خبرگزاری شبستان: به نظر میرسد دین اسلام از میان ادیان دیگر دارای سه مرحله اساسی، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پیروزی است. اولین مرحله با "بعثت" پیامبر اعظم(ص) شروع شد و در حدود 23سال طول کشید. مرحله دوم نیز با "ولایت" حضرت علی(ع) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه مییابد. بالاخره مرحله سوم با "ظهور امام عصر" آغاز میشود و در دوران حکومت ایشان به پیروزی نهایی میرسد.
در قرآن آیاتی وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد. ما در موضوع مقاله (بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی از دیدگاه اهلسنت) میکوشیم آیاتی را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، یعنی آیه اظهار و آیه وعد و بالاخره آیه ولایت را در این عرصه بررسی کنیم.
بعثت و مهدویت و ارتباط میان آنها
آیه اظهار
هوالذی أرسل رسوله بالهدی ودین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون؛[1]
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها چیره و غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
در آیه مذکور سه سؤال عمده است که باید پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمیر (هاء) در «لیظهره» به چه چیزی بر میگردد؟ به پیامبر یا به دین حق؟[2] سؤال دوم: چیرگی به چه معناست؟ آیا به معنای تسلط یافتن به وسیله حجت و برهان است یا به وسیله غلبه و پیروزی؟[3] سؤال سوم: این چیرگی به دست چه کسی و در چه زمانی تحقق مییابد؟ آیا توسط حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان یا به وسیله امام مهدی(ع) در آخرالزمان؟[4]
در پاسخ به سؤال نخست میگوییم: احتمال دوم (برگشت ضمیر به دین حق) به چندین وجه درست است.
وجه اول: ظهور و سیاق آیه دلالت دارد که ضمیر (هاء) به «دین حق» باز میگردد، زیرا در آیه قبل خداوند میفرماید: «مشرکان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»[5] نوری که کفار و مشرکان میخواهند آن را خاموش کنند، جز اسلام و دین حق چیزدیگری نیست. مفسر بزرگ اهلسنت، محمدعلی الصابوری، نیز به این نکته اشاره میکند و میگوید: «یطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[6] بنابراین، خداوند در آیه مورد بحث به آنها پاسخ میدهد که اسلام نه تنها از بین نمیرود، بلکه بر همه ادیان غالب میآید. خداوند به پیامبر و امت او مژده و بشارت میدهد که عاقبت، پیروزی و غلبه با آنهاست. پس به قرینه سیاق، اتمام نور یعنی چیرگی اسلام و همین غلبه و چیرگی باعث میشود که مشرکان خشمگین باشند.
علاوه بر این، در نزد خداوند دین اسلام مهم است که پیامبر اکرم(ص) برای تبلیغ و ترویج آن مبعوث به رسالت شدهاند. واقعیت این است که اسلام هدف پیامبراکرم(ص) است. لذا باید در آیه مورد بحث چیرگی اسلام مطرح باشد.
وجه دوم: اکثر مفسران اهلسنت ضمیر (هاء) را به دین حق و اسلام برگرداندهاند[7] و ما هم در صدد بیان نظر اکثر اهلسنت هستیم.
وجه سوم: وجود روایات و اقوال علمای اهلسنت[8] درباره آیه در حق حضرت مهدی(ع) است. در نتیجه باید ضمیر (هاء) را به دین حق برگردانیم، چرا که توسط آن حضرت بر سایر ادیان غلبه مییابد. بنابراین، اسلام است که بر سایر ادیان مستولی میشود.
درپاسخ به سؤال دوم میگوییم: به نظر میرسد این چیرگی به وسیله غلبه و پیروزی باشد. فخر رازی این مطلب را مطرح کرده و میگوید:
بدان که چیرگی بر دیگری، یا با حجت و برهان یا با فراوانی و زیادی و یا با غلبه و پیروزی است، و چون بشارت الهی مربوط به آینده است نه حال، و از طرف دیگر، آشکار شدن این دین با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراین باید چیرگی به معنای برتری اسلام با غلبه باشد.[9]
البته غلبه جزئی و مقطعی اسلام بر دیگر ادیان در زمان پیامبر اکرم(ص) محقق شده و بهترین دلیل بر آن، پرداخت جزیه از طرف پیروان ادیان دیگر به مسلمانان است. این بیانگر قدرت و شوکت اسلام در آن دوران است، ولی متأسفانه آنان که دیروز به مسلمانان جزیه میپرداختند، امروز حتی به مقدسات ما دست تجاوز دراز کرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفتهاند. این در حالی است که تلاشها و برنامه های تبلیغی دیگر ادیان، بسیار گسترده و فراگیرشده است. اگر براین باوریم که قرآن کریم شایسته امروز و فرداهاست، چگونه میتوانیم پیروزی اسلام را بر دیگر ادیان با اوضاع کنونی، تطبیق دهیم؟ در حالی که مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سیاستهای گوناگون و فشارهای فزاینده قرار گرفتهاند، منتظر تحقق آن بشارت الهی هستند تا شوکت و عظمت اسلام بر جهان مستولی گردد.
