هفت معلم در یک خانواده مرندی

خبرگزاری شبستان: یک خانواده از شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی، هفت معلم را به جامعه تحویل داده که جشن خانوادگی روز معلم را در بین آنها سپری کردیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از تبریز، خانواده پوریوسف، هفت معلم را تحویل جامعه داده است. چهار برادر و خواهر، دو فرزند و یک داماد این خانواده از معلمان پرتلاش شهرستان مرند هستند که جشن خانوادگی روز معلم را در منزل یکی از این معلمان برگزار کردند.


با حضور در این جشن خانوادگی، با تک تک این معلمان به گفتگو نشستیم تا سختی ها و خاطرات این هفت معلم از یک خانواده را جویا شویم. خاطرات تلخ و شیرین هر یک، نشان از لحظاتی است سرشار از عشق به معلمی. عشقی که حتی بعد از دوران بازنشستگی نیز در لحظه لحظه زندگی شان جاری است.


تحمل سختی های دوران بازنشستگی با خاطرات شیرین تدریس، انصراف از بازنشستگی برای بازگشت به محیط مدرسه، نگهداشتن هدایای روز معلم و ارتباط مستمر با دانش آموزان از مباحث و خاطراتی است که در این گفتگو مطرح شد. این گزارش جذاب و شیرین را بخوانید.

 


دوران بازنشستگی با خاطرات شیرین مدرسه

ابوالفضل پوریوسف که فرزند بزرگ خانواده پوریوسف است، تصریح می کند: ما چهار برادر و خواهر هستیم، در خانواده ما، ابتدا من استخدام شدم، سپس دو خواهر و یک برادرم.


وی می گوید: از سال 1353 به عنوان متصدی امور دفتری به استخدام آموزش و پرورش درآمدم، سپس در هنرستان هاشمی مرند ادامه خدمت دادم.


پوریوسف با اشاره به رشته هایی که پیش از انقلاب در هنرستان بود، ابراز می دارد: پیش از انقلاب، تنها دو رشته ماشین افزار و اتومکانیک در هنرستان تدریس می شد که کارگاه های مجهزی هم داشت، سپس رشته برق نیز تشکیل شد.


این معلم ادامه می دهد: پس از انقلاب رشته های مختلفی در کار و دانش تشکیل شد، البته پیش از انقلاب دانش آموزان زیادی در هنرستان جذب نمی شدند.


پوریوسف همچنین با بیان اینکه در اواخر سال 83 بازنشسته شدم، عنوان می کند: در مدت 30 سال فعالیت در مدارس، خاطرات و روزگار خوبی داشتم، دوران بازنشستگی را هم با همان خاطرات شیرین دوران مدرسه سپری می کنم.

 

 بازی با دانش آموزان در کلاس درس

ابراهیم پوریوسف نیز که معلم مقطع ابتدایی است شیرین کاری های معلمی را در این جشن خانوادگی به نمایش می گذارد. وی تصریح می کند: از 24مهرسال 67 به عنوان معلم حق التدریس به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و در روستای عیش آباد مرند در پایه های سوم و چهارم ابتدایی تدریس را آغاز کردم.


این معلم مقطع ابتدایی با اشاره به اینکه تنها چهار سال در مدارس شهری تدریس کردم وبقیه سال ها در مدارس روستایی بودم، خاطرنشان می کند: هم اکنون در روستای کوه کمر مشغول تدریس هستم و در 24 تیرماه 93، 27 سال خدمتم تمام می شود.


پوریوسف با اشاره به مشکلات تدریس در مدارس روستایی عنوان می کند: سال 91 در روستای هاوستین و سال 92 و 93 نیز در روستای کوه کمر حضور داشتم که جاده های صعب العبوری داشت و با بارندگی، راه ها بسته می شد که باید در این روستا ماندگار می شدیم.


