به گزارش خبرگزاری شبستان ، دکتر عبدالحسین فرزاد عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفت: امروز جریان های خاص شعری ای به وجود آمده که این جریان ها در حقیقت دوست دارد منتقد جامعه باشد ولی از آنجایی که در جامعه ما همه چیز دولتی است و ارشاد هم آنچه که مد نظر دولت (به معنای مرکز قدرت) است را تایید می کند، شعرهاشان پر از ابهام و استعاره است و معمولاً این جریان ها هم در جشنواره شعر فجر شرکت نمی کنند.
این مترجم و منتقد ادبی اظهار داشت: به نظر من جشنواره شعر فجر باید یک فراخوان برای همه بدهید تا جشنواره به نفع یک طیف خاصی مصادره نشود؛ مثلا کسانی که فقط شعر خاصی می گویند. چراکه وقتی شما محدوده ی شعر را محدود می کنید حتی خیلی از افرادی که ذهنیت دینی دارند، مسلمان هم هستند ممکن است نتوانند شرکت کنند این است که شما می بینید هرسال یک عده خاصی شرکت می کنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به درگذشت مرحوم علیشاه مولوی اظهار داشت: او تمام شاعران سرگردان را دور خود جمع کرده بود و این شاعران نمی توانستند به علت انتقادی بودن شعرهاشان آن ها را در جایی چاپ کنند. معتقدم در جشنواره فجر باید در مورد ایشان صحبت بشود، از ایشان تجلیل بشود و کارهایشان بررسی شود.
این مترجم آثار محمود درویش شاعر فلسطینی با اشاره به رویه های فرهنگی جدید وزارت ارشاد اظهار داشت: دیده ام که وزیر ارشاد بر خلاف سابق از شاملو صحبت می کند شنیده ام که قرار است خانه موزه ای بری ایشان درست کنند. به نظر من حتی اگر شاعری دگراندیش هم باشد به هرحال ایرانی است و شما باید شعرش را مطرح کنید. دموکراسی یعنی اینکه تمام طیف های فکری، تمام اندیشه هایی که در کشور وجود دارد زیر پرچم ایرانیت حرفشان را بزنند و شعرشان را بگویند.
وی با اشاره به سخنان امام خمینی در زمینه آزادی مارکسیست ها در ابراز عقیده اظهار داشت: حالا یک عده ای بیایند و انقلاب را مصادره کنند و یک عده را کنار بگذارند. چند وقت پیش در مصاحبه ای گفتم چرا به روشنفکرها با دید خائن نگاه می کنید. حالا اگر فردی روشنفکر است، دگراندیش است، ایران را که دوست دارد. وقتی حضرت سلیمان بعد از حضرت داود پیغمبر شد برادرش آبشالون که فرمانده سپاه بود خودش را جانشین می دانست بنابراین قهر کرد و رفت و گفت که سلیمان شاعر است و کشور را به هم می ریزد. بعد وقتی همه ی کشورها می خواستند به بنیاسراییل حمله کنند سلیمان رفت پیش برادرش که او را تهدید به حمله نظامی کرده بود. آبشالون به حضرت سلیمان گفت تو چگونه حرأت کردی تنها پیش من بیایی در حالی که من میتوانم همین جا دستور قتل تو را بدهم؟ حضرت سلمیان گفت: امیدوارم همانقدر که از من متنفری کشورت را همان اندازه دوست داشته باشی. من تو را فرمانده سپاه می کنم تا به جنگ دشمنان کشورت بروی. حالا من هم امیدوارم اینها همان قدر که از روشنفکرها متنفرند واقعا ایران را دوست داشته باشند.
این منتقد ادبی پیرامون جریان شناسی شعر معاصر ایران اظهار داشت: یدالله رویایی و سپانلو مال نسل گذشته اند. آقای رویایی نماینده قدیم موج نو یا شعر کوبیسم قدیم بود. آقای سپانلو هم هم جزو شاعران رئالیست بود و الان گاهی شعرهایی میسرایند و ما می شنویم. شعر ایران بدون سپانلو به چه درد می خورد شعر فجر بدون شاملو بدون اخوان مگر می شود؟ از افرادی که عده ای نام بردن آنها را کفر می دانند نام ببرید و تجلیل کنید.
نویسنده کتابهای «تاریخ ادبیات عرب» و «درباره نقد ادبی»
با اشاره به سیاست های دولت جدید در عرصه فرهن ادامه داد: همین که دیدم کتابهای شاملو و هدایت را اجازه پخش داده اند و مثلا کتاب سمفونی مردگان معروفی را اجازه پخش داده اند نشان از این است که دولت روحانی فهمیده است که مشکلات فرهنگی ما از کجا سرچشمه می گیرد. این اتفاق ها باعث می شود که چند صدایی حاکم شود و به قول قرآن که می فرماید: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ما باید همه ی حرف ها را بشنویم و سپس آزادانه انتخاب کنیم.