در تفسیر ابنجزی چنین آمده است: «و چیرگی آن یعنی آن را بالاترین و نیرومندترین دینها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگیرد.»[10] این همان روایتی است که گروهی از مفسران از ابوهریره نقل کردهاند[11] (و در نظر اهلسنت معتبر است). در کتاب درالمنثور چنین آمده است: سعیدبن منصور و ابنالمنذر و بیهقی در کتاب سنن خود از جابر، درباره «لیظهره علی الدین کله» روایت کردهاند که گفت: این واقع نخواهد شد مگر اینکه فقط اسلام پیروانی داشته باشد نه یهودی و نه مسیحی.[12]
قرطبی میگوید: سدی نیز گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی(ع) است که کسی نمیماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[13] در همین زمینه، مقدادبن اسود میگوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود:
لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (علیهم) کلمة الاسلام، ]إمّا[ بعزٍّ عزیز و ]امّا [بذلّ ذلیل، ]امّا [تعزّهم فیجعلهم من أهلها فیعزوا به، و اما یذلّهم فیدینون له؛[14]
در روی زمین هیچ خانه خشت و گلی و خیمه مویین نمیماند مگر اینکه خداوند آیین اسلام را در آن خانه وارد میکند یا با عزت و سربلندی یا با ذلت و خواری؛ یا اسلام را میپذیرند و خداوند آنها را سربلند میگرداند یا به ناچار در برابر اسلام سر تعظیم فرود میآورند.
بنابراین، نتیجه میگیریم اسلام با پیروزی و غلبه بر جهان مستولی میگردد.
در پاسخ به سؤال سوم میگوییم: با توجه به اقوال تابعین، احتمال دوم (چیرگی و غلبه به وسیله امام مهدی در آخرالزمان) درست به نظر میرسد. قرطبی میگوید: سدی گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی است که کسی نمیماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[15] سعیدبن جبیر درباره آیه «لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون» میگوید: ایشان مهدی از اولاد فاطمه است.[16]
در تفسیر قرطبی چنین آمده است:
فروی أن جمیع ملوک الدنیا کلها اربعة مؤمنان وکافران فالمؤمنان سلیمان بن داود و اسکندر والکافران نمرود و بختنصر و سیملکها من هذه الامة خامس لقوله تعالی لیظهره علی الدین کله و هو المهدی؛[17]
روایت شده است که پادشاهان دنیا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر کافر. آن دو مؤمن سلیمانبن داود و اسکندر بودند و دو کافر نمرود و بختنصر بودند. به زودی پنجمی نیز از امت محمد(ص) به دلیل آیه «لیظهره علی الدین کله» مالک این دنیا میشود و او مهدی است.
روایات بسیاری در کتب حدیثی اهلسنت وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت مهدی(ع) از فرزندان پیامبر(ص) است و در آخرالزمان زمین را پر از عدل و داد میکند، کما اینکه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[18] علاوه بر اینها میگوییم: امکان ندارد این غلبه و پیروزی توسط حضرت عیسی(ع) باشد ـچنانکه برخی معتقدندـ زیرا ما اعتقاد داریم که پیامبر اکرم(ص) آخرین نبی و افضل آنها و نیز مهیمن بر سایر انبیاست. آیا معقول است که حضرت عیسی(ع) بیاید و دین اسلام را کامل کند و به اتمام برساند و آن را بر سایر ادیان غلبه بدهد، در حالی که پیامبر اسلام آخرین نبی و افضل آنها باشد!
ما میگوییم و ادله هم آن را ثابت کردهاند که اسلام توسط یکی از جانشینان پیامبر و از فرزندان ایشان ـ حضرت مهدی(ع)ـ بر سایر ادیان غلبه مییابد و هیچ محذوری هم پیش نمیآید، زیرا جانشینان حافظ و کامل کننده اسلاماند؛ همان اسلامی که پیامبر اکرم برای آن مبعوث شدند. ابنجوزی درباره نماز خواندن حضرت عیسی(ع) پشت سر حضرت مهدی(عج) میگوید: اگر حضرت مهدی پشت سر حضرت عیسی(ع) نماز بخواند، به دو دلیل جائز نیست: یکی اینکه نماز خواندن ایشان پشت سر حضرت عیسی(ع) او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اینکه پیامبر(ص) فرمود: «لانبی بعدی» و همه شرایع بعد از پیامبر نسخ شده است. حال اگر مهدی(عج) پشت سر عیسی(ع) نماز بخواند، حدیث مذکور مورد شبهه قرار میگیرد.[19] همین استدلال نیز در اینجا مطرح است.
بنابراین غلبه و پیروزی بر سایر ادیان در آخرالزمان توسط فرزند پیامبراکرم(ص) حضرت مهدی(عج) و به کمک حضرت عیسی تحقق میپذیرد.
نتیجهگیری
1. سنت خداوند و هدف نهایی بعثت بر این قرار گرفته است که دین اسلام بر دیگر ادیان غالب و چیره شود.
2. این غلبه و چیرگی در زمان پیامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نیافته است.
3. این چیرگی در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد.
منبع :سایت حوزه
پایان پیام/
نظر شما