به گزارش خبرگزاری شبستان، مراسم سومین روز این جشنواره با حضور سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از شاعران در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.
دکتر محمدرضا روزبه، شاعر و پژوهشگر ادبی در ابتدای این مراسم در گفتاری با موضوع «فردیت شاعرانه و جمهوریت شعری» با بیان اینکه به نظر می¬رسد که میراث شعری امروز در وجوه غالب آن در حافظه جمعی دراز مدت ایرانی جای نمی¬گیرد. و سریع به حیطه فراموشی سپرده میشود، گفت: گویی سلوک شعری ما نیز به نوعی سلوک جهان فناوری شده است که در آن یک مسابقه فرم و ساختار شعر ما را در برگرفته است.
وی با طرح این سوال که چرا آثار نو کلاسیک این بختیاری تاریخی را داشته اند که به طور نسبی در حافظه جمعی ماندگار باشند اما شعر امروز چنین خوشبختی را نداشته است؟ تصریح کرد: شعر ایران در دهه 60 به دلیل سلطه فضای انقلابی، قویا با روح و روان جمعی همراه بود، در حالیکه پس از دهه 70 شعر بیشتر با روح فردی گره می خورد.
این پژوهشگر ادبی با تاکید بر ریشه یابی این معضل خاطرنشان کرد: آیا رسانه¬زدگی شعر و ادبیات علت این معضل است یا خلا پشتوانه های فرهنگی عمیق و یا تهی ماندگی شعر از رازها و جان مایه¬های اصلی و اصیل انسانی و اجتماعی و بشری و یا عدم تلفیق فرم، محتوا و ساختار و یا نوسان بین همه این عوامل این که ما را به اینجا رسانده است.
وی اظهار داشت: اینکه بدانیم در مسابقه فرم و تکنیک و اشکال و اطوار گوناگون شعر فارسی تماشاگر جمعی شعر امروز به دلایلی که هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند، در برابر شعر امروز حالت کم اعتنایی و خنثی به خودش گرفته. این مسئله باید از منظر متدهای علمی و آکادمیک آسیب شناسی شود و حتی از منظر ژورنالیستی قابل بررسی و بازیافت است.
روزبه ابراز امیدواری کرد که این بحث فتح بابی برای بررسی چالش¬های پیش روی شعر بویژه طرح دوباره و بزرگ کردن موضوع قدیمی بحران مخاطب باشد.
این شاعر در پایان همچنین به یکی از شعرهای استاد محمدرضا شفیعی کدکنی با این مقطع «آنچه می خواهم نمی بینیم و آنچه می بینم نمی خواهم» اشاره کرد و قطعه شعری را که به گفته وی نسخه بدل شعر استاد کدکنی است در این مراسم خواند.
یزدان سلحشور، مجری برنامه با بیان اینکه اگر چه شاعران مخاطب خود را در جمهوریت شعر از دست داده اند اما معدود شاعرانی هستند که در چنین شرایطی مخاطب خود را حفظ کرده اند. یکی از این معدود شاعران محمد سلمانی است.
سپس محمد سلمانی شاعر، پشت تریبون قرار گرفت و غزلی خواند. ناصر فیض شاعر و طنز پرداز نیز از دیگر شاعرانی بود که یزدان سلحشور وی را یکی از بزرگ¬ترین شاعران طنزپرداز پس از مشروطه توصیف کرد. فیض در این مراسم شعر طنزی با مضمون تنفر از سیاست خواند.
در ادامه مراسم با شعرخوانی حمید رضا شکارسری، محمدرضا فرخانی، محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی و یزدان سلحشور پی¬گرفته شد.
محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی، با بیان اینکه که افغانستان در سال¬های دهه 60، 70 و 80 کمابیش درگیر ناملایمات سیاسی بود و بسیاری از شاعرانش در سایر کشورها آواره شدند اظهار کرد: کشور ما به یک فقر شدید در حوزه ادبیات داستانی و شعر دچار شد. اما در سال¬های گذشته با فراهم شدن احساس امنیت و رفاه نسبی امنیت برخی از شاعران مهاجرت کرده به وطن بازگشتند و امروز شاهد تحولی شگرف در شعر افغانتسان هستیم.
به گفته وی، در زمان کنونی جریان شعر مهاجرت افغانستان به ویژه در ایران، به طور روشن و واضح قویتری خود را نشان داده چرا که از یک سو دانشجویان مطالبات و انتظارات این چنینی دارند و از سوی دیگر بسیاری از شاعران مدارج تحصیلی خوبی را گذرانده¬اند، همچنین در این میان نقش نهادهای فکری و فرهنگی متعددی را که در افغانستان تشکیل شده در تحول جریان شعری این کشور نمی توان نادیده گرفت.