این معلم مقطع ابتدایی تاکید می کند: از شغل معلمی راضی هستم و با دید شغل به معلمی نگاه نمی کنم و عشق به این کار دارم، وقتی به مدرسه می روم مثل باغبانی که برای آبیاری گل ها تلاش می کند، من نیز تلاش می کنم که دانش آموزان را به سمت پیشرفت راهنمایی کنم.


پوریوسف همچنین با بیان خاطره ای می گوید: در یکی از مدارس روستایی از دانش آموزان، کاردستی خواستم و گفتم که تخم مرغ را به عنوان کاردستی به کلاس بیاورند، آن وقت در روستای عیش آباد می ماندم و چون آشپزی بلد نبودم، مجبور به این کار شدم؛ یکی از دانش آموزان در حالی که با دست خالی به کلاس آمده بود و زار زار گریه می کرد، گفت: مرغ مان تخم نکرده و نتوانستم کار دستی بیاورم.


وی ادامه می دهد: زمانی که در روستای عیش آباد جدید نیز تدریس می کردم مدرسه نداشت، به بچه ها قول دادم که مدرسه ای تاسیس کنم که از بنیاد مسکن زمین گرفتم و در سال 78 دو کلاس با هزینه خودم احداث کردم.


این معلم با اشاره به روش تدریس در کلاس تصریح می کند: روش تدریسم در کلاس به این صورت است که مثل پدر با دانش آموزان رفتار می کنم، حتی با بچه ها بازی می کنم و قصه می گویم و برخی از درس ها را به صورت نمایش، آموزش می دهم.

 


10 روز بیشتر خدمت کردم

همچنین آمنه پوریوسف یکی از خواهران این خانواده که ریز به ریز خاطرات و دوران تحصیل و تدریس را در ذهن دارد، تصریح می کند: تدریس را از سال 1351 در مقطع ابتدایی شهرستان مرند آغاز و سپس در هنرستان دخترانه انقلاب خدمت کردم.


وی با اشاره به اوضاع مدارس در پیش از انقلاب می گوید: من قبل از انقلاب با توجه به اینکه حجاب ممنوع بود، با روسری و چادر در مدرسه حضور پیدا می کردم، هر چند در کلاس اجازه نداشتیم از روسری استفاده کنیم.


این معلم بازنشسته ادامه می دهد: خانم ناظمی داشتیم که مخالف بی حجابی در مدارس بود و هر دانش آموزی که مانتوی کوتاه می پوشید با آن برخورد می کرد.


وی با اشاره به اینکه خانم دولت فردوسی معلم پایه اولم بود، تصریح می کند: پیش از انقلاب دو نوبته به مدرسه می رفتیم، سه ساعت صبح و دو ساعت بعدازظهر. آن زمان، نظم اهمیت زیادی داشت، حتی همه یونیفرم ها و لباس های دانش آموزان یکدست بود.


پوریوسف با بیان اینکه دوران ابتدایی را در مدرسه ایراندخت و مقطع متوسطه را دبیرستان پروین اعتصامی شهرستان مرند گذراندم، ابراز می دارد: آن زمان امکانات کم بود، اما معلمان سخت گیر بودند و ابهت خاصی داشتند، دانش آموزان را به سختی تنبیه می کردند و بچه ها را به داخل انبار می انداختند.


این معلم بازنشسته در حالیکه خنده بر لب دارد، می گوید: من 10 روز بیشتر خدمت کردم، یعنی 30 سال و ده روز، چرا که به اشتباه مثل سربازان فراری 10 روز اضافه خدمت به من زدند.


پوریوسف در ادامه با اشاره به آخرین روز کاری می گوید: در آخرین روز کاری ام خیلی ناراحت شدم، اما در اولین روز بازنشستگی با خیالت آسوده استراحت کردم، اما الان هم حاضرم به دوران تدریس و معلمی برگردم، دوره بازنشستگی روزگار سختی است.


وی در پایان با بیان مشکلات بازنشستگان تصریح می کند: حقوق بازنشستگان باید افزایش پیدا کند، با وجود چهار فرزند و چهار نوه و داماد و عروس این میزان حقوق، کافی نیست.

 

انصراف از بازنشستگی
رقیه پوریوسف یکی از خواهران پوریوسف است که در مقطع ابتدایی تدریس کرده و حدود 6 سال پیش بازنشسته شده است. وی می گوید: سال 63 استخدام شدم و در روستای هرزند عتیق، کار تدریس را آغاز کردم و سپس در روستاهای کلیبر و مرند خدمت کردم.


وی می افزاید: دو سال به عنوان مدیر آموزگار، دو سال مدیر مستقل، دو سال معاون مستقل و سپس در مقاطع دوم و سوم ابتدایی تدریس کردم.


پوریوسف با اشاره به اینکه در سال 87 پیش از موعد بازنشسته شدم، ابراز می دارد: چون به بچه ها علاقه زیادی دارم و با آنها سر و کار داشتم، همه لحظات معلمی ام خاطرات شیرین بود و خاطره بدی از این دوران ندارم.


این معلم بازنشسته ادامه می دهد: در موعد بازنشستگی ناراحت بودم، حتی انصراف دادم تا دوباره به مدرسه برگردم اما خانواده موافقت نکردند.


وی با اشاره به روش تدریس خود در کلاس می گوید: با زبان کودکی با بچه ها صحبت می کردم، اگر دانش آموزان در کلاس دعوا و یا جر و بحث می کردند، با زبان خودشان آنها را آشتی می دادم.


پوریوسف در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه هدایای روز معلم را نگه داشتم، تصریح می کند: برای هدایای شاگردانم، ارزش قایل می شدم، چرا که بیشتر خانواده ها از قشر مستضعف جامعه بودند و به سختی این هدایا را تهیه می کردند.


وی ادامه می دهد: یکی از سال ها در روز معلم دانش آموزی پارچ و لیوان برایم هدیه آورد، اما گریه می کرد، وقتی علت گریه اش را جویا شدم، گفت: پدرم هدیه نمی خرید که عمه ام آن را خرید تا دست خالی نباشم که به او گفتم یک تبریک خالی شما بهترین هدیه برای معلم است.

 


خورشید سیاه یک دانش آموز

همچنین نازنین پوریوسف، معلم مقطع ابتدایی و فرزند ابوالفضل پوریوسف است. وی می گوید: از سال 1376 کار تدریس را در روستای «بیگجه خاتون» شبستر آغاز کردم، پنج سال در روستاهای شبستر تدریس کردم، سپس در روستاهای شهرستان مرند مشغول شدم و هم اکنون در پایه 6 مقطع ابتدایی شهرستان مرند مشغول به خدمت هستم.


وی ابراز می دارد: یک سالی که در روستای «بیگجه خاتون» بیتونه کردم، این روستا از نعمت گاز برخوردار نبود و به سختی باید نفت تهیه می کردیم.


پوریوسف با اشاره به شیرین ترین خاطره دوران تدریسش عنوان می کند: در روستای «النجق» که تدریس می کردم، برای اولین بار در این روستا، هشت نفر در مدرسه نمونه دولتی قبول شدند.


این معلم مقطع ابتدایی یکی از تلخ ترین خاطرات خود را اینگونه بیان می کند و می گوید: زمانی که در روستای «ارسی» تدریس می کردم، یکی از دانش آموزان در نقاشی خود، خورشید را بر روی زمین کشیده بود و همه جا را تاریک رنگ آمیزی کرده بود، وقتی از او پرسیدم گفت: دیگر خورشید نیست و همه جا تاریک است، چرا که این دانش آموز پدر خود را از دست داده بود و در علم روانشناسی، خورشید نماد پدر است.

 

وی با انتقاد از روش فعلی ارزیابی دانش آموزان بیان می کند: ارزیابی دانش آموزان در حال حاضر به صورت توصیفی است، که اگر به صورت گذشته برگردد و نمره ای شود بهتر است.


پوریوسف با اشاره به نقش پدر معلمش در جذب به این شغل عنوان می کند: بهترین کسی که مرا تشویق کرد، پدرم بود، که با تشویق وی در دانشسرا ثبت نام کرده و وارد شغل معلمی شدم.

 


روش منحصربفرد در تدریس ادبیات فارسی

نسرین غفاری، دختر آمنه پوریوسف نیز از معلمان این خانواده است، وی می گوید: از سال 80 در روستای «ساربانقلی» شبستر و «امیرزکریا» شروع به تدریس کردم.


وی با اشاره به اینکه اولین روز تدریس را در مقطع دوم راهنمایی آغاز کردم، تصریح می کند: در اولین روز دلهره داشتم اما روز خاطره انگیزی بود.


غفاری که اسامی تمامی دانش آموزانش را در یاد دارد، عنوان می کند: اسم شاگردانم در ذهنم ماندگار است، ناهید افشار یکی از شاگردانم بود که هم اکنون پزشک است، دو شاگرد خواهر نیز در شبستر داشتم به نام خواهران راثی که هم اکنون نیز با آنها برخورد دارم؛ آنها یک سال اختلاف سنی داشتند، اما فرقی بین آنها نمی گذاشتم، از یکی از آنها که سوال می کردم از روی کتاب تقلب می کرد که دیگر از او سوال نکردم، اما خواهرش تمام سوال ها را به خوبی و بدون نگاه کردن به کتاب پاسخ می گفت، برهمین اساس، خواهر دیگرش از من گلایه می کرد که چرا بین ما فرق می گذاری و از من سوال نمی کنی.


این معلم ادبیات فارسی در ادامه با اشاره به اینکه روش منحصر بفردی در تدریس داشتم، می گوید: وقتی شعری را برای دانش آموزان تدریس و معنی می کردم، از دانش آموزان می خواستم که برای هر بیت، نقاشی کنند، یکی از دانش آموزانم نقاشی زیبایی کشید که هنوز به یادگار دارم، این روش تدریسم از سوی آموزش و آموزش تقدیر شد.


غفاری همچنین ادامه می دهد: تمام هدایای روز معلم را نگه داشتم، یکی از دانش آموزانم در مقطع سوم راهنمایی تصویر مرا در کتاب خود طراحی کرده بود که این را نیز نگهداشتم، یکی از دانش آموزان به نام لیلا رسولی نیز نامه ای برایم نوشت که هنوز در خانه دارم.


این معلم ادبیات با بیان خاطره ای عنوان می کند: یکی از دانش آموزانم به نام معصومه زارعی مادر نداشت، روزی دیدم دانش آموزان گریه می کنند متوجه شدم که پدرش فوت کرده برای اینکه بچه ها را دلداری بدهم گفتم: خدا پدر معصومه را رحمت کند اما خدا رو شکر که مادرش را در کنار خود دارد، اما متوجه شدم که معصومه مادرش را نیز از دست داده است، خیلی ناراحت شدم، هم اکنون با اینکه ازدواج کرده اولین دانش آموزی است که روز معلم را به من تبریک می گوید.


معاون کانون الزهرای شهرستان مرند تصریح می کند: همانطور که با گذشت سال هنوز با برخی از شاگردانم در ارتباط هستم، بعد از گذشت سال ها نیز با معلم زبان سوم دبیرستانم ارتباط دارم.

 


اداره دانش آموزان برای هر معلمی کار سختی است

حسن علیزاده که به اتفاق همسر خود نسرین غفاری زوج معلم هستند، از آزادگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس است و کار خود را از سال 70 به عنوان دفتردار در مرند آغاز کرده و از سال 77 نیز وارد عرصه تدریس شده که دو سال نیز در روستاها حضور داشته است.


وی می افزاید: هم اکنون تدریس در مقطع راهنمایی رشته زبان انگلیسی را به عهده دارم.


