های او کنی، در آنچه رضای اوست کوشی بی آنکه چادر او کشی، به تو روی نماید." فیه ما فیه - مولانا
بسیاری از آن هایی که می خواهند با قرآن حکیم، جدی تر و عمیق تر مواجه شوند – یعنی علاوه بر فهم مفهوم دقیق واژه های قرآن به لایه ها و بطن های درونی آن ورود کنند - عمدتا دچار این تنگنا هستند که با مفاهیم قرآن آن گونه که آن ها را از درون دچار لذت و بهجت کشف و انبساط کند بی بهره اند.
اصلا یکی از موانعی که امروز در سر راه ارتباط عامه مردم حتی نخبگان با قرآن قرار دارد همین است که آن ها صور قرآن را مرور می کنند. داستان زندگی پیامبران و اقوام و سرگذشت ها و عبرت ها و آیات رحمت و عذاب را از زیر چشم می گذرانند اما همچون چشمی که از بیرون به یک سری رخدادهای تاریخی افتاده است به مثابه یک چشم توریستی در لایه اول رخدادها می مانند و بعد از دقایقی از این باغ دلگشا و زیبا بیرون می آیند بی آن که از ثمرات و میوه های آن تناول کرده باشند.
اول سیاهی ها باید برود تا سپیده درآید
اما چرا این اتفاق می افتد؟ حرف دقیق و زیبایی که مولانا در "فیه ما فیه" می زند این است که قرآن، صورت سیرت خود را به هر کس ننماید، یعنی به اجبار نمی توان چادر – حجاب الفاظ و صورت رخدادها – را از صورت عروس قرآن کنار بزنی و به آن درونمایه و شهد و شیرینی های بلند معنا دست یابی. راهکاری که در این جا پیشنهاد می شود این است؛ هر کسی که دنبال زیبایی است اول خود باید در افق زیبایی قرار گیرد. کسی که می خواهد به قصر آن عالیجناب برسد نمی تواند در تختخواب و راحتی باشد و او را با تختخواب و خواب آلوده به عالم بالا ببرند.
سیره پیامبر بزرگوار اسلام، ائمه اطهار، بزرگان و اولیا دینی ما هم همین است که اگر آن ها در افق قرآن قرار گرفته اند و توانسته اند به بطون و رموز و اسرار قران وقوف یابند و محرم حریم کلام الله باشند به سبب مجاهدت ها و شب زنده داری ها و خودداری از معاصی ریز و درشت بوده است. به تعبیر حافظ "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید." تا زمانی که انسان، ظرف قلب خود را از خودبینی ها و خودرأیی ها و شهوت ها و تجاوزها و خیال های شیطانی خالی نکند چگونه می تواند انتظار داشته باشد فرشته های معانی و اندیشه های رحمانی در قلب او پدیدار آید و بتواند به مغز و جوهره کلام خدا دست یابد.
چرا دروازه های قرآن به روی ما گشوه نمی شود؟
این آیه زیبای قرآن –آیه 79 سوره واقعه – به روشنی به همین موضوع تصریح می کند که "لا یمسه الا المطهرون" فقط پاکان می توانند از دروازه های قرآن عبور کنند و به سرزمین نشانه ها و آیات و معانی راه یابند. به عبارت دیگر اگر کسی می خواهد به سرزمین معانی راه یابد و قرآن را بفهمد هیچ راه دیگری جز این که در مسیر صدق و پاکی و عمل و پرهیزگاری قرار گیرد وجود ندارد. نمی توان انتظار داشت که کسی مال و اموال خود را پاک نکند، به دروغ و غیبت و حیله ورزی ها و تضییع حق الناس گرفتار باشد، خودبینی ها و خودرأیی ها مقیم ذهن و روانش باشد و انتظار داشته باشد با چنین وضعیتی در افق قرآن قرار گیرد و دروازه های این کتاب الهی به رویش باز شود و بتواند معانی اش را لمس کند.
پایان پیام/
نظر شما