وی با اشاره به جریان های شعری حال حاضر اظهار داشت: کسانی را داریم که موج نویی هستند و به نوعی شعر معناگریز می سرایند که البته به نظر من از روی تفنن است. یک بار آقای سپانلو به من گفت این ها آگاهانه می خواهند عجیب باشند به قول هلن اولک با کلمات بندبازی می کنند؛ آکروبات بازی با کلمات. یک عده متاسفانه به این راه افتاده اند. این هم مقصر شاعران دهه شصت اند که رفتند دنبال سبک هندی و از سبک هندی مخصوصا بیدل هندی تقلید کردند و آن هنجار گریزی هایی که سبک هندی داشت استفاده کردند و مضمون سازی های عجیب و غریب را دنبال کردند. این یک جریان است که متاسفانه خیلی هم به دنبال آن رفتند.
این استاد دانشگاه افزود: یک جریان دیگر هم که شعر اصیل ایرانی است که ادامه دهنده ی شعر نیما، اخوان و شاملو و دیگران است و بدون توجه به اینکه دولت سانسور می کند یا نمی کند راه خودشان را ادامه می دهند هرکدام از آنها چاپ شد که شد، هرکدام از آن شعرها هم چاپ نشد در کشوها هست تا زمانی که انشاالله فضای ایجاد شود و چاپ شود. یکی از آن افراد خود من هستم من یک مجموعه شعر چاپ کردم بعدش دیگر شعرهای من شعرهایی است که فضا برای اندیشیدن است و الان دارم آن ها را برای چاپ در چند سال آینده جمع آوری می کنم، حالا اگر بخواهند آنها را سانسور کنند نمیدانم چه از آنها در می آید.
وی افزود: این جریان دوم ادامه دهنده ی شعر متعهد و اصیل معاصر ایران هستند که نه به مذاق دولت کار می کنند و نه به مذاق دیگران و این ها ادامه دهنده ی راه حافظ هستند؛ ادامه دهنده ی راه جبرستیزی. ستیز با آن جریان هایی که قصد دارند توده سازی کنند و توده را به عوام تبدیل کنند. این جریان در زمان شاه هم اتفاق افتاد و من آن موقع دانشجو بودم. یادم هست یک عده که طرفدار شاه بودند مثل سیروس آتابای و شاعرانی از این دست سعی می کردند که شعر نو را به انحراف بکشانند و آن را از درون تهی کنند ولی خوشبختانه ما استادانی چون شفیعی کدکنی داشتیم و دیگران که ما را راهنمایی می کردند و به ما یادآوری می کردند که این ها شعر نیست بلکه ضد شعر است و خوشبختانه اکنون افرادی مثل سیروس آتابای را کسی نمی شنسد و شعر ایران به مسیر خود ادامه داد و اکنون هم ادامه می دهد.
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه با اشاره به مرحوم قیصر امین پور اظهار داشت: چرا جای دوری برویم شعر های قیصر امین پور قبل از آینه های ناگهان شعری به مذاق حکومت است. در آینه های ناگهان همانگونه که خود او هم نام گذاری کرده به یک باره آن آینه ی ناخودآگاهش در برابرش باز شد و مسیر هنری او تغییر کرد. بعد از آینه های ناگهان آقای قیصر امین پور ادامه دهنده ی راه نیما و شاملو و اخوان است یعنی شعر اصیل فارسی و نه شعری که به مذاق قدرت خوش بیاید.
دکتر فرزاد در ادامه اظهار داشت: من به این حرف ادوارد سعید معتقدم که می گفت هنرمندان و روشنفکران باید منتقد قدرت باشند نه در کنار قدرت. اگر ما در کنار قدرت نیستیم معنی اش این نیست که بخواهیم براندازی کنیم بلکه می خواهیم قدرت را هدایت کنیم و اشتباهاتش را اصلاح کنیم. برای همین همیشه هنرمند و شاعر و فیلمساز و رمان نویس منتقد دولت است چراکه اگر دولت را به حال خودش بگذارید به اشتباه می رود. ازین روست که درهمه جای دنیا با شعرا و نویسندگان مثل سلاطین برخورد می کنند برای مثال رییس جمهور فلان کشور به خانه ی تی اس الیوت می رود تا با افتخار تی اس الیوت کتاب خودش را امضا کند به او بدهد.
این استاد دانشگاه در زمینه معیارهای گزینش اشعار در بخش های رقابتی جشنواره اظهار داشت: من بارها به همراه آقای شمیسا داور جشنواره شعرهای دانشجویی بودیم و من معمولاً در داوری های خودم اصل منطق شعر را در نظر می گیرم چه شعر کلاسیک باشد یعنی با وزن و قافیه باشد و چه شعر نیمایی باشد و چه شعر سپید باشد. آن منطق شعر باید حاکم بر این مجموعه شعر باشد. منطق شعر هم با منطق نثر متفاوت است و اگر شعر شاملو را با تاریخ بیهقی و یا سخنان مشایخ مقایسه کنیم متوجه می شویم که درست است که آن نوشته شبیه شعر شاملو است ولی شعر نیست بلکه نثر است و منطق نثر بر آن حاکم است، اما این جا منطق شعر حاکم است: اگر که بیهده زیباست شب برای که زیباست شب برای چه زیباست شب. این جا ابهام هنری و شعری موجود است. اما در سخن مشایخ اگرچه سخنان بریده بریده مانند شعر شاملو است اما هیچ ابهام هنری ای وجود ندارد. ما در همین شعرِ شاملو چندصدایی را متوجه می شویم.
این استاد دانشگاه با انتقاد از فضای ادبی جامعه اظهار داشت: بعضی خیال می کنند که یک قطعه ی ادبی ای که نوشته اند شعر است در حالی که قطعه ی ادبی است. خیلی از این مجموعه های شعری ای که چاپ می شود و وزن ندارند قطعه ادبی است. در شعر، منطقی وجود دارد که به تعداد همه ی انسان هایی که آن را مطالعه می کنند تعبیر وجود دارد مثل غزل حافظ.
وی در ادامه اظهار دشت: من بیشتر با شعرهای گذشته ی یدالله رویایی آشنا هستم. می شود گفت او نمایندهی شعر نو در شعر ایران بود که همان موج نو که در فرانسه بود را در ایران ادامه داد. به نظر من اگر شعر ایشان ادامه دهندگان خوبی می داشت می توانست از موج نوی فرانسه هم جلو بیفتد و اما پس از انقلاب از آنجا که تقلید صرف بود به انحراف کشیده شد.
وی ادامه داد: یک بار هست که شما از یک مکتبی تاثیر می پذیرید و خلاقیت های خودتان را در شعر خرج می کنید، اما یک بار هست که شما تقلید کورکورانه می کنید. تقلید صرف به هنر آسیب می زند. تک بیت های حافظ بسیار عالی و معروف است اما هیچ گاه نتوانست شاعر بزرگی به عظمت حافظ شود چرا؟ چون سیر اندیشه ی عرفانی ندارد، تک مضمون دارد بدون اینکه تجربه ی عرفانی داشته باشد. اگر مضامین عرفانی شعر صائب را جمع کنید می بینید که همین ها ر ا حافط و مولوی به بهترین شکل گفته اند و من در نقد ادبی خودم سیر اندیشه در حافظ و صائب و مولوی را با هم مقایسه کردم. اشکال این هایی که بعد از انقلاب از آقای رویایی تقلید کردند این است که سیر اندیشه نداشتند و بر حسب ضرورت به این شعر موج نو نرسیده بودند و به قول معروف شعرشان بعد از خودشان مرد و رفت و الان کسی دنبال شعر آن ها نمیرود. من وقتی شعر شاعران سیستان را مطالعه می کنم آنها که شعر بومی نمی گویند بیشترشان ادامه دهنده شعر شاملو اند حتی اهالی بلوچستان که سنی هستند.
وی در زمینه سبک کلاسیک شعری نیز اظهار داشت: هوشنگ ابتهاج که از نسل قدیم است اما در نسل جدید و در حوزه ی شعر کلاسیک، شعر هیچکس من را جذب نکرد و عموماً تکرار است یعنی در خودشان تکرار می شوند، حتی موضوعات دینی ای هم که استفاده می شود فاقد نوآوری هستند. شعر دینی با تفکر دینی و درد دینی نیست بلکه فقط منقبت دینی است. حتی شعر شاعرانی که نام نمی برم و در مورد امام حسین سروده شده اند بعد ما می بینیم آخرش که چی؟ یعنی ما باید بگوییم چرا امام حسین امام حسین است. یعنی شعر شما باید این فضا را ایجاد کند که مخاطب برود دنبال اینکه چرا امام حسین امام حسین است. مثل مداحی ای که برای شاهان می کردند این ها با ائمه هم همین کار را می کردند.
این مترجم و محقق ادبیات عرب در زمینه ویژگی های ادبیات دینی اظهار داشت: فرزدق در قصیده ای که در مدح حضرت زین العابدین می سراید آنجا یک کلمه اش دروغ نیست و دقیقا آن ارزشهایی را که در وجود امام زین العابدین است به عنوان الگوهای اخلاقی مطرح می کند. این است که شعر دینی باید تفکری ایجاد کند که مخاطب شما درآن فضا احساس روحانیت و اندیشه پاک بکند. خب این منقبت ها را ما شنیده ایم و هرسال این ها را برای ما می گویند. شعرها همان شعرهاست این شعرها تکرار می شوند چرا که هیچکس این ها را نقد نمی کند چون تا می خواهیم این ها را نقد کنیم اتهام می زنند که شما با دین مخالفید. وقتی تازیانه نقد بالای سر هنرمند نباشد شاعر به تکرار می افتد و در حالی که نقد هم ذوق مخاطب را بر می انگیزد و هم خود هنرمند را اصلاح می کند و مثلا تی اس الیوت مجله ای داشت و نقدهایی که علیه او می نوشتند را چاپ می کرد و به کار می گرفت و ناراحت نمی شد.
پایان پیام/
نظر شما