« نام من سرخ» کتابی که برنده نوبل شد

خبرگزاری شبستان: فکر می کردم اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن ، یعنی عین حقیقت رو بگن ، باید خیلی صمیمی باشن ولی الان می دیدم که برای حفظ صمیمیت انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی.

به گزارش خبرنگار کتاب وادبیات شبستان ،نام من سرخ، رمانی است با محوریت نقاشی‌مینیاتور. ماجرا از این قرار است که سلطان عثمانی گروهی از نقاشان را اجیر کرده تا کتابی تصویری به سبک نقاشی‌های نقاشان غرب تدارک ببینند و این، مخالفت نقاشان وفادار به سبک سنتی نقاشی شرق را برانگیخته است.


در کتاب قتل‌هایی اتفاق می‌افتد که مرتبط با تدارک همین کتاب است و ماجرای این قتل‌ها با ماجرای عشق قارا به شکوره- دختر کسی که مامور گردآوری کتاب سلطان است- پیوند می‌خورد. رمان، راویان متعدد دارد و در برخی فصل‌ها تصویرهای کتاب در دست تدارک خود به سخن می‌آیند و در نقش راوی ظاهر می‌شوند.


نام من سرخ، از منظری روایت مواجهه نقاشی شرق و غرب و فلسفه حاکم بر هر یک از این دو سبک نقاشی است و به این سان پاموک، دو طرز نگاه به انسان و هستی را از خلال روایت خود می‌کاود. در رمان حکایت‌های فرعی و جذاب فراوانی درباره نقاشان مینیاتور آمده است. هنر دیگر پاموک در این رمان، ارایه تصویری زنده از دوران عثمانی است.


تصویری که ترسیم آن جز به مدد تحقیق ریزبینانه در گذشته‌ای دور که حوادث رمان در آن اتفاق می‌افتد میسر نبوده است و چقدر کم است کارهایی از این دست در ادبیات امروز ایران. صحنه جست‌وجوی قارا و استاد عثمان در میان نقاشی‌های حبس‌شده در یکی از مخفی‌ترین مکان‌های دربار، برای کشف هویت قاتل از روی سبک نقاشی‌اش و رکور کردن استاد عثمان خود را با سوزنی که پیش‌ترها بهزاد نقاش خود را با آن کور کرده، یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های رمان است.


قاتل، یکی از سه نقاشی است که نقاشی‌های کتاب سلطان را نقش زده‌اند. بنابراین، او در رمان، در دو نقش ظاهر می‌شود: یکی در نقش آشکار خود که یکی از همان سه نقاش است و دیگری در نقش پنهان خود، یعنی قاتل که هویتش اواخر رمان کشف می‌شود. در نام من سرخ، نقاشی روایت نمی‌شود بلکه خود از سطح تخت کاغذ بلند و در کسوت راوی ظاهر می‌شود. نقش‌ها، خود راوی خود هستند و اینجاست که رنگ‌ها و نقش‌ها از سلطه نقاش بیرون می‌آیند و خود به سوژه‌های سخنگو بدل می‌شوند و درواقع نقش‌های صفحات پراکنده کتاب به سرانجام نرسیده، گسسته و بدون شیرازه سلطان، در نام من سرخ همچون آوارگانی سرگردان می‌گردند و صدای خود را به گوش خواننده می‌رسانند.


در نهایت این نقش‌ها، گویا برای اولین‌بار است که از حریم دربار بیرون جسته‌اند و به فضاهای عمومی‌تر، مثل قهوه‌خانه که پاتوق مطرودان وقت‌گذران است راه یافته‌اند و امکان این را پیدا کرده‌اند که سرگذشت خود را نقل کنند، که هنر رمان همین است.


نمونه ای از متن کتاب: «داشتم خواب باب را می دیدم که داشت یک چیزی را برای من توضیح می داد. اما هر چی می گفت که من حالی ام نمی شد که یهو قاطی کردو سرم داد کشید که از خواب پریدم . بد جوری عرق کرده بودم . بچه ها خواب خواب بودند.و با آنکه دست شوکت روی شیکمم بود و سر اورهان روی سینه ام ، ولی یک جوری بلند شدم که هیچ کدوم آنها از خواب بیدار نشن و یک چیزی پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون . از تو سرسرا رد شدم در اتاق کارا را باز کردم ، اجاقش خاموش شده بود... نمی دونم چرا آنشب نسبت به کارا هیچ حسی نداشتم و برام مثل یک بیگانه بودو حتی اون معصومیت چهره اش را که همیشه دوست داشتم کمیساختگی به نظر می آمد...»


و در بخش دیگری از این اثر می خوانیم :

«دم بعد از مرگش می فهمه که پول تو زندگی هیچ ارزشی نداره ؟ اینا همه اش شعار بوده ، آدم حتی بعد از مرگش هم خوب می فهمه که پول تو زندگی چه قدر ارزش داره.

- تا تو دلتون چهره ی عزیزی را داشته باشین هنوز دنیا مال شماست.

 

- فکر می کردم اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن ، یعنی عین حقیقت رو بگن ، باید خیلی صمیمی باشن ولی الان می دیدم که برای حفظ صمیمیت انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی....»

 

 کتاب «نام من سرخ» با ترجمه عین اله قریب  و تهمینه زار دشت در بازار کتاب کتاب موجود است .
پایان پیام/
 

کد خبر 362792

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha