سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ این روایت را مرحوم علامه امینی در کتابی به نام «فاطمة الزهرا علیهاسلام» نقل کرده است. روایت مورد نظر «حدیثى است از مفضل بن عمر که او از حضرت صادق سلام الله علیه سؤال مى کند که ولادت فاطمه علیهاسلام چگونه بوده است ؟ آن حضرت در ابتداى کلام مى فرماید: نعم ...
گفتن کلمه نعم (بلى) در شروع سخن نشانگر عظمت موضوع و موید این است که طرح این سؤ ال ، بسیار ارزنده و قابل بحث و گفتگو است و این مطلبى است گفتنى و داستانى است شنیدنى . نعم، بلى چه ولادتى، چه مولودى ... چه داستان عجیبى ...
سپس امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آنکه خدیجه سلام الله علیها با پیامبر اسلام صل الله علیه وآله ازدواج کرد، زنهاى مکه از او دورى جسته و دیگر به خانه او نمى آمدند و در هنگام ملاقات با خدیجه سلام الله علیهااز سلام کردن به او خوددارى مى کردند و از ورود زنان به خانه او جلوگیرى مى نمودند.
به این جهت قلب خدیجه سلام الله علیها را غم و وحشت فراگرفت، البته نه از ترس جان خود بلکه براى خطرى که جان پیامبر اعظم صل الله علیه وآله را تهدید مى کرد.
هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها به فاطمه علیهاالسلام باردار شد، روزی غفلتا رسول خدا صل الله علیه وآله وارد خانه شد و سخن گفتن فاطمه را با خدیجه بشنید، از خدیجه سلام الله علیها سؤ ال فرمود، با چه کسى سخن مى گفتى؟ عرض کرد: این کودکى که در بطن من است ، هم صحبت من و مونس تنهائى من است .
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله فرمود: اى خدیجه، اینک جبرئیل به من خبر مى دهد که این کودک ، دختر است بدرستی که اوست اصل و ریشه نسب مبارک و پاکیزه من ، که خداى تبارک و تعالى سلسله اولاد مرا از او قرار داده است ، و از نسل اوست ائمه طاهرین و خلفاى روى زمین ، بعد از انقضاء دوران وحى من .
حضرت فاطمه علیهاالسلام تا هنگام ولادتش با مادر سخن مى گفت و مونس و هم صحبت مادر بود وقتى که میلادش نزدیک شد، خدیجه سلام الله علیها (همانگونه که بین سایر زنان مرسوم است ) به زنان قریش و بنى هاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است به نزد من آئید و مرا در ولادت نوزادم یارى و مساعدت نمائید.
ولى آنان چنین پاسخ دادند: اى خدیجه، چون تو در امر ازدواجت گفتار ما را قبول نکردى و از سخنان ما سرپیچى نمودى و محمد صل الله علیه وآله، یتیم آل ابی طالب را که فقیرى تهیدست است به همسرى برگزیدى ما نیز به نزد تو نمى آئیم و در هنگام زادن، یارو پرستارت نخواهیم بود.
حضرت خدیجه علیهاسلام از جواب رد آنان سخت غمگین و آزرده خاطر شد. در آن بین، ناگهان چهار زن، همانند زنان بنى هاشم، به خانه جناب خدیجه وارد شدند، در حالى که وی از دیدار آنان هراسان شده بود، یکى از آن چهار زن به او گفت : اى خدیجه، غم مخور، پروردگار تو ما را براى یارى تو فرستاده است، ما خواهران و یاوران تو هستیم. من، ساره هستم،این آسیه دختر مزاحم، رفیق بهشتى تو است. این، مریم دختر عمران و این، کلثوم خواهر موسى بن عمران است. خدا ما را براى کمک تو فرستاده است، تا (در این حالت که هر زنى معمولا به کمک زنان دیگر نیازمند است ) یار و پرستار تو باشیم .
یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه سلام الله، دومى در طرف چپ او، سومى در پیش رویش و چهارمى در پشت سر او نشستند.
فاطمه علیهاسلام پاک و پاکیزه تولد یافت و چون آن مولود مقدس بر زمین فرود آمد، نورى از طلعت او ساطع شد که پرتو آن در تمام خانه هاى مکه وارد گردید و در شرق و غرب زمین محلى نماند که از آن نور بى بهره باشد در آن هنگام ده نفر حورالعین، که در دست هر یک آفتابه اى بهشتی، پر از آب کوثر و یک طشت بهشتى بود، وارد شدند و به خدمت آن بانوئى که در پیش روى حضرت خدیجه سلام الله نشسته بود، تقدیم کردند.
آن بانو، حضرت فاطمه سلام الله علیها را (نه با آبهاى دنیا) بلکه با آب کوثر شست و شو نمود و سپس در میان پارچه اى که از شیر سپیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود، پیچید و از همان پارچه، مقنعه اى براى سر مبارک او ترتیب داد و قبل از اینکه او سخن بگوید، فاطمه علیهاسلام چنین به سخن آغاز فرمود:
شهادت مى دهم که خدائى جز الله نیست و اینکه پدرم پیام آور از جانب خدا و سید و سالار پیمبران است و اینکه همسرم سیدالاوصیاء و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.
این کلمات نخستین سخن حضرت صدیقه سلام الله علیها، بعد از تولد اوست و سپس فاطمه سلام الله علیها به هر یک از آن چهار زن با ذکر نامش سلام فرمود و آنان شاد و خندان به سلام او پاسخ گفتند.
حوران بهشتى که در آنجا حضور داشتند ولادت حضرت زهراعلیها سلام را به یکدیگر مبارکباد گفتند و دامنه این شور و سرور به آسمانها کشیده شد. اهالى آسمان هر یک در بشارت و تهنیت بر دیگران پیشى مى گرفت.
آن نور بسیار درخشانى که در میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیهادر آسمانها حادث شد، نورى که قبل از آن هرگز فرشتگان نظیر آنرا مشاهده نکرده بودند، بشارت دهنده این مطلب بود، که عالم از طلعت این نوزاد چراغان است و جهان از پرتو رحمت نور باران ...
آن چهار بانو، نوزاد را به خدمت خدیجهسلام الله علیها آوردند و گفتند: اى خدیجه، بگیر فرزند خود را، که پاک و پاکیزه و مطهر و مبارک است و برکات بى پایان الهى در وجود او و نسل اوست .
به قلم دکتر محسن اسماعیلی
پایان پیام/
نظر شما