فراستی درصدد تخریب سینماست/ فردین بعد از انقلاب کلاه قرمزی شد

خبرگزاری شبستان:باید به صورت موردی در میان منتقدان، فیلمسازان و مدیران سینمایی از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، آنالیز صورت بگیرد تا مشخص شود چه کسانی به صورت آگاهانه و ناآگاهانه تلاش در حذف فضایل اخلاقی داشتند.

خبرگزاری شبستان- سرویس فرهنگ و هنر: بخش دوم گفت‌وگو با «محسن محسنی نسب» درباره سینمای ایران و جایگاه آن بود. وی بسیار مشتاقانه سخنش را از صحبت‌های سعید راد در افتتاحیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر آغاز کرد و به آسیب های سینما بعد از انقلاب و الگوسازی در آن اشاره کرد.

 

فردین‌ایسم از نظر محسنی نسب/ جوانمردی در سینمای ایران مرده است


* آقای محسنی نسب، لطفا در مورد سینمای ایران و موضوعات مغفول مانده آن مثل قهرمان پروری و الگوسازی صحبت کنید.
دوست دارم در اینجا نکته ای را ذکر کنم که ذهنم را درگیر کرده است. در افتتاحیه جشنواره فجر سی و دوم، آقای سعید راد سخنانی ایراد کرد که ناگهان فضای جشنواره تغییر کرد و بسیاری اظهارنظرها در این باره شد. در حال حاضر کاری با صحبت های آقای راد ندارم، چراکه اساساً شناختی از شخصیت وی ندارم و وی تنها یکی از بازیگران قبل و بعد از انقلاب بود. در بین صحبت های او در افتتاحیه جشنواره شخصیت هایی نام برده شد، اما یک شخصیت از بین آنها برای من مهم است و می خوام در مورد آن صحبت کنم که دارای اهمیت است و من فکر می کنم کلی تعالی سینمای ما، توجه و تفکر به همین نام یعنی «محمدعلی فردین» است. حالا چرا من نام فردین را علیرغم اینکه در سینمای تجربی فعالیتم را آغاز کردم و فیلمساز سینمای دفاع مقدس هستم و اساساً با ابتذال مخالفم، در این جلسه آوردم؟ چرا که معتقدم که فردین هم با ابتذال مخالف بود.


در فرهنگ امروز کشور ما فرهنگ یا واژه ای به نام فردین بازی وجود دارد. این واژه به قدری جالب وارد فرهنگ ما شده است که گوینده فارسی رادیو آمریکا، در صفحه فیس بوکش، این سوال را از ایرانی ها مطرح کرده بود که درباره واژه فردین بازی به او توضیح بدهند. در اینجا می خواهم درباره این واژه و چگونگی ورود آن به فرهنگ کشورمان توضیحاتی بدهم؛ فردین نماد جوانمردی در ایران است، چراکه تمام در نقش هایش، شخصیتی جوانمرد و ایثارگر و درستکار بود و با قدرت تمام همواره یک جوانمرد بود. گذشته از این، فردین در زندگی شخصی‌اش نیز به دلیل کشتی گیر بودن و هم عصر بودن با تختی، مردی جوانمرد بود و به همین علت جوانمردی را ترویج می کرد. اما این نوع جوانمردی در دوره ما و امروزه، عاملی برای تمسخر است و این در حالی است که یکی از اصلی‌ترین عوامل تفاوت بین انسان و حیوان، همین جوانمردی است و در ناطق بودن نیست.


اما چه شد که چنین اتفاقی برای جامعه فرهنگی ما افتاد تا جوانمردی که بزرگترین صفت عالی و مترقی انسانی است، بعد از انقلاب تحقیر شمرده شد؟ و چه کسانی باعث آن شدند؟ به نظر من آن افرادی که قصد تخریب فرهنگ کشور را داشتند و به نام فعالیت فرهنگی، به فرهنگ کشور حمله کردند و بهانه‌شان هم این بود که وقتی انسان در شرایط سخت قرار می‌گیرد، دیگر به همسایه‌اش نگاه نمی‌کند و خودش می‌خورد و فیلم‌هایی با این مضامین نیز ساخته و پخش شد. به همین صورت موضوع جوانمردی در فیلم‌های بعد از انقلاب، تغییر کرد و اگر کسی نیز موضوع جوانمرد بودن را به تصویر کشید، متهم به فیلمفارسی کار کردن، شد و در حقیقت با همین اتهام، چنین فیلمسازی منزوی و گوشه نشین شد. بنابراین از ترویج جوانمردی از طریق بهترین رسانه تصویری ممانعت به عمل آمد. همین طور اگر توجه کرده باشید، فیلم هایی که بعد از انقلاب ساخته شد، کم کم به سمت حذف فرهنگ جوانمردی رفت و سیری صعودی گرفت. به نظر من یکی از دلایل قهر مردم با سینما، حذف این فضایل اخلاقی است، چراکه پلشتی ها و زشتی ها در حال رواج است و مردم نمی خواهند شاهد آن باشند و چیزهایی که قبلاً به عنوان "بدمن" قصه ها می دیدند، حالا به عنوان شخصیت اول ببینند.

