به گزارش خبرنگار شبستان، به بهانه 12 اردیبهشت، سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم گفتوگویی با چند تن از اساتید ترتیب دادیم که به شرح ذیل است:
جایزه برای ادا در آوردن استاد
دکتر مسعود دلخواه، کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه در مورد شیرینترین خاطرات دوران تدریس خود به خبرنگار شبستان گفت: در یکی از آخرین روزهای ترم در آمریکا، کمی دیر به کلاس رفتم و بچهها همه حاضر بودند و متوجه من شدند و من دیدم که یکی از دانشجویان در حال ادا درآوردن من است. همین که مرا دید عذرخواهی کرد. من آن روز گفتم هر کس بهتر ادای مرا دربیاورد یک نمره میگیرد. جالب بود که بچهها تکتک آمدند و ادای مرا درآوردند و حتی لهجه مرا تقلید کردند، چون ما ایرانیها نمیتوانیم همچون انگلیسیها صحبت کنیم. من در تمام لحظات همراه بچهها خندیدم و در آخر به رأی بچهها یکی از آنها را انتخاب کردم و گفتم معلوم است که تو به من توجه بیشتری داشتی. من به بچهها یاد دادم که وقتی ظرفیت زیاد باشد لازم نیست پشت سر فرد چنین کارهایی کرد.
کیک تولد با طعم مهربانی برای استاد
دلخواه با اشاره به خاطرهای در دیماه سال قبل در یکی از آموزشگاههای بازیگری بیان کرد: آن روز وقتی وارد کلاس شدم حس کردم بچهها حال و هوایشان با همیشه فرق دارد و انگار یک انرژی پنهان دارند. وقتی زمان کلاس به پایان رسید، من حدود نیم ساعت با سؤالهای بچهها محاصره شدم. در ابتدا سؤالها منطقی بود اما رفته رفته آبکی و عجیب و غریب و بیربط شد. من کاملا گیج شده بودم که یکی از دانشجویانم با کیک و شمع و کادو وارد شد و همگی دست زدند. آنها برای تولد من جشن گرفته بودند و فردی که برای خرید کیک رفته بود دیر کرده بود و به همین دلیل آنها مرا با سؤالات خود مشغول کردند تا دوستشان برسد. آن رو من حسابی سوپرایز شدم.
خانه تکانی منزل استاد
فریدون جنیدی، ایرانشناس که سابقه تدریس از مقطع ابتدایی تا دانشگاه را دارد و خود را خوشبختترین معلم دنیا میداند، بیان کرد: خانهتکانی منزل و بنیاد نیشابور توسط دانشجویانم صورت میگیرد. به خاطر دارم یک سال دو نفر از دانشجویانم در آشپزخانه سخت مشغول کار بودند. وقتی من جدیت آنها را دیدم گفتم خوشبختتر از من در این دنیا چه کسی است و آنها گفتند ما زیرا شما را داریم.
معلمان باید از دروازه مهر وارد شوند
جنیدی که زمینه تخصصی فعالیت وی شاهنامه پژوهی است و دوران تدریس خود را لبریز از عشق و محبت و خاطرات زیبا می داند، تصریح کرد: معلمان ما متاسفانه نمی دانند از چه دروازه ای باید وارد شوند و به همین دلیل به اشتباه از دروازه تکبر، بی اعتنایی و یا خودبینی وارد می شوند در صورتی که در مقابل دانشجویان باید از دروازه مهر و محبت وارد شد.
پدر و پسر در محضر یک استاد
علی برزنونی، دکترای اطلاعات فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) در مورد به یاد ماندنی ترین خاطره دوران تدریس خود، گفت: اواخر دهه 70 دانشجویی داشته که سعی می کرد خودش را به من نزدیک کند و حرفی بزند به همین دلیل خودم پیشدستی کردم و موضوع را پرسیدم. دانشجویم گفت می خواستم سلام پدرم را به شما برسانم. ایشان در اوایل دهه 70 دانشجوی شما بودند در همان دهه 70 دانشجویی داشتم که خیلی قربان صدقه من می رفت و وقتی علت را جویا شدم. گفت که شما استاد پسر من بودید و الان هم استاد من.
سر و کله دانشجویانم همه جا پیدا می شود
برزنونی که سابقه تدریس از مقطع دبیرستان تا دانشگاه را دارد و در کنار آن به پژوهش و نویسندگی نیز مشغول است با بیان اینکه هر جا می روم دانشجویان و شاگردانم را می بینم، خاطرنشان کرد: سال 76 به همراه خانواده در راه بازگشت از مشهد در پارکی در قوچان توقف کردیم من جورابهایم را درآوردم و پاچه های شلوارم را بالا زدم و راحت در کنار آبی نشسته بودم و می خواستم از آن منظره لذت ببرم که فردی جلو آمد و گفت سلام استاد. خجالت کشیدم و سریع پاچه هایم را پایین دادم و گفتم در تهران که نمی گذارید من نفس بکشم، فکر می کردم در این شهر کسی مرا نشناسد. از آن موقع تا به حال هر جا می روم با احتیاط کامل هستم چون می دانم سروکله یکی از دانشجویانم پیدا خواهد شد.
دانشجویی که ماشین استادش را ماشین عروسی خود کرد
وی با اشاره به عروسی یکی از دانشجویان خود در سال 77، یادآور شد: دانشجویانم مرا خیلی مورد لطف قرار می دهند و اکثر به جشن عروسی خود دعوت می کنند که من اگر وقت داشته باشم شرکت می کنم. سال 77 به همراه همسرم راهی داران یکی از شهرهای نزدیک به لرستان برای عروسی یکی از دانشجویانم شدیم. آن زمان پیکان داشتیم و ماشین ما را به عنوان ماشین عروس و داماد استفاده کردند و خودمان مجبور شدیم پای پیاده در آن جاده سرد راه برویم و من به همسرم گفتم این هم از مزایای معلمی.
در شرق و غرب دانشجویانم را می بینم
دکتر شاه رضایی، مدرس دانشگاه که علاوه بر تدریس ریاضی در تهیه دایرة المعارف دفاع مقدس با بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس همکاری دارد، گفت: در سال 2003 کنفرانسی در آلمان داشتم که یکی از دانشجویانم را در آنجا دیدم که در حال تحصیل در مقطع دکترای هواوفضا بود. یک بار هم که به مکه مشرف شدم موقع طواف خانمی را دیدم که از شاگردان من بودند. خلاصه من چه در غرب و چه در شرق دانشجویانم را می بینم و با دیدن رشد آنها خوشحال می شوم و به خود مباهات می کنم.
پایان پیام/
نظر شما