به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، دومین روز از همایش "فلسفه برای علم، هنر و زندگی" در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
بر پایه این گزارش، خسرو باقری، استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران در این همایش با موضوع "فلسفه و روانشناسی" به سخنرانی پرداخت.
وی گفت: زمانی که بخواهیم به رابطه فلسفه و روانشناسی به عنوان علم دانشگاهی و معاصر بپردازیم متوجه می شویم که با معانی مختلف فلسفی مواجه هستیم معانی ای که می توانند نسبت های پنج گانه ای را میان این دو حوزه ایجاد کنند.
باقری اظهار کرد: برای مثال زمانی که از فلسفه صحبت می شود معانی متنوعی به ذهن می آید همچون فعالیت نظرورزانه ای که فیلسوف می کوشد امور جهان همچون متافیزیک و ذهن بشری را تحلیل کند که نتیجه آن اندیشه های فلسفی مختلفی است که تا کنون با آن مواجهیم.
وی تصریح کرد: در وهله دوم فلسفه تبدیل به کاری تخصصی می شود که تحلیل روی زبان را انجام می دهد که این گستره نیز می تواند یک برداشت از فلسفه باشد.
استاد فلسفه تعلیم و تربیت عنوان کرد: زمانی که سخن از روانشناسی می شود و بررسی در این حوزه محدود به سایکولوژی که در غرب معاصر به عرصه های دانشگاهی وارده شده است به ویژه سروکار داشتن با علم تجربی به شکلی بارز نمود می یابد.
وی ابراز کرد: برای مثال علم النفس که از جنس فلسفه علم است در همین نسبت می بینیم که روانشناسی به این معنا جای خود را در تاریخ معاصر باز کرده است.
باقری با بیان اینکه دانشمندان علوم تجربی کارشان صرفا با مشاهده شروع نمی شود، عنوان کرد: محققان این حوزه مشاهده مسبوق به پیش فرض ها را مد نظر قرار داده اند، این مسئله اهمیت دارد به ویژه از آن جهت که بخواهیم میان فلسفه و روانشناسی و رابطه این دو را جستجو کنیم.
وی بیان کرد: زمانی پیش می آید که در حوزه فلسفه در برابر علم سخن می گوییم که در این گستره نیز نسبتی متفاوت برقرار می شود، باید دانست که نظرورزی های فیلسوفانه می تواند پیوندی را از طریق پیش فرض ها ارائه کند همچنین اگر فلسفه را تحلیل در نظر بگیریم، نیز نسبت دیگر برقرار می شود برای مثال فیلسوف تحلیل می تواند بر کار روانشناس اثر بگذارد مانند نیچه که تاثیر عمیقی بر فروید گذاشت یا سارتر که صحبت از خودفریبی می کند که باز هم به فروید مربوط است و به نوعی تاثیرپذیری را در این حوزه می بینیم.
وی ابراز کرد: اما نوع دیگر در برقراری این نسبت ها آن است که فلسفه را در آشیانه علم قرار دهیم، مثل نظریه کواین که به خاطر اصالتی که برای علم تجربی قائل است تقابل فلسفه و علم را رد می کند در واقع کواین به شبکه ای کردن فلسفه علم گرایش دارد.
باقری خاطرنشان کرد: اگر فلسفه نظرورزانه با روانشناسی را در نظر بگیریم رابطه این دو رشته به دلیل داشتن پیش فرض به ویژه روانشناسی برقرار می شود، به عنوان مثال پیاژه از افرادی است که از فلسفه تاثیر پذیرفته است، کانت نیز از فلاسفه ای است که از پیاژه متاثر بود، بنابراین اگر فلسفه را کاری تحلیل بدانیم فلسفه بر این حوزه با علم متفاوت می شود چراکه اولا در مقام شناخت جهان نیست و ثانیا در حال تحلیل و نقد زبان است.
این گزارش می افزاید: حسن میانداری، محقق و پژوهشگر نیز در ادامه این همایش درباره "ارتباط فلسفه و زیست شناسی" به ارائه سخن پرداخت و گفت: اساسا فلسفه علم به علم کمک می کند، در حال حاضر تغییرات علمی در حوزه های چون زیست شناسی و فیزیک نظریات فلاسفه علم را تغییر داد. آنچه به زعم من می تواند با زیست شناسی قرابت و ارتباط داشته باشد فلسفه دین است.
وی اظهار کرد: در فلسفه دین بحث از برهانی می شود که طی آن جهان بر پایه نظم و ترتیبی خاص شکل گرفته که این نظم حاصل کار خداوند است. در واقع حوزه فلسفه دین و برهان یاد شده می خواهد بگوید که خدایی وجود دارد.
میانداری یادآور شد: ارتباط میان فلسفه و علم و به طور کلی زیست شناسی به نفع این دو رشته بوده است اما در جامعه خودی به ویژه در چند دهه ارتبا بین فلسفه و علم را به معنای عام تقریبا قطع شده می دانم در حالی که هر چه میان این دو قرابت وجود داشته باشد به پیشروی در رشته های یافت شده کمک می شود.
نظر شما