 

* آیا این موضوع در فیلم های دفاع مقدسی نیز مشهود است؟
در دوران دفاع مقدس، جوان هایی که با فرهنگی ایثار و جوانمردی تربیت شده بودند، در جنگ حضور داشتند و شعار «برادر به پا خیز، برادرت کشته شد» از جمله شعارهایی است که نمود فرهنگ جوانمردی دارد که در حال حاضر این شعار و شعارهایی نظیر آن، تحقیر شدند. بنابراین اساساً اگر بخواهیم در این مورد فیلم بسازیم باید واقعیت باشد و چنین فرهنگی را ترویج کند.

 

 "فردین" بعد از انقلاب تبدیل به "کلاه قرمزی" شده است

 

* به صورت مصداقی تعدادی از این نوع فیلم ها را نام ببرید.
تمام فیلم های ایرانی که در جشنواره های بین المللی جایزه گرفتند، در این دسته از فیلم های منفی نگر نسبت به خصلت های جوانمردی و ایرانی هستند که در اینجا قصد ندارم آنها را نام ببرم، اما بد نیست که فیلم هایی که جنبه مثبت دارند و فرهنگ جوانمردی در آنها مشهود را نام ببرم. یکی از این فیلم ها که توجه و استقبال زیادی هم به آن شد، «کلاه قرمزی» است که تمام دیالوگ ها این فیلم و شخصیت اصلی آن، جوانمرد و شریف است.


متاسفانه، "فردین" بعد از انقلاب تبدیل به "کلاه قرمزی" شده است، چراکه هراس آن می رفت که شخصیت های جوانمرد در فیلم‌ها بسیار دیده شوند و لقب بگیرند. در واقع من معتقد هستم که در آن زمان که فردین به این علت شهرت پیدا کرده بود که زندگی شخصی و حرفه ای‌اش منافاتی با هم نداشت و هر کسی دوست داشت که فرزندش همچون او باشد، در حالی که این گونه نیست و مردم دوست ندارند، فرزندان‌شان با هنرپیشه‌ها ارتباط دوستی داشته باشند، چراکه شخصیت های آنها با زندگی شخصی‌شان متفاوت است.

 

* اگر در سینمای حال حاضر ایران اخلاقیات به طور کلی حذف شده است، چطور می توان آن را ترمیم کرد؟
به نظر من، در سینمای قبل از انقلاب، فردین و فردینیسم در کنار صحنه‌هایی که نمایش آنها در حال حاضر ممکن نیست، وجود داشت و اما ما باید تلاش کنیم سینمایی که بر اساس اخلاقیات فرم می گیرد را به شیوه خودمان و با فرهنگ اسلامی و ایرانی را رشد و رواج دهیم.


نکته مهمتر در این ماجرا از نظر من است که چه کسانی تلاش کردند تعالی فرهنگ جوانمردی و فضایل اخلاقی در سینمای ایران حذف شود؟ با جستجویی کوتاه این افراد شناسایی می شوند و من احساس خطر می کنم که اینها حضور دارند.


من در جشنواره سی و دوم فیلم فجر، آقای ایوبی را از نزدیک دیدم و معتقدم که وی انسان شریفی است. اگر آقای ایوبی در سمت رییس سازمان سینمایی قرار دارد، به این دلیل است که انقلاب شده و وی هم یک فرد انقلابی است. طبیعتاً به موضوعات مربوط به انقلاب اسلامی توجه دارد و به نظر من باید به نکاتی چون حذف فضایل اخلاقی در سینمای ایران توجه کند تا موفق باشد و خوب عمل کند. به نظر من، اگر سینما به سمت ترویج فرهنگ فردینیسم برود، فروش خواهد کرد، ضمن اینکه سینمای بالیوود و هالیوود با وجود همه بدی‌هایشان، در بیشتر مواقع ترویج جوانمردی دارند.