کاظمی با بیان اینکه امروز در کابل، بلخ، مزارشریف و هرات افراد آشنا با دنیای ارتباطات به عرصه شعر ورود کرده اند تصریح کرد: با این حال آن اندازه ارتباطاتی که باید بین شاعران دو کشور ایران و افغانستان شکل می گرفت، هنوز شکل نگرفته و رفت و آمد این شاعران بین دو کشور کم است.
این شاعر با مردم افغانستان و ایران را یک ملت خواند که با مرزهای ایجاد شده با شمشیر از هم جدا شده اند. وی همچنین از شرکت شاعرانی از هرات و کابل در جشنواره شعر فجر، اظهار خوشحالی کرد و گفت: امیدوارم این مشارکت شاعران افغانستانی جشنواره ای آینده بیشتر شود.
برنامه پایانی این بخش اجرای گروه موسیقی «دده قورقور» به سرپرستی عاشیق سلجوق شهبازی بود. شهبازی در حین اجرای موسیقی گفت: چند سال پیش با گروهی سه نفره در جشنواره فولکلور روسیه آن¬هم با هزینه شخصی شرکت کردیم که آنجا مقام اول را کسب کردیم و من پرچم سه رنگ ایران را در سالن بر¬افراشتم.
وی افزود: دولتی¬ها و هیچ سازمانی از ما حمایت نمی نند اما هر کجا ما را دعوت کرده¬اند ما بدون هیچ چشمداشتی پذیرفته ایم، گویی دنیا را به ما داده¬اند.
پس از اجرای سه قطعه موسیقی که قطعه دوم به اسطوره آذربایجانی «کوراوغلی» و قطعه دوم با پاسداشت وطن ایرانی اختصاص داشت، این گروه با استقبال گرم شرکت-کنندگان سالن را ترک کرد.
همچنین در بخش دوم این مراسم کیومرث عباسی قصری میهمان ویژه مراسم شعرخوانی کرد. وی با بیان اینکه جشنواره شعر فجر، بدون هیچ شک و تردیدی متعلق به شهدا جانباران و آزادگان عزیز است، شعرهایش را به ایثارگران جنگ تحمیلی تقدیم کرد.
مراسم با اجرای ابوالفضل پاشا و شعرخوانی شاعران دهه 70 ادامه یافت. مهرداد فلاح اولین شاعری بود که پشت تریبون قرار گرفت. وی پس از معرفی مجموعه آثارش گفت: سالهاست نمی¬توانم خود را مجاب کنم که در جمعی شعر بخوانم. چون شعر بویژه شعر امروز شعری نیست که بتوان در محافل جمعی ارائه داد. برای همین انگیزه من برای شعرخوانی مثل سابق نیست. چون شعر به پس زمینه نیاز دارد، مثل موسیقی نیست که مخاطب به آسانی با آن ارتباط حسی برقرار کند و در حس اجراکننده مشارکت کند.
در ادامه مراسم آفاق شوهانی و رضاچایچی شعرخوانی کردند و سپس راتی ساکسینا شاعر هندی که در مراسم افتتاحییه نیز شعرخوانی کرده بود، پشت تریبون قرار گرفت. وی در شرح موضوع شعرش عنوان کرد: در فرهنگ اسطوره شناسی هند مسئله تناسخ مسئله بسیار مهمی است. به حدی که فکر می کنیم بعد از مردن با تناسخ آزاد و راحت خواهیم شد.
پس از شعرخوانی ابوالفضل پاشا، عبدالجواد موسوی، شاعر طنزپرداز پشت تریبون قرار گرفت. وی در ابتدا با اشاره به حواشی پس از شعرخوانی برادرش عبدالرضا موسوی در دومین روز جشنواره شعر فجر تصریح کرد: امیدوارم کاری که کاکایی شروع کرده است در سال های آینده ادامه پیدا کند، هرچند خیلی ها دوست ندارند، ادامه پیدا کند.
وی افزود: دیروز آنان که در فرهنگسرای ارسباران حضور داشتند دیدند که اخوی بنده چند شعر طنز خواند که فقط شعر طنز بود، اما خیلی از سایت ها که دعوی دین مداری دارند با تیترهای عجیب غریبی این موضوع را منتشر و داستان سرایی کردند که من امشب در خبرآنلاین یادداشتی در همین رابطه منتشر می کنم. شعری که اکنون می خوانم بی ارتباط با این ماجرا نیست. او در ادامه غزلی خواند که مضمون شعرش انتقاد از ریاکاران و مدعیان به ظاهر دین مدار بود.
پایان پیام/
نظر شما