این معلم زبان انگلیسی که از معلمان سخت گیر و جدی به نظر می رسد، تاکید می کند: اداره دانش آموزان برای هر معلمی کار سختی است، با توجه به اینکه بسیاری از دانش آموزان در کلاس به درس اهمیت نمی دهند و این، کار را مشکل تر می کند.


علیزاده همچنین با بیان اینکه کمبود امکانات در گذشته بسیار بود، عنوان می کند: اما در سال های اخیر امکانات خوبی فراهم شده است، اصل مطلب این است که اختصاص یک جلسه در هفته برای تدریس زبان خارجی زمان کمی است.


وی با اشاره به اینکه در نظام جدید آموزشی تاکید بر مکالمه زبان انگلیسی است، تاکید می کند: در نظام جدید سال اول متوسطه تاکید بر مکالمه زبان انگلیسی است، اما در گذشته اینگونه نبود و اساس بر روی قواعد بود.

 


دشواری های تدریس در مدارس روستایی


اما عیسی عباسی، یکی از مهمانان این جشن خانوادگی روز معلم است که خود از فرهنگیان است. وی معلم مقطع ابتدایی است که در روستای «کلان کش» صوفیان تدریس می کند. عباسی می گوید: تدریس در مقطع ابتدایی را در روستای «گوشه درق» از روستای مرند آغاز کردم، با اخذ دیپلم دو سال بعنوان سرباز معلم در بستان آباد خدمت کردم. از سال 75 در نهضت سوادآموزی ثبت نام کردم که در سال 86 رسمی شدم و همزمان در رشته ادبیات فارسی دانشگاه آزاد مرند تحصیل کردم.


وی می گوید: کار در نهضت سواد آموزی سخت بود، کلاس ها شبانه بود اما تدریس در مدارس روزانه اشتیاق خاصی دارد.


عباسی با بیان اینکه هم اکنون در مقطع دوم ابتدایی تدریس می کنم، خاطرنشان می کند: در ابتدا کار سختی داشتم اما به تدریج و با کسب تجربه متوجه شدیم که دانش آموزان را در تدریس درگیر و شرکت دهیم و متکلم وحده نباشیم.


این معلم مقطع ابتدایی با بیان اینکه کلاس ها در این روستا مختلط است، تصریح می کند: تعداد 22 دانش آموز در کلاسم حضور دارند که 8 نفر پسر و 14 نفر دختر هستند، دانش آموزان برای مبصر شدن علاقه زیادی دارند، اما سعی می کنم مبصران را هم از بین دختران و هم از بین پسران انتخاب کنم.


عباسی می افزاید: تمام پایه ها در این کلاس، تا ششم مختلط است، اما فرقی بین دختران و پسران دانش آموز نمی گذارم، دختران در نقاشی قوی هستند و تیزهوش و پسران شلوغ و شیطان هستند.


این معلم روستایی می گوید: امکانات و وسایل کمک آموزشی در روستا در حد کمی است، حتی برای استفاده از امکانات نوین آموزشی با مشکل روبه رو هستیم.


وی با بیان اینکه جمعیت این روستا 205 خانوار است، عنوان می کند: چون تنها دو مقطع ابتدایی و راهنمایی در این روستا وجود دارد و بیشتر دختران این روستا به دلیل نبود مقطع دبیرستان، تا مقطع راهنمایی ادامه تحصیل می دهند.


گزارش: بیت اله احمدی


پایان پیام/

 

کد خبر 364030

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدي شيخ عليزاده IR ۱۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۱
    4 0
    ممنونم آقاي خبرنگار گزارش جالبي بود.
  • ميلاد عباسي IR ۱۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۱
    3 0
    گزارش مفيدي بود که ما را با اين خانواده فرهنگي محترم آشنا کرد و اميدوارم که از اين گزارش ها بيشتر تهيه کنيد متشکرم