 

مسعود فراستی درصدد تخریب سینمای ایران است

 

* آیا می توانید به صورت مصداقی، درباره افرادی که قصد تخریب فرهنگ اصیل ایرانی در سینمای ایران دارند، صحبت کنید؟
برای بهتر روشن شدن موضوع، مثالی می آورم؛ زمانی که فیلم «باز باران» را که داستان رزمنده ای را روایت می کرد که بعد از اسارت به کشور بازگشته و متوجه می‌شود که همسرش ازدواج کرده است. این موضوع تاکنون دستمایه بسیاری از فیلمسازان شده است که بعد از این فیلم آن را روایت کرده‌اند. اما نکته ای که در فیلم باز باران قابل تامل است، جوانمردی رزمنده است که بدون اینکه عصیان کند، از همسر و زندگی قبلی اش می گذرد. در آن زمان منتقدانی بودند که برخی اظهارنظرها در مورد فیلمها داشتند، اما به یاد دارم که «مسعود فراستی» بدون اینکه نقدی بر فیلم و موضوع جوانمردانه آن داشته باشد، فقط به دو کلمه اکتفا کرد و گفت "بد بود" و این فقط در مورد فیلم من رخ نداده است، بلکه اقای فراستی در مورد فیلم «جدایی نادر از سیمین» که در تقبیح دروغگویی و نمایش جوانمردی یک مرد است، نیز چنین نظراتی ارائه داده است و به نظر من مسعود فراستی یکی از افرادی است که درصدد تخریب سینمای ایران برآمده است. اینکه یک منتقد بدون اینکه یک فیلم را نقد کند و فقط در دو کلمه صحبت خود را خلاصه کند، به نظر من نقد نیست و تنها ضربه زدن به یک فیلم است، این در حالی بود که بسیاری از منتقدان هم بودند که انتقاد خود را ساختاری و فرمی ابراز داشتند.


به نظر من باید به صورت موردی در میان منتقدان، فیلمسازان و مدیران سینمایی از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، آنالیز صورت بگیرد تا مشخص شود چه کسانی به صورت آگاهانه و ناآگاهانه تلاش در حذف فضایل اخلاقی داشتند.

 

خانه سینما، تنها یک برند در عرصه سینما است

 

* نظر شما در مورد خانه سینما و عملکرد این صنف سینمایی کشور چیست؟
خانه سینما، نان دانی مجموعه خاصی از سینما است و آقای ایوبی باید به این موضوع توجه داشته باشد، چراکه قاطبه سینما با خانه سینما، کاری ندارد، چون معلوم نیست این خانه برای تولید فیلم یا تولید درآمد به وجود آمده است یا چیز دیگری. خانه سینما چه گره‌ای از سینماگران را باز می‌کند؟ این صنف تنها یک برند است که مجموعه ای از افراد از آن برای داشتن قدرت، حضور و کسب درآمد استفاده می‌کنند. در دوره ای وجود یا عدم وجود خانه سینما تبدیل به لجبازی شد وگرنه وجود این خانه، کار خاصی صورت نمی دهد. ضمن اینکه فکر می کنم 80 درصد سینمایی‌های فعال، عضو خانه سینما نیستند، یعنی به صورت خوشبینانه، 20 درصد عضو دارد.

 

معرفی جوانان به سینمای ایران از مهناز افشار تا حسین یاری

 

* به عنوان آخرین سوال، شما در کارهای از جوانان، زیاد استفاده می کنید و به همین سبب راهی برای معرفی آنان به سینما باز می شود. در این باره و به ویژه درباره مهناز افشار و معرفی او به سینما کمی توضیح دهید.

خانم مهناز افشار قبلاً در فیلم آقای فرحبخش بازی کرده بود اما اکران نشد. پس از آن من در «شیرهای جوان» از او استفاده کردم و بعد از آن او را برای بازی در فیلم «شور عشق» داریوش باباییان معرفی کردم که بعد از اکران آن، یکی از ستاره های سینما لقب گرفت و مطرح شد. در واقع مهناز افشار با فیلم من مطرح نشد، اما حسین یاری برای بازی در فیلم «آخرین مرحله» مطرح و سیمرغ گرفت.

 

گفت‌وگو: آزاده فضلی

پایان پیام/

کد خبر 357299

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha